توضیح اینکه نکات ذیل بر پایه گفته های آقای بهرام رحمانی که در جلسه دادرسی روز جمعه در دادگاه حضور داشته، تهیه شده است.
------------------
گزارشی از دادگاه حمید نوری در تاریخ جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ برابر با ۲۰ اوت ۲۰۲۱
دادستان در کیفر خواست خود در چهار نشست قبلی دادگاه و در جلسه امروز به چهار منبع استناد میکند .
۱- منبع اسناد ایران تریبونال،
وکیل مدافع حمید نوری می گوید که در این اسناد به حمید نوری اشاره ای نشده و برای این دادگاه ارزش حقوقی ندارد.
۲- منبع اسناد بنیاد عبدالرحمن برومند،
وکیل مدافع حمید نوری می گوید، چون برومند عضو جبهه ملی بوده ،بنابراین بیطرف نیست و این اسناد هم در این دادگاه ارزشی ندارد.
۳- وکیل مدافع حمید نوری استناد می کند به ادای دادستانی که از جمهوری اسلامی تقاضا کرده تا به دادگاه حمید نوری نماینده بفرستد و جمهوری اسلامی هم نفرستاده است.
وکلای حمید نوری بیان می کنند چرا دادستان تقاضای رفتن به ایران را نکرده و چرا دادستان برای دیدن زندان گوهردشت اقدام نکرده تا تحقیقات کند.
بعد از چند دقیقه خود وکیل مدافع نوری اذعان میکند ؛ما هم از جمهوری اسلامی اسناد و مدارکی را تقاضا کردیم، اما جوابی دریافت نکردیم !
سپس به مسائل فنی پرداخته میشود، از جمله:
کرکره هایی که جلو پنجره های سلول های زندان گوهردشت است، از جنس فلزی بوده و برای نور و هوا تعبیه شده و زندانی فقط می توانست آسمان را ببیند. حال چطور زندانی موفق به تغییر شیب کرکره میشود، تا محوطه خارج ساختمان زندان را ببیند.
این سئوال برای گزارشگر پیش می آید که وکیل مدافع حمید نوری چگونه به چنین اطلاعاتی دست یافته وقتی که حمید نوری از روز اول ادعا کرده که اشتباهاً دستگیر شده و او حمید عباسی نیست!
یا بطور مثال وکیل مدافع حمید نوری می گوید که دادستانی ادعا می کند که، حسینیه زندان گوهردشت و یا ساختمانی در بیرون (یا انبار) زندان، محل اعدامها بوده، در صورتیکه این موضوع صحت ندارد! بعد وکیل مدافع نقشه ساختمان ۱۱ و ۱۲ را نشان می هد و می گوید که این ها در نقشه ارائه شده توسط دادستانی موجود نبوده. ولی توضیح نمی دهد که وکیل مدافع نقشه ساختمان را از کجا آورده!
همچنین در روز اول که دادستانی کیفر خواست را قرائت میکرد، وکیل مدافع حمید نوری ادعا کرد که حمید نوری ؛ حمید عباسی؛ نیست. ولی در روز جمعه ۲۰ اوت، دادستان اسنادی را نشان داد که از تلفن همراه حمید نوری بدست آمده از جمله حمید نوری با نام عباسی پیامکی به افرادی فرستاده است و همچنین پیامکها و ایمیلهایی به مقامات بلندپایه قضایی وجود دارد که با هر دو نام، نوری و یا عباسی ارسال و یا مورد خطاب قرار گرفته است.
دادگاه حمید نوری در تاریخ دوشنبه اول شهریور ۱۴۰۰ برابر با ۲۳ اوت ۲۰۲۱
حمید نوری درحالیکه دستبند به دست داشت و پیراهن مشکی به تن، بهمراه دو پرسنل زندان وارد دادگاه شد و دادگاه در ساعت ۰۹:۲۰ شروع شد.
لازم به توضیح است گزارشگر در سالن سوم، سالن مخصوص شرکت کنندگان عمومی، حضور داشته که دادگاه را از طریق صفحات مانیتور تلویزیون مشاهده کرده و بهمین دلیل اسنادی که نشان داده می شد، چندان واضح نبود.
ابتدا اسنادی از طرف وکیل مدافع و همچنین دادستانی ارائه شد.از جمله اسامی چهار کتاب که توسط
۱- ایرج مصداقی در سال ۲۰۲۰
۲- محمد رویایی در سال ۲۰۰۷
۳- حسین فارسی در سال ۲۰۱۶
۴- مهدی اصلانی در سال ۲۰۱۹ نوشته شده است.
وکیل مدافع حمید نوری بیان می کند که در بیشتر این کتابها هرگز اسم حمید نوری بمیان نمی آید و دادستان اعلام می کند که حمید نوری همان حمید عباسی است.
در کتاب Restless Rasberries
۱۳۹ بار نام ناصریان برده شده و ۱۰۷ بار نام لشگری برده شده و نام حمید عباسی فقط ۴ بار برده شده.
در هیچکدام از کتابها بیان نشده که حمید عباسی زندانیان را برای اعدام تعیین می کرده.
همین موضوع نشان می دهد که وکیل مدافع حمید نوری در این لحظه پذیرفته که حمید نوری همان حمید عباسی است. و تناقض دوباره پیدا می شود که در جایی دیگر وکیل مدافع حمید نوری بیان می کند که مهدی اصلانی در کتابش هرگز از حمید عباسی نامی نبرده و مسئول زندان گوهردشت را ناصریان معرفی کرده.
در جایی دیگر گفته می شود که مهدی اصلانی در زمان اعدامها نامی از حمید عباسی در کتابش نبرده ولی بعد از اتمام اعدامها در بخش ۹کتاب از حمید عباسی یاد کرده که بعد از اعدام ها مشغول بکار در زندان شده است.
همچنین ایرج مصداقی بعدا از واژه "کمیته مرگ" استفاده کرده و در کتابش از پاسدار مرگ نام برده و نه کمیته مرگ.
در هر کدام از این کتابها اسامی اعدام شده ها متفاوت است و اسم زندان مشخص نیست و از این رو وکیل مدافع بعنوان سند آنها را رد می کند.
ایرج مصداقی در کتابش از شلاق خوردن شخصی بنام مجتبی اخگر نوشته و وکیل مدافع حمید نوری می گوید ایرج مصداقی خودش ندیده که مجتبی اخگر شلاق خورده و فقط شنیده ناصریان مشغول شلاق زدن بوده و نیز شلاق را به حمید نوری می دهد و بیرون میرود و حمید عباسی خیلی محکم تر شلاق می زند.
دادستان ایرج مصداقی را برای شهادت فرا می خواند. همچنین دادستان از ایرج مصداقی می خواهد که فقط مشاهدات خود را بیان کند و نه آنچه که از دیگران شنیده است. ایرج مصداقی توضیح می دهد که مدت ده سال زندانی بوده و در این ده سال به زندانهای مختلف از جمله قزل حصار، اوین و گوهردشت فرستاده شده. ایرج مصداقی توضیح می دهد وقتی که برای دومین بار در سال ۱۳۶۶ به زندان گوهردشت منتقل شدم، حمید نوری را در آنجا ملاقات کردم. حمید نوری در آن زمان معاون ناصریان دادیار زندان گوهردشت بود. در آن زمان شرایط زندان گوهردشت بسیار سخت شده بود. نرمش کردن در هواخوری را ممنوع کرده بودند و هر بار نرمش می کردیم ما را مورد ضرب و شتم قرار می دادند. یکی از روزها که شروع به نرمش کردیم پاسدارها حمله کردند و تونل تشکیل دادند و شروع به ضرب وشتم ما کردند و بعد ما را به اتاقی منتقل کردند. در آنجا بود که برای اولین بار حمید نوری را دیدم بهمراه ناصریان و لشگری. حمید نوری معاون ناصریان بود.
در آن اتاق ما را شکنجه کردند و حرفهای رکیک می زدند.
در اواخر سال ۱۳۶۶ رئیس زندان گوهردشت بنام سید حسین مرتضوی مسئولیت زندان اوین را بعهده گرفت و ناصریان بسمت رئیس زندان گوهردشت گمارده شد و حمید نوری که معاون ناصریان بود پست مهمتری گرفت و دادیار شد. برای ملاقات حتما باید دادیار اجازه دهد. هنگام آزادشدن هم دادیار است که تصمیم می گیرد چگونه آزاد شوی. تعیین میزان وثیقه و ضامن و همچنین نوشتن انزجار نامه و یا محکوم کردن سازمان یا حزب و عقاید سیاسی خود در مقابل دوربین، از وظایف دادیار است.حمید نوری بخاطر بیرحمی و سنگدلی بسرعت دادیار شد.
کروکی زندان گوهر دشت نشان داده شد و ایرج مصداقی به شرح کروکی پرداخت و به بندهای مختلفی که منتقل شده بود اشاره کرد.
ایرج مصداقی توضیح می دهد که شماره ساختمانها را هر چند وقت عوض می کردند تا در صورت آزادی و نوشتن خاطرات و سفر به خارج، گزارشات افراد مختلف نادرست باشد. ایرج مصداقی توضیح می دهد که تمام زندانیانی که قرار بود به کمیته مرگ بروند به ساختمان ۱۵ منتقل می کردند که تماسی با کسی نداشته باشند. راه رو مرگ ایزوله بود و هیچ صدایی شنیده می شد و همچنین ارتباط این راهرو با دیگر ساختمانها قطع بود و امکان پیغام فرستادن از طریق نور و مورس در این راه رو فراهم نبود.
از راست، نقی حمیدیان، فرزانه عظيمی، مسعود فتحی، عفت ماهباز، ناهید قاجار و ناصر رحیم خانی
افزودن دیدگاه جدید