تئوریک
آرام بختیاری
فاشیسم در بحران عمومی کاپیتالیسم، جنبشی سیاسی و شکل سلطه دولتی بخش ارتجاعی کاپیتالیسم انحصاری و پناهگاه آنست. حمله اصلی فاشیسم علیه طبقه کارگر و حزب انقلابی آن، همراه با استثمار و فشار مداوم به زحمتکشان و زمینه سازی برای جنگ، نابودی نیروهای ترقی خواه و خشونت علیه خلقهای دیگر است. فاشیسم دشمن دمکراسی و منهدم کننده سازمانهای کارگری، عمیق کردن اختلاف طبقاتی و استثمار، و کوشش برای برای فریب تودههاست.
آرام بختیاری
روحانیون مسیحی میگفتند: معنی و هدف تاریخ جهان، آغاز و پایان آنرا تا روز قیامت خدا تعیین میکند، تا رهایی از گناه نخستین آدم و حوا، گروهی به جهنم میروند و گروهی به بهشت، یعنی "پایان بدون پایان" برای بهشتیان.
حسن بلوری
در پایان مقاله۳ اشارهای داشتیم به "مطالعهی منتشر شده در ۳۱ اکتبر ۲۰۱۱ در Journal Physical Review Letters که طبق آن ممکن است یکی از ارزشمندترین اصول علم، یعنی ثبات فیزیک، نادرست باشد."۴ و گفتیم "مطالعهی مزبور نشان میدهد که یکی از نیروهای چهارگانهی بنیادی در طبیعت، یعنی نیروی الکترومغناطیس، که توسط به اصطلاح ’ثابتِ ساختارِ ریز‘ اندازهگیری میشود بهعنوان نیروی جهانشمول معتبر نمیباشد و تغییر میکند." ۳ ادعانی که سنگِ بنای فیزیک حاضر را متزلزل میکند. ما در آنجا بحث و ارائهی اطلاعات بیشتر را به مقالهی حاضر موکول نمودیم.
آرام بختیاری
وطن پرستی پدیده ای تاریخی-اجتماعی است، آن محیط جغرافیایی فرهنگی اجتماعی سیاسی زندگی و مبارزه خلق است. وطن دوستی اصلی است اخلاقی سیاسی احساسی که محتوایش در عشق و صداقت نسبت به وطن و افتخار یا حسرت به گذشته و زمان حال و اعلان آمادگی و علاقه برای دفاع و حفاظت از منافع آن است.
آرام بختیاری
جریان نوافلاتونی مجموعه ای بود از: افکار ارسطویی، نئوفیثاغورثی، رواقی، عرفان شرقی، و فرهنگ رمز و راز میترایی ایرانی. فلسفه ترانسندنس تعالی گرا که بخشی از فلسفه افلاتون و نظریه ایده نیکی او بود مورد توجه فیلسوفان نوافلاتونی قرار گرفت. اساس نظری این مکتب 24 مقاله فلوطین بودند که در ایتالیا و سوریه و مصر وارد سیستم آموزشی شدند و در سال 229 میلادی که آکادمی آنها بسته شد وارد سیستم آموزشی اروپا از طریق زبان لاتین گردیدند.
آرام بختیاری
دو جریان مهم فلسفه نئوکانت ایسم در آلمان: مکتب شهر ماربورگ، و مکتب شهر بادن بودند. از جمله فیلسوفان مکتب ماربورگ: ناتروپ، کوهن، کاسیرر، و هارتمن بودند. از جمله فیلسوفان مکتب بادن: ویندلباند، و ریکرت بودند. در مکتب بادن سعی شد متد و روش انتقادی کانت که بشکل استقرایی و متکی به ریاضیات و فیزیک بود و در علوم تجربی مورد استفاده قرار گرفته بود به علوم اجتماعی-انسانی نیز بسط داده شود. آن خود سرانجام منجر به فلسفه نئوکانتی فرهنگ و ارزش گردید.
آرام بختیاری
پدر رویزیونیسم برنشتاین(1932-1850م)، سوسیال دمکرات آلمانی بود. آنان مدعی نوگرایی و اصلاح مارکسیسم شدند. رویزیونیسم جریانی در جنبش مردمی و کارگری بود که کوشید مارکسیسم و اصول آنرا تحریف کند. آن ماتریالیسم تاریخی/دیالکتیکی را بعنوان اصول فلسفی کارگری، با نئوکانتیسم تعویض نمود تا آشتی ناپذیری تضادهای طبقاتی را منکر شود و بجای سوسیالیسم خواهان رفرمیست، خواهان همکاری طبقات آنتاگونیستی، و مخالف دیکتاتوری پرولتاریا شد.
آرام بختیاری
سیاست، مبارزه سازماندهی شده طبقات و احزاب برای هدایت و یا اجرای منافع عوام در درون یک دولت و یا در مقابل دولتها و سیستمهای اجتماعی دیگر است. در مرحله کنونی و عبور از کاپیتالیسم به سوسیالیسم، 2 طبقه در برابر هم قرار گرفته اند، یعنی سیاست زحمتکشان و سیاست بورژوازی امپریالیستی. در عصر ما سیاست بورژوازی، وضعیت طبقه جان بدربرده تاریخ در مقابل زحمتکشان مانند بورژوازی است.
رابرت گوروا
سوسیالیسم پلاتفرم بیش از اینکه برنامه ای برای رسیدن به آینده باشد، پروژه ای برای نشان دادن امکان پذیر بودن یک آینده جایگزین است. مولدون صریحاً بیان میکند که این کتاب در نظر دارد تا چشماندازی آرمانشهری ارائه دهد و سوسیالیسم را بهعنوان یک طرح دراز مدت و بالقوه ضد هژمونیک و برای نبردهای آینده علیه بسیاری از اشکال استثمار و تصاحبگری سرمایهداری دیجیتالیشده، چارچوببندی کند.
حسن بلوری
جهانِ هستی عینیت دارد. عینیت میباید هم قابل تشریح و هم دارای بیان علمی بهمعنای بیان روابط منطقی میان اجزا و عملکردهای آن باشد.۲ بر این اساس تشریح دقیق و همه جانبهی جهانِ هستی نیازمند قوانینی (اصولی) است عاری از هر نوع شکاف و خلاء اطلاعاتی از گذشته تا حال حاضر. آیا چنین قوانینی (اصولی) وجود دارند و یا دستیافتنی هستند؟
آرام بختیاری
روزنبرگ و گریم از جمله نظریه پردازان راسیسم در اوایل قرن گذشته بودند. ایدئولوژی راسیسم کوشید از طریق "پاکسازی ژنتیک" و انتخاب ژن برتر، و با کمک علم بیولوژی به اهداف دارونیسم اجتماعی، و تئوری نژاد اربابی، در زمینه های علوم فلسفی، اخلاقی، اجتماعی، و سیاسی نیز نزدیک شود و به مغزشویی کودکان و جوانان بپردازد. از جمله صفات ایدئولوژی راسیسم در زمان حال، اشاعه کمونیسم ستیزی، تمسخر و نفی دمکراسی، ترورهای داخی و خارجی، و تهدبد جنگ اتمی است. شعار قدیمی فاشیسم در نیمه اول قرن گذشته، طرح اسطوره دفاع از "خون و زمین" در میهن بود.
آرام بختیاری
خرافات عقایدی هستند که از نظر دینی یا تجربی بهشکل منفی قضاوت و ارزشیابی میشوند. از قرن ۱۵ میلادی واژه خرافات برای عقاید عامیانه که تطابقی با الهیات رسمی و با راسیونالیسم علوم تجربی نداشتند، بهکار برده میشد. از نظر معنی لغوی عنوان خرافات در فرهنگ یونانی لاتین به معنی ورای عقیده، یا پیرامون عقیده و ایمان است. آن گاهی بهشکل توهینآمیز، بی ارزش، و تحقیرآمیز به عقاید و باورهای پیش از مسیحیت گفته میشود. از موضع ادیان جزمی و مطلق گرا، خرافات یعنی عقیده غلط.
آرام بختیاری
لیبرالیسم از نظر: فرم، محتوا و عملکرد، نقدی بود به ساختار حکومتی نظام مطلقه، به فئودالیسم و به آریستوکراسی غیر لیبرال، از موضع خرد گرایی مدرن. دو ستون لیبرالیسم یعنی حقوق بشر و قرارداد اجتماعی متکی به نظرات جان لاک و کانت هستند. لیبرالیسم همیشه خواهان تهیه امکانات نامحدود برای رشد و تحول سرمایه داری، تایید اندیشه فردگرایانه بورژوایی در لباس آزاداندیشی، در کاپیتالیسم و آزادی نامحدود اقتصادی برای سرمایه و استثمار نیروی کار زحمتکشان بوده.
آرام بختیاری
آته ایست ها بر این باورند که دین احساسی غریزی نیست بلکه محصول خیالپردازی ناشی از نادانی و هراس از پدیدهها و ظواهر طبیعی و بی عدالتی های اجتماعی است. مورخین تاریخ سیر اندیشه اشاره میکنند که در مرحله آگاهی گله وار انسان اولیه دین وجود نداشت بلکه آن در مراحل پیشرفته تر زندگی انسان های اولیه بهوجود آمد و نه در مرحله زندگی متکی به شکار و گردآوری مواد غذایی انسان گله ای.
آرام بختیاری
نخستین کوشش انقلاب کارگری، کمون پاریس در سال ۱۸۷۱ بود. هدف اصلی انقلابات بورژوایی، سرنگونی فئودالیسم و تشکیل دولت بورژوایی و سازمانهای اصناف بود. انواع مهم انقلابات عبارتند از انقلاب بورژوا-دموکراتیک، انقلاب ملی، و انقلاب سوسیالیستی. تشکیل امپریالیسم، شفق سرخ انقلاب سوسیالیستی بود، که مهمترین نوع انقلاب و آخرین آنست. اشکال انقلابات سوسیالیستی تاکنون کمون پاریس در سال ۱۸۷۱، انقلاب اکتبر در سال ۱۹۱۷، و انقلاب خلق دموکراتیک در اروپا و در آسیا بودند.
سعید رهنما
هونت مفهوم «آزادی اجتماعی» را مبنای تجزیه و تحلیل سوسیالیسم قرار میدهد، مفهومی که بر این باور استوار است که انسانها نمیتوانند آزادی فردی خود را بهتنهایی بهدست آورند. این آزادی متکی به روابط آزاد بینا-ذهنیتی در جماعتهای مبتنی بر همبستگی است که در آن اعضا نه تنها «با» یکدیگر، بلکه «برای یکدیگر» فعالیت میکنند. بر این اساس سوسیالیسم همیشه بیش از آن که صرفاً یک نظام عادلانهی توزیع باشد، بر پایهی تصوری از یک زندگی جماعت-محور استوار بوده است. مفهوم «آزادی اجتماعی» هم با جمعباوری و هم با فردباوری
در شمارهی دوم نشریهی «سپهر اندیشه» این مقالهها را میخوانید: بخش اول، «ترس، کارکردهای اجتماعی آن و چیرگی بر آن» با این مقالهها: / فرهاد خسروخاور، سعید پیوندی، محسن متقی: دیالکتیکِ ترس، ترسزدایی و ترسِ مضاعف در جنبشهای اجتماعی / علی میرسپاسی: برباد رفتن امید اجتماعی و پدیدهیِ ترسِ همگانی؛ نگاهی جامعهشناختی به ترس همچون پدیداری سیاسی / کاظم کردوانی: ترس، کارکردهایِ آن، چیرگی بر ترس...
فرهاد نعمانی
از نظر جغرافیایی و تاریخی، فرایند پرولتریزاسیون ارتباط نزدیکی با شهرنشینی دارد زیرا اغلب این فرایند با مهاجرت دهقانان بدون زمین و یا با زمینِ فقیر در مناطق روستایی به شهرها در جستجوی کار مزدی همراه بوده است. ازاینرو قدمت این فرایند به دورههای اولیهی صنعتیشدن برمیگردد و امروزه نیز در تمامی کشورهای سرمایهداری، بهویژه در سرمایهداریهای روبهرشد و کشورهایی که در مسیر رشد غیر سرمایهداری قدم برداشتهاند، قابل رؤیت است.
آیا موتور کوچک ما به تدریج تودهها را به قیام کشاند و آنان به ندای پیشاهنگ مسلح خود پاسخ دادند؟ یا تودههای شهری که به تصور این رفقا «تجربه انقلاب بورژوائی را هم دور زده و از آن عبور کرده بودند» بدنبال بنیادگرائی شیعی و ولایت فقیه رفتند؟ و آیا جامعهای که به قول این رفقا شرایط عینی انقلاب در آن وجود داشت، همین جامعهای بود که با رأی بالای ۹٥درصد به دنبال جمهوری اسلامی و ولایت فقیه افتاد؟
سعید رهنما
کمون پاریس از آغاز، بحث داغی در جدلهای نظری رهبران مختلف سوسیالیستهای روسیه بود. همانطور که قبلاً اشاره شد، لنین مجموعه مکاتبات مارکس با کوگلمان را در ۱۹۰۷ با مقدمهای منتشر و از آن بر علیه پلخانف استفاده کرد. پلخانف با عطف به اولین برخورد مارکس نسبت به هشدار او به انقلابیون فرانسه که نباید بر علیه دولت موقت دست به اسلحه برند، بر سیاستهای رفرمیستی خود تأکید میکرد، و لنین با تکیه به انتقاد بعدی مارکس به کموناردها که به ورسای حمله نکردند، سیاستهای انقلابی خود را پیش میبرد.
سعید رهنما
از نظر رهبران کمون، این نهاد یک پارلمان نبود که خود را به قانونگذاری محدود کند و از امورِ مجریه جدا باشد. قرار بود چیزی شبیهِ ارگانهای انقلابی دوران انقلاب کبیر باشد، و سه وظیفهی بحث، فرمان و اجرا را با هم ترکیب کند. اما این امر در عمل با مشکلات فراوانی روبرو بود، و نمیتوانست عملی شود. در ۲۹ مارس کمون یک «کمیسیون اجرايی» متشکل از هفت مردِ ژاکوبن، بلانکیست، و اعضای بینالملل برای «اجرای دستورات و فرمانها» و عملاً رهبریِ کمون ایجاد کرد.
سعید رهنما
مطالعه، بررسی و ارزیابی این رویداد عظیم و این نقطه عطفِ مهمِ تاریخِ چپ جهانی را میتوان و باید از چند زاویه و در چند سطح مختلف مورد سنجش قرار داد؛ یکی آنچه که کموناردها میخواستند، یکی آنچه که میتوانستند بهدست آورند، و دیگر آنچه که انجام دادند. سطح اول، یک سطح آرمانی است با خواستهای کلی و مشخص در رابطه با آرزویِ رهایی و خودگردانیِ انسان؛ سطح دوم، به محدودیتهای زمانی، عینی و ذهنیای که با آن مواجه بودند مربوط میشود،
سعید رهنما
در تاریخ ۲ تا ۴ دسامبر سال ۲۰۲۰، کنفرانس مشترک بینالمللی «تکوینِ نونامی» از سوی انستیتو توسعهی صنعتی ویته، دانشگاه مسکو، دانشگاه لومونوسُف، جامعهی اقتصاد آزاد روسیه، و کنگرهی کارکنان آموزشی، علوم و تکنولوژی، در سن پترزبورگ برگزار شد. در سه روز این کنفرانس که بهخاطر کرونا به شکل مجازی برگزار میشد، بیش از ۵۰ مقاله ارائه شد. متأسفانه بهخاطر مسائل فنی تعدادی ازجمله من نتوانستیم به کنفرانس وصل شویم، اما پارهای اطلاعات مربوط به کنفرانس و مخصوصاً نوشتههای بودرونُف را دریافت کردیم که موضوع این مرور مختصر است.
دنیز ایشچی
تضمین کننده اصلی توسعه اقتصادی با سمتگیری سوسیالیستی حضور تشکل های قدرتمند صنفی سیاسی زحمتکشان از یک طرف و حضور قدرتمند و تعیین کننده آنها در قدرت سیاسی است. اگر در کشورهای سرمایه داری احزاب سیاسی مختلف سرمایه داری با همدیگر به رقابت میپردازند، بگذار در جوامع با سمتگیری توسعه اقتصادی سوسیالیستی نیر، این احزاب مختلف چپ و سوسیالیستی باشند که با همدیگر جهت بدست گرفتن قدرت سیاسی به رقابت بپردازند.
فرهاد نعمانی
صل اساسی در اثبات غلبهی شیوهی تولید سرمایهداری بهعنوان راهنما در این بررسی این است که این شیوهی تولید با دو معیار عمده از اسلاف خود متمایز میشود. معیار اول، سطحی از تولید کالایی است که در آن نه تنها محصولات کار انسان، بلکه خود نیروی کار وی نیز به کالا تبدیل میشود. معیار دوم سرمایهداری، تولید کار اضافی در شکل ارزش اضافی است. شاخصهای عمدهی غلبهی شیوهی تولید سرمایهداری که در این مقاله بررسی میشود، عبارت است از: گسترش میزان کارِ مزدبگیری و توسعهی صفوف طبقهی کارگر، افزایش چشمگیر جمعیت صنعتی همراه با کاهش جمعیت کشاورزی...
سعید رهنما
بیستوهشتم نوامبر ۲۰۲۰، (هشتم آذر ۱۳۹۹) سالروز تولد دویست سالگی فریدریش انگلس، نخستین و برجستهترین مارکسیستِ تاریخ، و نزدیکترین دوست و همکار کارل مارکس است؛ مردی که خود در پایهگذاری و توسعهی جهانبینی «مارکسیستی» و درک مادی تاریخ سهمِ غولآسایی دارد.[1] نقش انگلس در زندگی مارکس آنچنان بزرگ است که بیتردید میتوان گفت، بدون او مارکس بهسبب انبوه مسائلی که با آنها مواجه بود ، نمیتوانست نقش عظیم تاریخی خود را در عرصههای تفکر و مبارزهی رهایی انسان ایفا کند.
فرهاد نعمانی و سهراب بهداد
بخش حاضر، پایانبخش رسالهی «اقتصاد سیاسی طبقه و دولت در کشورهای سرمایهداری درحالتوسعه» است. این بخشها در ارتباطاتی متقابل با یکدیگر، شالوده و چارچوبی عمومی برای بررسی جنبهی اقتصادی ساختار طبقاتی و کمیّسازی تقریبی آن در یک جامعهی مشخص سرمایهداری، در مقطع زمانی خاص و نیز در طول زمان ارائه میکند.
تقی روزبه
مهمترین بسترپیشروی برای سکولاریزه کردن جامعه و پژمرده ساختن نفوذ دین و نهادهای دینی و غیرسیاسی کردن آن ها، پس از خلع ید از قدرت و تثبیت این جدائی با استفاده از شیوه هائی است که ضمن تضعیف نفوذ آن به آزادی های سیاسی و حقوق دموکراتیک و پایه ای احادشهروندان خدشه ای واردنسازد [تجویزدارو برای درمان اگر بجای از بین بردن سلوهای معیوب، سیستم ایمنی بدن را هدف بگیرد، به خطری بزرگتر از خودبیماری تبدیل می شود].
فرهاد نعمانی و سهراب بهداد
در بخش حاضر بر نقش دولت در ساختار طبقاتی و تحول آن در سطح میانجی انتزاع و در سطح کشورهای سرمایهداری درحالتوسعه تمرکز میکنیم. براساس مباحث روششناسانه-هستیشناسانهی بخشهای قبلی در سطوح مختلف انتزاع-انضمام، بخش پایانی این رساله (بخش پنج) به بررسی ترکیب طبقات در ساختار سرمایهداری در کشورهای درحالتوسعه در سطح انضمامیتر میپردازد.
سعید رهنما
«شوراهای کارگری» که در شرایط بحرانی بهطور موقت در اروپا و در دیگر نقاط از جمله در کشور خودمان ایران – با عمری طولانی تر از شوراهای تورین و آلمان – بهوجود آمدند، یا بهسرعت از بین رفتند، یا در کشورهایی نظیر یوگسلاوی، الجزایر، و ونزوئلا تحت حمایت نظام سیاسیِ حاکم، عمر نسبتاً طولانیتری داشتند، و یا (در اروپا) با نامهای گوناگونِ به «شورای کار» که به معنای حضور بسیار محدود نمایندگان کارگران در پارهای تصمیمات مدیریت بوده، تبدیل شدند.
دنیز ایشچی
سوسیالیسم نه متکی به ثروت های انباشته ثروتمندان، نه بر قدرت ارتش های آنسوی مرزها، سوسیالیسم نه بر قدرت های مافیائی باندهای غارتگر، بلکه بر اراده منسجم و آگاهانه توده های عظیم میلیونی متکی است که خواهان بدست گرفتن کنترل قدرت سیاسی، سرمایه و ثروت کشوری بوده و میخواهند آن را از طریق مدیریت دموکراتیک نمایندگان دلسوز و واقعی خویش و از طریق خودگردانی مدنی در راه ترقی، رفاه و سعادت عمومی به کار گیرند.
جان اسمیت
منتقدین مارکسیستی نظریه وابستگی را "ارتدوکسال" مینامند، چونکه انها حقیقت ابراستثمار و "مبادله نابرابر" را با استفاده از نقل و قولهایی از کتاب "سرمایه" نفی میکنند، که در صورت خواندن سطحی، گویا نظر انها را تائید مینماید. مارکس فصل کوتاهی را به "تفاوت ملی دستمزدها" اختصاص داده است. مارکس در این فصل به این نتیجه میرسد: اگرچه کارگران انگلیسی دستمزدی بمراتب بیشتری نسبت به کارگران آلمانی یا روس دریافت میکنند، میزان استثمار انها نیز میتواند بالاتر باشد.
جان اسمیت
در عصر ازدیاد عرضه، شرکتها امکان افزایش سود بدون سرمایه گذاری اساسی را ندارند. بدینخاطر، باید وحشیانه در پی منابع جدید افزایش اثربخش باشند. شگفت اور نیست، که هدف اصلی تلاش انها بر کارنهفته است، که بخش عمده ان شامل هزینه تولید در کشورهای توسعه یافته میشود. از این روی، پراکتیک انتقال تولید، که به همت ان فراورده ها را دستان کارگران نسبتا ارزان در کشورهای توسعه نیافته ایجاد می کنند، به تاکتیک عمده بقای این شرکتها در کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است
دنیز ایشچی
خودگردانی و خود مدیریتی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نه تنها جوهر نظام جایگزین سوسیالیستی است، بلکه میتواند "دموکراسی" را به مفهوم واقعی کلمه، نه به مفهوم تهی از مضمون سرمایه دارانه آن در جامعه پیاده نماید. خودگردانی میتواند از کوچکترین اندام های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و ورزشی و غیره آغاز شده و به نهادهای کلان تر مشابه گسترش داده شود.
آرام بختیاری
امروزه لوکاچ را یکی از نمایندگان مهم "مارکسیسم غربی یا نئومارکسیسم" میدانند که با نگاهی غیردگماتیک به مارکسیسم مینگریست. او بعد از جنگ جهانی دوم در کلاسهای درس خود به انتقاد از استالینیسم و دگماتیسم میان احزاب کمونیست پرداخت.