در چارچوب ویژه نامه ای در باره آلترناتیوهای جمهوری اسلامی در ایران، سایت آلمانی زبان «ایران ژورنال» گفتگوئی با مسئول روابط بینالمللی حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، مهدی ابراهیم زاده داشته است. حزب چپ ایران که در سال۲۰۱۸ بنیانگذاری شده، جوانترین حزب اپوزیسیون ایران است که بنیانگذاران آن چندین دهه سابقه فعالیت سیاسی دارند.
-------------------------
ایران ژورنال: آقای ابراهیم زاده آیا شما معتقدید که رژیم جمهوری اسلامی به نقطهای رسیده است که باید به فکر یک نظام جانشین بود؟
طرح سؤال به اینگونه، میتواند به تلقی این دیدگاه منجر شود، که گویا جمهوری اسلامی در طول حیات ۴۳ سالهاش تا نقطهای مورد قبول بوده است! در حالیکه این چنین نیست. جمهوری اسلامی بهدلیل ساختار اسلامی حکومت، در اساس مغایر با الزامات یک دولت مدرن امروزی است. گذشته از این، طی سالهای اخیر حتی بخش بزرگی از مردم عادی هم به این نتیجه رسیده اند که با وجود جمهوری اسلامی زندگی بهتر میسر نخواهد بود. توجه کنیم که جمهوری اسلامی از همان آغاز با حذف دگر اندیشان، تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی، ستیز با آزادی زنان و جوانان، اعمال انواع تبعیضهای جنسیتی و جنسی، تشدید تضادهای ملی و قومی، حذف مخالفان و و محروم کردن آنان از مشارکت در ادارهی شئونات جامعه، رواج گسترده و سیستماتیک فساد اقتصادی و اجتماعی، پایههای نظام ناهمزمانی را ریخت که در تناقض با نیازهای جامعه بود و در ادامهی آن با ناکارآمدی در مدیریت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، کشور ثروتمندی چون ایران را با بحرانها و ابربحرانهای لاینحلی مواجه ساخت. مثلا در سیاست خارجی به جای محور قراردادن منافع ملی کشور، با دامن زدن به دشمنی با آمریکا و اسرائیل ستیزی، اقدامات تنشزا در رابطه کشورهای منطقه و اتخاذ سیاست موسوم به «عمق استراتژیک» تقویت نیروهای شبه نظامی متحد خود در مناقشات منطقهای، عملا مناسبات خارجی کشور را مختل و رابطه با همسایگان را تخریب کردهاست. این سیاستها برای کشورما نتیجهای جز انزوا و از دست دادن فرصتها و امکانات مشارکت در تحولات سیاسی و اقتصادی منطقه نداشته و هیچگاه مورد قبول اپوزیسیون دموکرات ایران هم نبوده و نیست.
به نظر شما جمهوری اسلامی ایران تا کی میتواند به همین شکل باقی بماند؟
واقعیت این است که ایران بهدلایل گوناگون از جمله، تحریم های کمر شکن اقتصادی بهويژه پس از خروج یکطرفه ترامپ از برجام، سیاست تنشزای جمهوری اسلامی در منطقه و ادامهی کشمکش بین المللی بر سر پروژهی هستهای، مردم ایران را از آن شرايط زندگی شرافتمندانه که شایسته آن هستند، بسیار دور کرده است. بروز اعتراضات عمومی از جمله اعتراضات کارگری، اعتراض به گرانی بنزین در سال ۲۰۱۹ و اعتراضات چند ماه پیش مردم خوزستان و اخیرا کشاورزان اصفهان کمآبی و آلودگی آب و هوا و برای گرفتن حق آبه که با حمایت گستردهی مردم اصفهان بر بستر خشک زاینده رود همراه شد، جلوههایی از نارضایتی عمومی تلنبار شده در جامعه که در جست جوی برونرفت از وضعیت فعلی هستند. بحران آب در ایران، حتی اگر تغییرات اقلیمی را که در همه جهان رخ داه در نظر بگیریم، بیش از همه ناشی از مدیریت ناکارآمد و برنامه ریزی نادرست استفاده از منابع آب در کشاورزی و صنعت نام برد.
امروز بیش از هر زمان دیگری، بخش بزرگی از مردم کشور ما به این نتیجه رسیدهاند که راهی جز گذار از جمهوری اسلامی و ایجاد یک نظام پاسخگو به جمهور مردم باقی نماندهاست. ما فکر میکنیم که باید با ایجاد همبستگی بین جنبشهای مدنی مردم راه این گذار را هموار نمود.
چه چیزی باعث میشود که شما خود را آلترناتیو جمهوری اسلامي بدانید؟
ما الزاما خود را آلترناتیو رژیم نمیدانیم. نظام آلترناتیو جمهوری اسلامی از نظر ما یک نظام جمهوری دموکراتیک و سکولار است که با رای مردم بر سر کار میاید و پاسخگو به مردم است. ما نیروی پیگیر چنین نظامی هستیم و به نوبه خود بر عادلانه بودن چنین نظامی هم تاکید داریم. برنامهی ما ایجاد بیشترین اتحاد ممکن در میان نیروهای گذار به چنین نظامی است. از این رو، برنامهی ما را می توان آلتراناتیو شریط کنونی دانست. بنابراين پیش از آنکه "ما خود را آلترناتیو رژیم بدانیم"، درست است که اینطور فرموله شود که، حزب و یا آن ائتلاف سیاسی که بتواند برنامه توسعه پایدار و هماهنگ عدالت محور را با مختصات کنونی ایران، ارائه و اجرا کند، آلترناتیو این رژیم است.
درک درست این مسئله از سوی نیروهای اپوزیسیون، اولین گام در جهت نزدیک شدن به اصل موضوع است. در جهان پر تشنج امروز و بهویژه در منطقهی خاورمیانه که همچون بشکهی باروت در حال انفجار است و هر لحظه امکان بروز جنگ و آتش افروزی جدیدی وجود دارد، باید دید با کدام الزامات میتوان برنامه تحول بنیادین سیاسی و در جهت توسعهی پایدار را در ایران پیش برد.
نظام مورد نظر شما چه مزیتی یا چه نقاط مشترکی با دیگر آلترناتیوهای رژیم دارد؟
مزیت اصلی نظام مورد نظر ما اتکاء آن به رأی و ارادهی مردم، انتخابی بودن حکومتگران و نهادهای قانونگزاری و اجرائی، انطباق کامل قوانین کشور از قانون اساسی تا قوانین کیفری و غیره با اعلامیهی جهانی حقوق بشر و ملحقات آن و جدائی کامل دین و دولت است. ما مخالف بازگشت سلطنت در ایران هستیم همین طور از هر گونه تلفیق دین و یا هر ایدئولوژی دیگر با دولت مخالفیم. نقاط مشترک ما با طرفداران آلترناتیوهای دیگر می تواند، پایبندی به اصول عام دموکراسی از جمله احترام به پلورالیسم سیاسی، اعتقاد به انتخاب آزاد، پذیرش نتایج انتخابات و چرخش قدرت بر اساس آرای عمومی باشد.
برنامه شما برای برچیدن رژیم و ایجاد یک نظام جدید چیست؟
هم تجربهی انقلاب۱۳۵۷در ایران و هم انقلابهای دیگر، قطعآ به اپوزیسیون دموکرات ایران، توصیه انقلابی دیگر به این سیاق را نمیکنند. نیاز به استدلال نیست که درهم شکستن ساختار های حکومتی و بنای ساختار جدید، بدون وجود یک جامعه مدنی قدرتمند، میتواند با چه هزینههای گزافی و با چه بیعدالتیهای گسترده نیز همراه باشد. هنوز پس از ۴۳ سال از انقلاب ایران، اثرات منفی استبداد برآمده از آن قابل ملاحظه است. از طرف دیگر، تصمیم به رفرم، تحول و یا وقوع انقلاب به ارادهی یک نیروی سیاسی وابسته نیست. تلاش ما این است که بر بستر جنبشهای اجتماعی، جنبش های اعتراضی و مطالباتی و یا هر دو، در حوزههای کاری، زنان، جوانان، مناطق اتنیکی، زیست بومی، جنبش آب و محیط زیست، که هرچند بیشتر آنها جنبشهای مطالباتی برای شرایط بهتر هستند، اما باید توجه داشت که در اساس جنبش های وسیعی در اعتراض نسبت به ناکارآمدی حکومت در عرصههای مختلف و برای کسب حقوق شایسته خود هستند. این جنبشها زیر نفوذ هیچیک ازبخشهای اپوزیسیون ایران قرار ندارند و جریانهای اجتماعی گستردها هستند که سیمای کنونی جامعهی ایران را میسازند. پشتیبانی از آنها و برجسته کردن خواستههای آنها هم در تقویت این جنبشها مؤثر است و هم در تبدیل آنها به نیروی اصلی تغییرات اجتماعی. ایجاد رابطه بین این جنبشهای مدنی و اهداف برنامهای ما اولویت اول ماست. این جنبش ها هر بار گستردهتر و هشیارتر عمل میکنند. هر جنبش جدید از دستاوردها و تجارب جنبشهای پیشین بهره میبرد. وقتی این جنبش ها قادر شوند با قدرت عمل خود در دستگاه سرکوب حکومت شکاف ایجاد کنند، موفق می شوند که به هدف خود نزدیک تر شوند. ترس حکومت هم از امکان شکاف در درون خود است.
شما میگویید: "به نظر ما آلترناتیو سیستم حاکم یک جمهوری سکولار و دمکرات است، که با رأی مردم بقدرت برسد." چگونه مردم میتوانند تصمیم بگیرند، چه سیستم حکومتی را میخواهند؟ همه انتخابات ها توسط شورای نگهبان کنترل میشود!
کمدردترین راه برای اعمال حاکمیت مردم، برگزاری یک انتخابات آزاد و پذیرش نتیجهی آن توسط همهی نیروها ست. طبعا در کشور ما مثل همهی کشورهایی که رژیمهایی از نوع جمهوری اسلامی یا اشکال دیگری از استبداد و خودکامگی حاکم است، راه برای اعمال ارادهی مردم به طرق گوناگون بسته شده است. طبعا انتخابات در کشورهایی که اپوزیسیون امکان برآمد سیاسی ندارد، فعالیت نهادهای مدنی تحت پیگرد نیروهای امنیتی و سرکوب است، صندوقهای رای توسط نهادهای حاکم کنترل و حق انتخاب شدن فقط به وابستگان نزدیک به حکومت منحصر شدهاست، حتی در همین سطح هم نتیجهی متفاوت هر انتخاباتی تحمل نمیشود، معنائی ندارد. روشن است تا زمانی که توازن قوا در جامعه به نفع جنبش های مدنی و سیاسی تغییر نکردهاست ونیروی تغییر در جامعه اعم از جامعه مدنی و جامعه سیاسی نتوانسته است، توازن قوا را به نفع خود تغییر دهد، امکان تغییر هم وجود نخواهد داشت. از این رو، انتخابات آزاد تنها زمانی ممکن خواهد شد که فشار جنبش های مدنی و سیاسی بتواند حکومت را وادار به عقب نشینی نماید و انتخابات در کشور زیر نظر نیروهای معتمد ملی و مورد قبول همه از اپوزیسیون تا حتی بخشی از حکومت (مثل مورد آفریقای جنوبی) و با نظارت نهادهای بین المللی برگزار شود، آنگاه دیگر نه قانون انتخابات جمهوری اسلامی برقرار خواهد بود و نه شورای نگهبان بر صندوقهای رای مردم مسلط خواهد شد. بلکه قوانین و قواعد شناخته شدهی بینالمللی برای برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه راه و روش برگزاری انتخابات خواهد بود. لازمهی چنین انتخاباتی آزادی فعالیت احزاب سیاسی، آزادی مطبوعات و اطلاعرسانی و آزادی همه زندانیان سیاسی و مدنی است. طبعا در چنین انتخاباتی همهی نیروها نظام مورد نظر خود را برای جایگزینی جمهوری اسلامی را مطرح خواهند کرد، ما از همین امروز برای استقرار یک نظام جمهوری سکولار و دمکرات مبارزه می کنیم و تلاش می کنیم ائتلاف وسیعی از همهی نیروهای جمهوریخواه در جهت ایجاد یک ثقل نیرومند برای چنین گذاری فراهم آوریم.
آیا انتظار دارید، مردم به خودی خود قیام کرده و رژیم را سرنگون میکنند، تا شما بعنوان یک حزب سیاسی در تصمیمات سیاسی امکان مشارکت پیدا کنید، یا شما هم به سهم خود بعنوان یک حزب در کنار زدن رژیم ایفای نقش خواهید کرد ؟ اگر آری، چگونه؟
نه ما انتظار نداریم که اول مردم رژیم را سرنگون کنند و بعد ما وارد صحنه شویم. این نحوه برخورد به نگاه نیروهای اپوزیسیون ایران که با خشن ترین نوع سرکوب از فعالیت در داخل کشور محروم شدهاند، ساده کردن مسئله است. ما خود را چیزی جدا از مبارزاتی که مردم ایران طی چهار دههی گذشته انجام داده اند و می دهند، نمی دانیم؛ فعالیت سیاسی در کشور ما همواره پر هزینه بوده و هست. ما این هزینهها را دادهایم و الان هم میدهیم. ما مجبور به استقرار در خارج از کشور شدهایم. اما از هیچ تلاشی برای برونرفت کشورمان از بنبستی که جمهوری اسلامی ایجاد کردهاست، فروگذار نکردهایم و نخواهیم کرد. ما در کنار مردم همین الان هم در میدان مبارزه فعال هستیم. در جهت تقویت جنبشهای مدنی و اعتراضی مردم می کوشیم. فعالیتهای مان را با توجه به نیازهای رشد این جنبش و هدفمندتر کردن آنها ایجاد همبستگی در بین بخشهای مختلف مبارزات مردم سازمان میدهیم. تلاش میکنیم صدای این جنبشها را پژواک دهیم و همراه با هر تلاشی در جامعه ابزارهای لازم برای پیشرفت آن را فراهمتر سازیم. پشتیبانی بین المللی از این مبارزات را فراهم آوریم. ابزار جامعه ما برای تغییر همین جنبشها هستند و ما میکوشیم با اتکا به این جنبشها و همراه با آنها جامعه را در مسیر تغییر قرار دهیم. احزاب سیاسی مدرن تنها با اتکا به بخشی از مردم است که می توانند منشا تغییر باشند، ما تلاش می کنیم با اتکا به جنبشهای مدنی مردم و دفاع از خواستها و ی بخش بزرگی از جامعه که کارگران، زحمتکشان و دیگر مزد و حقوق بگیران و به طریق اولی جلب بخشی از طبقه متوسط مدرن جامعه اهرمی برای تغییر در ایران ایجاد کنیم. آن چه که به خود ما مربوط است با دامن زدن به اتحادها و ائتلافها در میان احزاب سیاسی چپ و جمهوریخواه، در عین دیالوگ با دیگر نحلههای اپوزیسیون و ایجا توافق بر سر اصول دموکراسی از جمله پایبندی به پلورالیسم، انتخابات آزاد و پذیرش نتیجه آراء مردم در چنین انتخاباتی راه رسیدن به تغییرات بنیادین در جامعه را هموار سازیم. توجه به این وجه از فعالیت ما ، یکی از مهمترین مباحث کنگره دوم حزب ما بود.***
ایجاد یک جمهوری سکولار دمکرات با توافق ملی که قانون اساسی آن برپایه حقوق بشر و جدایی دین از حکومت باشد، خواست دیگر جمهوری خواهان و جبهه ملی ایران است، حتی رضا پهلوی، چرا شما حزب جدیدی بوجود اوردید، تفاوت شما با آنها در چیست؟
درست است که ما حزب جدیدی ایجاد کردهایم، ولی عمدهی نیروهائی که ایبن حزب را تشکیل داده اند ، جدید نیستند. بخشهایی از جنبش بزرگ فدائیان خلق هستند که که یکی از موثرترین نیروها در پنجاه سال اخیر ایران بودهاند. ما تلاش میکنیم گام جدیدی در مسیر جنبش چپ ایران برداریم و بخشی از نیروهائی را که در سپهر سیاسی چپ ایران فعال هستند و تجارب و دستاوردهای مشابه ما را دارند، حول یک حزب مدرن و برنامه محور متشکل کنیم. بنابراین اگرچه ما با خیلی از نیروها بر سر حقوق بشر، جدائی دین از دولت و غیره مشترک هستیم، اما اهداف و چشماندازهای برنامهای متفاوتی را نیز دنبال میکنیم. ما با همه جریاناتی که به استقرارجمهوری، سکولاریسم و دموکراسی در ایران باور دارند، همراه و همسو هستیم، اما در فردای استقرار جمهوری و دموکراسی، اهداف برنامهای ویژه خود را دنبال خواهیم کرد. همین الان هم در کنار ایجاد اتحاد و ائتلاف با نیروهای جمهوریخواه، ما همزمان برای ایجاد بلوک چپ هم تلاش میکنیم. ما کتمان نمیکنیم حزب متفاوتی هستیم ولی با احزاب و نیروهای دیگر در این یا آن عرصه نقاط اشتراک مهمی داریم.
ما طی سالهای گذشته تلاش کردهایم که با نیروهای جمهوریخواه از جمله با جریانهای متعلق به جبهه ملی ایران در جهت ایجاد یک ثقل جمهوری خواهی در سپهر سیاسی ایران گام برداریم. این تلاشها را همچنان ادامه خواهیم داد. همین طور با دیگر احزاب و جریانهای اپوزیسیون وارد گفت و گو و دیالوگ شویم. برای ما ایجاد هماهنگی بین نیروهای مختلف اپوزیسیون در هر سطحی که ممکن باشد، برای تامین شرائط گذار از جمهوری اسلامی و گشودن چشماندازی دیگر در برابر جامعه مهم است. این آن بخشی از کار است که احزاب سیاسی باید برای تقویت نیروی تغییر در جامعه متناسب با نیازهای رشد و گسترش مبارزات مردم انجام دهند. اپوزیسیون توانمند می تواند اهرمی برای توانمندتر کردن جنبشها مدنی در ایران باشد.
موضع شما بعنوان یک نیروی چپ نسبت به سیاست جمهوری اسلامی در دشمنی با ایالات متحده و اسرائيل چيست؟
جدا از تغییرات بنیادی در مناسبات حکومت با مردم، مهمترین شرط موفقیت و ثبات سیاسی، داشتن رابطهی دوستانه و عاری از تشنج با همسایگان و دیگر کشورهای جهان است. سیاست خارجی هرکشور بخشی و یا آینهای از سیاست داخلی آن است. مادام که اصل همزیستی همه آحاد متنوع مردم ایران و مشارکت جدی آنها از زن و مرد و با هر تعلق اتنیکی و یا مذهبی و عقیدتی در ادارهی امور جامعه، مورد نظر باشد، چهره بیرونی و خارجی این سیاست هم باید تعامل با جهان و منطقه باشد. از نظر ما ایران با هیج کشوری دشمنی ندارد. این البته به این معنی نیست که، ایران دشمن ندارد. اما تلاش باید این باشد که با اتخاد سیاست خارجی تنش صفر، امکان تنش را به صفر برسانیم.
شاید نیاز به تاکید نباشد که در سياست بین المللی کشور ها دوست و یا دشمن ثابت و همیشگی ندارند. از اين رو در شرایط فعلی بر قراری رابطه متعارف و عادلانه با آمریکا و اسرائیل و دوستی و همکاری متقابل با کشور های همسایه در منطقه و همچنین همه کشور های جهان، دارای اهمیت است و از جمله مزیت های سیاست مورد نظر و بطریق اولی میتواند نقاط اشتراک ما با آلترناتیو های دیگر باشد.***
------------------------------------
لینک مطلب به زبان آلمانی: https://iranjournal.org/politik/linkspartei-irans
پیوست ها:
* در باره نویسنده،
**رئوس برنامه حزب، مصوب کنگره اول حزب ژوئیه ۲۰۱۹
https://bepish.org/fa/node/2221
***برنامه سیاسی، مصوب کنگره دوم حزب نوامبر ۲۰۲۱
افزودن دیدگاه جدید