رفتن به محتوای اصلی

نغمه ها و حنجره ها

نغمه ها و حنجره ها

آفتابِ آخرِ تیرماه
پهن شده وسطِ خیابان
آتش می بارد از آسمان
هُرمِ گرما هجوم آورده خانه
خانه، مردِ خسته از کار را می ماند،
خُفته در شبِی خسته
گلدانها، تشنهِ سوزِ تُنگِ آب
مدتی از روزنامه ها بی خبرم
کیهان، آتش به اختیار
همه را به توپ بست
و پا سوختهِ جَفَنگ می بافد
نفسِ توپخانه بریده
و حالا بازجویی، 
شغلِ نان و آب داری شده
در دخمه های سیاهِ تاریک
یکی می گفت:
"خوب بلدند آدمها را بتراشند
و مجنون کنند"
دیروز نعشِ ستاره ای
شانه های روان، به خاک سپردند
روزنامه های باطلهِ کنج خانه
بوی کُهنگی گرفتند
«بهار»۱ در چند قدمیِ اصلاحات
گرفتار،
صائقهِ حکومتی، نصیبش شد
اصلاحات مُرد-
و حجاریان، فاتحه مانیفست اش را خواند.
کتابخانه ام گرفتارِ غبار شده
و من حوصله خودم را ندارم
چیزی در پشت پلکهایم می لغزد
تاریکی محو می شود،
صدایِ قلبهایی در باد می آمیزد
شهریور خواب از چشمانم ربوده
تندیس کشته ها
با سرانگشتان اشتیاق
نغمه فردا را، در میادین شهر
با حنجره های خونین می خوانند.

جمعه، بیحال وُ گرمازده،
با من به خواب می رود.

۱- روزنامه اصلاح طلب، که در زمان دولتِ اصلاح طلب خاتمی منتشر می شد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید