رفتن به محتوای اصلی

٨ مارس از روز زنان کارگر تا روز جهانی زن

٨ مارس از روز زنان کارگر تا روز جهانی زن

اعتصاب زنان کارگر در ٢٨ فوریە ١٩٠٨ کە در نیویورک انجام شد، اعتصابی علیە تبعیض مزدی و جنسیتی و استثمار مضاعفی بود کە علیە زنان اعمال می شد. این اما بە آن معنی نبود کە تبعیض علیە زنان فقط در محل های کار و دادن دستمزدهای کمتر از مردان بە زنان اعمال می شد. تبعیض جنسیتی در امریکا و تمام کشورها با درجات کم و بیش مشابەای وجود داشت. با این همە هیچ جریان و جنبشی بە غیر از جنبش های کارگری و سوسیالیستها برای امحا تبعیضات جنسیتی دغدغە بە خرج نمی دانند و برای برابری جنسیتی تلاش و مبارزە نمی کردند. نیروهای بورژوازی در آن موقع بخاطر سود اضافی کلانی کە از استثمار مضاعف زنان می بردند، مخالف برابری زن و مرد بودند و آن را مخل نظم حاکم وسود خود می دیدند و با آن مخالفت و مبارزە هم می کردند. بورژوازی بە رغم ادعاهای آزادیخواهانە اش زنان را حتا از حق رای محروم کردە بود. سر انجام هم آنهایی کە توانستند حق رای خود را بر صاحبان سرمایە تحمیل کنند خود زنان بودند کە بعد از کنگرە سوسیالیستها در سال ١٩١٠ بە سوسیالیستها پیوستە بودند و از طرف سازمانهای سوسیالیستی سازماندهی و حمایت می شدند.

بر خلاف انتظار خیلی ها این زنان اشراف و و مرفە نبودند کە برای رفع تبعیض بە پا خاستند، زنان کارگر نساج نیویورکی بودند کە نخستین گام بزرگ در راە برابری جنسیتی را با اعتصاب شان بە پیش برداشتند و زمینە جنبش نیرومند و ماندگار ٨ مارس را از آن پس با مبارزات متشکل شان در احزاب و اتحادیە های کارگری فراهم نمودند.

در سال ١٩١٩ در پرتو نیرومند شدن روز افزون جنبش سوسیالیستی آلمان کە زنان سوسیالیست برجستەای همچون روزالواکزامبورگ جز رهبران آن بودند بورژواهای آلمانی مجبور بە پذیرش حق رای زنان شدند. در ایران نیز مانند سایر کشورها نخستین جریاناتی کە از برابری جنسیتی حمایت و برای نیل بە آن شروع بە سازمان دادن زنان پیشرو و مترقی کردند جریانات چپ و سوسیالیستی بودند کە بواسطە عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی وظیفە بە مراتب سنگین تری از سوسیالیستها در اروپا و امریکا را بە عهدە گرفتە بودند.

بورژواها زمانی هم کە نتوانستند از عالمگیر شدن ٨ مارس و جنبش جهانی زنان جلوگیری بە عمل آورند سعی کردند با ابداع روز مادر و والنتینا این روزها را بر جای ٨ مارس بنشانند و جنبش زنان و اهداف والای آن را تخطئە کنند. با این حال موفق بە این کار نشدند.

امروز نیز بعضی از نیروها تلاش می کنند با طرح پارەای از مطالبات زنان کە هزینە اقتصادی چندانی برایشان ندارد خواستە های اساسی تر جنبش زنان را بە محاق ببرنند و مطالباتی مانند دستمزد برابر و وجود تبعیضات شغلی و جنسیتی را طبیعی جلوە دهند و زنان را از مسیر مطالبات عاجلترشان منحرف کنند. در رژیم فقها حتا روز زن را نیز تغییر دادە و تولد فاطمە را کە از هیچ لحاظ سنخیت و ارتباطی با اوضاع و احوال زمانە ما و اهداف جنبش زنان ندارد جایگزین آن کردەاند. با این همە اما زنان ایران همچنان ٨ مارس را روز خود و سمبل جنبش خودشان می دانند و آن را همە سالە گرامی می دارند. رژیم نازی ها در آلمان نیز کە علرغم ظاهر مدرن خود از روز جهانی زن و جنبش نیرومند زنان در آلمان خوشش نمی آمد پس از رسیدن بە قدرت روز جهانی زن را در آلمان منحل کرد و بسیاری از رهبران آن را سربە نیست و یا روانە اردوگاە های کار اجباری کرد و روزی را بە نام روز مادر برای خالی نبودن عریضە بە جای روز زن نشاند کە پس از پایان عمر ننگین رژیم فاشیستی هیتلر روز جهانی زن دو بارە برقرار گردید.

در ایران نیز از همان هنگام تبعیض مزدی میان زنان و مردان کارگر وجود داشت و بیداد می کرد. تعداد کارگاە ها ی بزرگ با کشورهای صنعتی قابل قیاس نبود با این همە در همان هایی نیز کە وجود داشت، از زنان و کودکان استفادە می شد و دستمزد زنان کمتر از مردان و کودکان کمتر از زنان بود. برای نیروی کار در واقع هر کجا کە بود در آن دورە آسمان همرنگ بود. اگر در امریکا و انگلیس ... استثمار مضاعف زنان در نساجی ها عمدە بود، در ایران در کارگاە های قالیبافی. در کارخانهای نساجی محدودی نظیر "وطن"هم کە وجودداشت وضع در اشلی کوچکتر مشابە همان کارخانە های بزرگ نساجی در شیکاگو و منچستر و غیرە بود.

در طول نزدیک بە یک قرن در ایران نیز تغییر و تحول مثبتی قابل توجهی در زندگی و شرایط و وضعیت زنان کارگر بوجود آمدە است.این تحولات بیش از هر چیز نتیجە فعالیت اتحادیە ها و سازمانهای کارگری طی یک قرن گذشتە بویژە ازدورە انقلاب مشروطە بە بعد است کە سازمانهای سوسیالیستی و سندیکایی توانستەاند زنان پیشرو و بخشی از زنان زحمتکش و کارگر را جذب نمودە و با کمک خود زنان مبارز و آگاە وضعیت زنان را دگرگون نمایند.

اگر شاە مجبور شد بە رغم مخالفت روحانیون مرتجع و دارودستە خمینی در سال ٤٢ سر انجام حق رای زنان را با تاخیر زمانی بسیار با وجود فرمایشی شدن انتخابات برسمیت بشناسد عمدتا نتیجە فعالیتها و درخواستهای سندیکاها و مبارزات احزاب چپ و سایر نیروهای ترقی خواە بود کە از آغاز فعالیتهای شان بر برابری زن و مرد و از میان برداشتن تبعیضات و موانع مشارکت زنان در اسناد کنگرەها، اعلامیە و قطعنامە هایشان بە کرار مورد تاکید قرار گرفتە بود.

بعد از انقلاب بهمن رژیم مسلط بر راس حکومت بیش از همە در حق زنان جنایت و جفا کرد و تلاش وسیعی را برای پس گرفتن حقوق زنان و پس راندن زنان بە چهار دیواری خانە ها آغاز کرد. تحمیل حجاب اجباری، محدود کردن حق انتخاب شغل و اعمال تبعیض شغلی، محرومیت از حق سفر بدون اجازە همسر، واز انتخاب شدن در مشاغل مهم همچون رئیس جمهوری و قاضی، گرفتن حق سرپرستی فرزند، کم کردن سهم زنان از ارث، تغییر قانون خانوادە علیە زنان، شروع کرد و بە رغم مقاومت و مبارزات زنان علیە این تعرضات ارتجاعی و زن ستیزانە جاهلان صاحب قدرت توانستند بخشی هایی از حاصل مبارزات زنان و نیروهای حامی حقوق زنان را مصادر کنند. از همە این اعمال زن ستیزانە، اما پرهزینە تر و مخرب تر ایجاد محدودیت های متعدد بر سر راە اشتغال زنان، ادامە و تشدید تبعیض مزدی، تبعیض در استخدام و محدود کردن امکانات و ملزومات کار زنان است. اجرای این سیاستها باعث بیکاری و راندە شدن زنان از بازار اشتغال و سقوط سطح زندگی اکثر زنان بە زیر خط فقر و خط مطلق فقر گردیدە است و اگر بپذیریم استقلال زنان بدون داشتن توان اقتصادی مکفی میسر نیست می توان نتیجە گرفت کە تا چە حد کامیابی زنان در بالا بردن سهم شان از بازار اشتغال و از بین بردن تبعیضات مزدی و شغلی در مبارزە علیە سایر تبعیضاتی کە علیە آنان اعمال می شود اثر عمیق بجا خواهد گذاشت. البتە با وجود یک رژیم زن ستیز دارای تفکر پوسیدە قرون وسطایی کە بە جهت پیشبرد اهداف انسان ستیزانە اش بستن بازار کار بر روی زنان را چارە خودش تشخیص دادە است، عبور از محدودیت های دشوار ولی ناممکن نیست.

تجربە جنبش زنان در کشورهای مختلف نشان می دهند در هر کجا کە زنان توانستەاند خود را در سطح وسیع سازمان دهند و با گروە های دمکراتیک مختلف پیوند و نزدیکی بر قرار نمایند نتایج بهتری بە دست آوردەاند.

تلاشهایی کە در دهە های اخیر برای سازماندهی جنبش زنان بە عمل آمدە بدون دستاورد نبودە، ولی چون اکثر این تلاشها محدود بە لایحە های بالایی و متوسط جامعە بودە و تلاش درخوری برای همراە کردن لایحە های زحمتکش و کارگر با خود نکردە است نتوانستە اند گروە بزرگی از زنان را متشکل نمایند و مانع عمدەای بر سر راە سیاستهای زن ستیزانە حکومت بوجود آوردند. واقعیت این است کە سازماندهی زنان خارج از محل های کار و خارج از اتحادیە های کارگری بسیار دشوار می نماید. هنوز هم مهمترین تشکیلات برای دفاع از مبارزات زنان در راە برابری اتحادیە های کارگری و احزاب سیاسی چپگرا هستند. متشکل شدن شمار بزرگی از زنان فرهنگی در شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان کە یک تشکل اتحادیەای سراسری ست بە قدر کافی توضیح دهندە و آموزندە است

جنبش زنان وسیع و رزم جو ولی پراکندە است وبرای کامیابی نیاز بە سازماندهی وسیع و بر قرار پیوندهای پایدار با جنبش های دیگر اجتماعی نظیرجنبش کارگری و سندیکایی و جنبش معلمان کە زنان نیز در آن نقش مهمی بە عهدە دارند می باشد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید