رفتن به محتوای اصلی

وقتی شاە هم صدای انقلاب مردم را شنید!

وقتی شاە هم صدای انقلاب مردم را شنید!

ضرب المثل معروف "شاە می بخشد، وزیر نمی بخشد" را خیلی ها شنیدەاند. حالا حکایت سلطنت طلبان دو آتشە و داغتر از کاسە آش است کە با وجود شنیدن پیام "صدای انقلاب شما را شنیدم" شاە، سعی می کنند انقلاب ٥٧ را کار چپها عنوان کنند و از آن چماقی بسازند برای کوبیدن بر سر چپ ها و مخالفان سلطنت.

می بینندکە الان جنبشی انقلابی در کشور شروع شدە کە شخص و جریان خاصی آنرا سازمان ندادە و اگر بە انقلاب تبدیل شود قادر نیستند سبب و علل آنرا توضیح دهند و مثل خامنەای آنرا توطئە دشمنان خارجی بنامند.

اما چون حاضر نیستند دلایل وقوع انقلاب بهمن را بپذیرند سفسطە می کنند. انقلاب ٥٧ بە همان دلایلی رخ داد کە انقلاب آیندە ایران رخ خواهد داد

در ماە های اخیر خاصە بعد از شروع جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی، تبلیغات فریبکارانە و اغراق آمیزی در بارە نقش چپ ها و وضعیت مردم و کشور در دورە رضا شاە و محمد رضاشاە توسط طرفداران سلطنت شروع و با حملاتی علیە نیروهای چپ و ملی طرفدار مصدق همراە شدە است.

هدف از این تبلیغات و سیاە نمایی ها بیشتر فریب نسل هایی است کە بعد از انقلاب بهمن ٥٧ و پس از سقوط رژیم دیکتاتوری سلطنتی متولد شدە و اطلاع چندانی از آن دوران یا ندارند و یا اطلاعاتی کە از طرف مدافعان دیکتاتوری حاکم و مغلوب بە خورد آنها دادە شدە و می شود نادرست است.

نارضایتی گستردە عموم مردم از وضعیت فاجعە بار کشور و از دست رفتن امید بە آیندە روشن زمینە مستعدی را برای تبلیغات فریبکارانە سلطنت طلبان روی اذهان عدەای بوجود آوردە است. با این وصف اما اکثر جوانان فرهیختە کشور خوشبختانە از چنان سطح بالایی از آگاهی سیاسی و اجتماعی بر خوردار شدەاند و دسترسی بە امکانات ارتباطی دارند کە فریب تبلیغات کاذب سلطنت طلبان و رژیم اسلامی را کە دو روی یک سکە هستند نخورند.

هیچ کدام از دو انقلاب ضد دیکتاتوری مشروطیت و بهمن ساختە و پرداختە هیچ کس نبود. بلکە بر آمدە از وضعیت و شرایط جامعە، رشد نیروهای مولدە و رژیم های دیکتاتوری بودند کە مانع بر سر راە پیشرفت جامعە ایجاد کردە بودند. هر دوی انقلاب ها نیز بە دلیل بازگشت ارتجاع و دیکتاتوری بود کە از مسیر خود منحرف شدند. انقلاب مشروطیت توسط  رضا شاە از مسیر آزادی و دمکراسی منحرف شد و دیکتاتوری جدید جای دیکتاتوری قدیم را گرفت و انقلاب ضد دیکتاتوری بهمن ٥٧ توسط خمینی و ارتجاع مذهبی مصادرە شد و بە استبدادی بدتر منجر شد.

این واقعیت دارد کە در زمان شاە آزادیهای اجتماعی وجود داشت و این یکی از امتیازات مثبت و برتری آن نسبت بە رژیم خمینی بود. اما آزادی سیاسی وجود نداشت، سانسور کامل برقرار بود، انتخابات مجلس از سال ٣٢ بە بعد بە استثنای یک دورە در زمان کندی بە مراتب فرمایشی تر از مجالس دوران پس از ٥٧ بود. بە هیچ حزبی بە غیر از دو حزب دولتی ایران نوین و مردم کە بعدا هر دوی آنها نیز توسط شاە منحل شد و حزب شاە فرمودە رستاخیز جای آنها را گرفت، هیچ حزب دیگری اجازە فعالیت پیدا نکرد. کدام انسان عاقل را می شود سراغ گرفت کە مخالف دیکتاتوری و خواهان آزادی باشد و بخواهد بە رژیمی با چنین سابقە ایرجعت نماید ؟

فقر و شکاف طبقاتی حتی در دوران دە سالە رونق اقتصادی پا بر جا ماند و تغییری در شرایط زندگی کارگران بوجود نیاورد. وضعیت طبقە متوسط البتە بهتر شد و لی در وضعیت اقتصادی و زیستی زحمتکشان تغییر محسوسی ایجاد نشد.

نسبت قیمتها با دستمزدها بە استثنای نان و سیب زمینی تقریبا مانند امروز بود. حقوق کارگر کارخانە بە ندرت از ماهی ٤٠٠ تومان فراتر می رفت، حقوق یک نجار و بنای ماهر در پایان دهە چهل ٢٥ تومان و کارگر سادە ساختمانی ١٢ تومان بود. اکثر کارگران در یک اتاق زندگی می کردند. کرایە یک اتاق در محلات جنوبی و حاشیەای شهر از ١٥٠ تومان بدون هزینە آب و برق کمتر نبود. قیمت یک کیلو گوشت گوسفند بین ١٠ تا ١٢ تومان یعنی بە اندازە دستمزد یک روز یک کارگر سادە بود. برنج کالای لوکسی بود کە در کمتر خانوادە کارگری مصرف می شد.

 کارگاە و تعمیرگاە ها مملو از کودکان کار بود کە در ازای ١٠ ساعت کار ٥ تا ٦ تومان مزد می گرفتند. حق اعتصاب و اتحادیە درست مثل امروز وجود نداشت و گاهی هم کارگران اعتصابی توسط ژاندارم ها بە گلولە بستە می شدند. اكثر خانە ها در محلات فقیر نشین و کارگری فاقد آب لولە کشی و حمام و خیلی ها هم بدون برق بود. تلویزیون در کمتر خانوادە کارگری وجود داشت. از ماشین لباسشویی و یخچال و تلفن و گازلولە کشی و آشپزخانە هم اثری نبود.

در سال ٥٣ رشد اقتصادی نصف شد و بە همراە آن گرانی و تورم و بیکاری هم زیاد شد. در سال ٥٥ پس از برکناری هویدا تورم بە بالای ٣٦ درصد رسید. شاە در یک سخنرانی با اشارە بە افزایش قیمت برخی کالاهای اساسی مانند گندم، شکر، روغن... گفت قیمت این اقلام بین ٢٠٠ تا ٤٠٠ درصد افزایش یافتە و گناە آن را بە گردن خارجی ها انداخت.

قانون کار وجود داشت، حق سندیکا بە رسمیت شناختە شدە بود، تامین اجتماعی و بیمە وجود داشت ولی درست مانند امروز هیچ کدام از اینها بە استثنای بیمە آنهم برای عدە معدودی اجرا نمی شد.

همین عوامل در کنارسرکوب سیاسی و خود کامگی و دیکتاتوری و بوجود آمدن جمعیت انبوهی از زاغە ها و آلونک ها در اطراف شهرها و فساد حاکم بر رژیم زمینە ساز انقلاب ٥٧ بودند. یعنی بیکاری، تورم، فقر، فساد دستگاە دولتی، دیکتاتوری فراهم کردن فضای فعالیت برای  روحانیون و سختر کردن  فضای فعالیت برای نیروهای مخالف دیکتاتوری، گسترش مساجد و مراکز مذهبی و خود شاە نقش اصلی را در شکل گیری انقلاب داشتند.

شاە خودش هم بالاخرە صدای انقلاب مردم را شنید بە خطاهای خودش اذعان نمود و قول بازگشت بە حکومت مشروطە و بر قراری آزادی و انتخابات آزاد، یعنی همە آن چیزهایی کە بنا بە اعتراف خودش آنها را از مردم گرفتە بود داد.

چند ماە قبل از انقلاب مذهبی های طرفدار خمینی از زندان آزاد شدند، آخرین گروهی کە در هفتە های پیش از انقلاب از زندان آزاد شد چپ ها بودند.

رژیم خمینی کە مانند رژیم شاە از همان آغاز دشمنی خودش را با چپ ها و مجاهدین خلق و ملی گراهای مصدقی شروع کردە بود بە محض استقرا اولیە چپ کشی و مجاهد کشی را شروع کرد.

متاسفانە بخشی از نیروی چپ کە تحلیل غلطی از ماهیت و نقشە های رژیم خمینی داشت بە رغم اینکە تحت فشار عوامل چماقدار رژیم و نیروهای امنیتی هم بود و می دید کە رژیم با چە قساوتی سرگرم سرکوب نیروهای مدرن و آزادیخواە جامعە است برای مدت کوتاهی سیاست اتحاد و انتقاد با رژیم را در پیش گرفت و تاوان گرانی برای آن پرداخت و ضربات سختی بە حیثیت و موقعیت جنبش چپ در کشور وارد کرد.

رژیم پس از آنکە بر سرکوب بیشتر مخالفان خود فائق آمد بە سراغ تودەای ها و اکثریتی ها آمد. هزاران نفر از آنها را زندانی و صدها نفر از کادرهای اصلی شان را پس از اعمال شکنجە های وحشیانە بە قتل رساند.

البتە نظر بە وسعت گستردە پایگاە اجتماعی خمینی و شخصیت کارزماتیک وی این دو جریان هم اگر از رژیم کە آن را انقلابی می دانستند هم حمایت نمی کردند،آنقدر نیرو نداشتند تا مانع استقرار و پایداری رژیم شوند. کما اینکە مجاهدین و میلشیای بزرگ و با نظم آنها، بنی صدر،نهضت آزادی، ملی گراها و احزاب کرد هم کە هر کدام بە شکلی مقابل رژیم قرار گرفتند قادر بە جلوگیری از استقرار رژیم ارتجاعی نشدند.

مبارزە علیە دیکتاتوری و استقرار رژیم جمهوری دمکراتیک سکولار کە قبل از انقلاب مشروطە در ایران شروع شد همچنان ادامە دارد. مرگ بر دیکتاتوری، مرگ بر اصل ولایت فقیە، مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر خامنەای و زندە باد آزادی در سراسر کشور طنین انداز است. مرگ بر دیکتاتوری فقط علیە رژیم ولایت فقیە نیست علیە هر نوع رژیم دیکتاتوری است. دشمنی طرفداران دیکتاتوری سلطنتی با جنبش چپ مربوط بە حمایت چپ ها از انقلاب نیست. از زمان رضا شاە تا رفتن شاە از کشور صدها، نفر از رهبران و فعالان جنبش چپ در زندان ها بە قتل رسیدند و هزاران نفر سالهای زیادی از عمرشان را در زندان گذراندە و آثار شکنجە های دوران زندان هنوز در در تن و بدن آنان محو نشدە است. تقصیر بزرگ ما چپ ها از نظر سلطنت طلبان عدالت خواهی، صد سال مبارزە علیە دیکتاتوری و حمایت خلل ناپذیر چپ ها از حقوق زحمت کشان است. ما نگفتە و نمی گوییم مرتکب خطا نشدەایم، اما تفاوت میان خطاهای ما با سلطنت طلبها از زمین تا آسمان است!

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید