جنبش انقلابی سراسری مردم ایران بە رغم همە جنایات و سرکوبگری ها رژیم همچنان پیش می تازد و هر روز کە می گذرد عدە بیشتری بە صفوف آن می پیوندند و بر نیروی آن افزودە می شود. جنبشی کە سرداران سپاە در هفتە نخست شروع آن وعدە "جمع کردن اش"ظرف چهار روز را می دادنند و فرماندە ابلە سپاە روز گذشتە آن را پایان یافتە خواند اینک وارد دومین ماە تولد خود شدە است. جنبشی می رود تا تومار رژیم مستبد و فاسد و ناکار آمد را در هم بپیچد و کار ناتمام جنبش های گذشتە را بە فرجام برساند و مردم را از شر رژیمی کە حاصلی بە غیر از افلاس اقتصادی، بیکاری، فقر، تبعیض، بی عدالتی، ویرانی و پس رفت نبودە است رها سازد و کشور را در مسیر ترقی و پیشرفت و آزادی و عدالت قرار دهد.
روشن است رژیمی کە طی ٤٣ سال نتوانستە است هیچ یک از مطالبات مردم و نیازهای کشور را عملی کند و فجایع متعددی را در کشور رقم زدە است و همەی خیزشها و تلاشهای اصلاح طلبانە نتوانستە آن را در مسیر درست قرار دهد محکوم بە فناست. با این وصف نمی شود منتظر ماند تا از درون فرو بریزد. باید آن را بە صورت سازمان یافتە و برنامە ریزی شدە فرو پاشاند تا جلوی جنایات و خسارت بیشتر را گرفت. انجام چنین کاری جز با تقویت جنبش انقلابی و سراسری کنونی و تجهیز آن بە چنان برنامەای کە حداکثر همراهی و هم گامی گروە های اجتماعی مختلف بە استثنای وابستگان بە قدرت حاکم را تضمین کند میسر نیست. خوشبختانە اکثر گروەهای موثر اجتماعی تا کنون بە نحوی از انحا از جنبش انقلابی و آزادیخواهانە و مترقیانە زن، زندگی، آزادی کە زنان ایران در خلق و گسترش آن نقش اساسی داشتە و دارند حمایت کردەاند. این جنبش نە نافی مبارزات جنبش ها و مبارزات پیش از خود و مطالبات آنهاست، بلکە ادامە دهندە و تکامل آنهاست. مهمترین دست آورد تا کنونی جنبش بە صحنە آوردن نیمی از جمعیت کشور است کە از انقلاب بهمن تا کنون سابقە نداشتە است. حضور و نقش زنان در این وسعت نقش تعیین کنندەای در بە بار نشستن جنبش انقلابی و سمتگیری تحولات مترقیانە بعد از انقلاب خواهد داشت. آزادی و برابری زن در همە امور همیشە جزء مهمی از برنامە ها و آماجهای جنبش چپ و کارگری در جهان و ایران بودە و جنبش کارگری هموارە در این راە پیشگام بودە است. همین نکات برای اینکە جنبش کارگری بطور تمام قد بە این جنبش بپیوندد و با تمام امکانات خود از آن پشتیبانی نماید و اندکی تردید در این راە بە خود راە ندهد کافی است. شعار زن، زندگی، آزادی، حتی همە خواستە های جنبش زنان را منعکس نمی کند و امکان ندارد کە بتوان شعاری درست کرد کە همە مطالبات یک طبقە یا گروه اجتماعی معیینی را در آن گنجاند. بعنوان مثال رفع تبعیض جنسیتی و برابری از اساسی ترین مطالبات همیشگی جنبش زنان است. در شعار زن، زندگی، آزادی از این خواستە هانام بردە نشدە، آیا بخاطر نام نبردن از آنها می شود نتیجە گرفت کە در این شعار خواستە های اساسی زنان مد نظر قرار نگرفتە ؟ خیر بە هیچ وجە. این شعار جوری است کە گروە های مختلف مطالبات خود را در آن می بینند و بهمین دلیل است کە آن را از دل و جان فریاد می زنند و بە یک شعار وحدت بخش تبدیل شدە است. این شعار نە تنها مغایرتی با شعار های جنبش ها ی پیش از خود ندارد بلکە در شرایط امروز معبری است برای رسیدن بە شرایطی کە امکان عملی کردن شعار های پیشین را مهیا می کند. این امر در مورد شعار چون نان، کار، آزادی و یا بە تعبیر من کار، رفاە، آزادی هم صدق می کند. می گویم رفاە چرا کە بە نظر من مفهوم رفاە امروزی تر، کاملتر و دقیقتر از "نان" است. مردم فقط نان نمی خواهند رفاە می خواهند و طالب کاری هستند کە با مزدی کە بابت آن می گیرند بتوانند در رفاە باشند. نان تنها بخش مهمی از رفاە است. مسکن، فرهنگ و آموزش، بهداشت و درمان، استراحت و تفریح بخش های دیگر رفاە هستند. متاسفانە سالهاست کە رفاە از مزد و حقوق بگیران گرفتە شدە و سطح مطالبات در حد نان و گرسنە نماندن تقلیل پیدا کردە است. بطوری کە در سبد هزینە خانوار و حداقل دستمزد هم هزینە خیلی از موارد رفاهی حذف شدە است.
دیدگاهها
شما این روزها ایرادات و…
شما این روزها ایرادات و اشتباهات زیادی دارین.
تاریخ دعوت برلین را 23مهر نوشته بودید دی یکی از اعلامیه های امروز.
این مقاله را هم صادق کار نوشته ولی نمیدانم چرا قبل از باز شدن اسم یکی دیگه است.
افزودن دیدگاه جدید