رفتن به محتوای اصلی

انقلاب یا گذار؟

انقلاب یا گذار؟

تعدادی از دوستان طرفدار" گذار مسالمت آمیز و خشونت پرهیز" کە تصور می کنند رژیم اسلامی را می توانند بطور گام بە گام بە عقب برانند و آن را از قدرت خلع کنند، بر طرفداران انقلاب تاختە و آنها را جزم اندیش، معتقد بە انقلابات کلاسیک، طرفدار انقلاب خشونت آمیز خواندە و بر آنها تاختەاند.

راە کارهای آنها اگر چە بعضا نمی پذیرند، هیچ کدام جدید نیستند، همان روشهای ناکام ماندە دوران اصلاحات است، با این تفاوت کە قبلا برای اصلاح امور بکار گرفتە می شد، حالا اما برای گذار از رژیم.

تلقی بعضی از دوستان از انقلاب در نوشتە هایشان نیک  کە بنگریم همان راە حل های رفرمیستی و اصلاح طلبانە است کە بعضا نام "انقلاب مسالمت آميز، اصقلاب..."بر آن نهادەاند. استناد و الگوی آنان بە تجربە تعدادی از کشورهاست کە وضعیت شان از همە لحاظ با جامعە و شرایط ایران قرابت چندانی ندارند و اکثرا تجربە های یکبار مصرف هستند.

این نحوە برخورد و یک کاسە کردن طرفداران انقلاب و براندازی در ادبیات این دوستان کە خود را طرفدار "گذارمسالمت آمیز و خشونت پرهیز"معرفی می کنند، در واقع برای تخطئە کردن گرایشی است کە از جنبش های براندازانە و جنبش انقلابی زن، زندگی و مطالبات  و رویکردهای آن حمایت می کند و قراردادن گذار در مقابل براندازی را تفرقە افکنانە و بە زیان انقلاب می دانند.

احمد هاشمی در مقالەای کە در سایت بە پیش منتشر شد می نویسد:

"دررابطه با  سه سناریوی،  گذار به دموکراسی ،انقلاب قهر آمیز، براندازی با نیروی بیگانه، تنها در سناریوی گذار به دموکراسی در ایران، امکان ائتلاف گسترده دموکراسی خواهان یعنی اصلاح طلبان، اپوزیسیون رقیب و اپوزیسیون مخالف، با رویکرد کنشگرایی معطوف به جامعه مدنی و سیاسی ممکن است".

و بهروز خلیق در بە پیش می نویسد:

"لازم است که گفته شود که مفهوم انقلاب در طی چند دهه گذشته تغيير يافته است، تعاريف جديدی از آن ارائه شده و امروز انقلاب مدنی، انقلاب مسالمت آميز، اصقلاب .... مطرح است. نقد انقلابات کلاسيک به معنی نفی اين نوع انقلابات نيست. دوگانه اصلاح و انقلاب (در مفهوم انقلاب خشونت آميز يا انقلاب کلاسيک) برگرفته از تجربه جنبش سوسیالیستی در کشورهای اروپای غربی است. "

بعد از سرکوب وحشیانە جنبش اصلاح طلبانە ٨٨ سە جنبش پیاپی با شعارهای براندازانە در کشور رخ دادە است کە دومی از اولی و سومی از هر دو عمیقتر، وسیعتر، رادیکالتر و پردوامتر بودە است. جنبش انقلابی زن، زندگی آزادی را می گویم کە بە رغم افت موقت در اثر سرکوبهای فاشیستی، اما یک انقلاب فرهنگی عمیق و دمکراتیک در جامعە بوجود آوردە است. دست آوردی کە ١٤ ماە سرکوب همە جانبە فاشیستی نتوانستە آن را از مردم پس ستاند. این دست آورد ارزشمند بدون وجود یک جنبش انقلابی دست یافتنی نبود این آن تفاوت اساسی است کە باید سرمشق و راهنمای حرکت های بعدی باشد.

آنچە را کە این جنبش ظرف چند ماە اول حیات خود توانستە بە دست آورد، جنبش اصلاحی طی ٣٠ سال نتوانست بە دست بیاورد.

این دوستان از یک طرف مدعی حمایت از این جنبش هستند، اما در همان حال با قرار دادن راە کار گذار، در مقابل "سرنگونی"راە کارو روش  دیگری را دنبال می کنند.

شعار "گذار" شعاری، محافظە کارانە و مبهم است کە قدرت بسیجگری ندارد و افزون بر اینکە برداشت واحدی نیز در میان طرفداران آن از این شعار وجود ندارد، تفرقە برانگیز هم هست. بهمین جهت است کە در میان جنبش های انقلابی نیز کسی از آن دفاع نمی کند.

درست نمی دانم، مانند آنهایی کە طرفداران براندازی را یک کاسە کردە و همگی را خشونت طلب و طرفدار دخالت بیگانەمعرفی می کنند، یک کاسە کنم. بین آنان همە جور فکر وجود دارد، از اصلاح طلب و رفرمیست، تا کسانی کە بە راستی طرفدار برکناری یا بقول خودشان گذار از رژیم هستند وجود دارد.

اما در عمل روشهای مبارزاتی آنها رفرمیستی هستند. یعنی در خوشبینانە ترین حالت می خواهند از طریق رفرم تدریجی و ائتلاف با اصلاح طلبان بە انقلاب برسند. بهمین جهت است مخالفان خود را طرفدار انقلابات کلاسیک خشونت آمیز می خوانند و خود شان را طرفدار انقلابات نوین مسالمت آمیزمی خوانند.

نە دوستان کسی نە سرش برای خشونت درد می کند و نە برای انقلاب. اتهام نچسبانید و تفرقە نیندازید. اگر رژیم گذار مسالمت آمیز مطلوب نظر شما را می پذیرفت و قدرت را بە منتخبان مردم واگذار می کرد، جنبش و انقلاب ضرورت پیدا نمی کرد. راە کاری کە احمد هاشمی از آن طرفداری می کند، در واقع مشابە همان مدلی است کە بعد از مرگ فرانکو دیکتاتور حاکم بر اسپانیا بکار گرفتە شد. اما در حال حاضر با شرایط ایران قابل انطباق نیست. چە خوب بود و آرزوی همە ی مردم باید باشد اگر رژیم می پذیرفت کە بە سناریوی احمد هاشمی یا مشابە آن تن می داد و همە چیز بە خیر و خوشی تمام می شد. ولی متاسفانە تجربە های ما جایی برای خوشبینی باقی نمی گذارد. حسن نوشتە احمد در آن است کە بی پردە پوشی و سادە و روان نظرش را می گوید و آن را در زرورق انقلاب نو نمی پیچد.

اتهام خشونت وصلە ناچسب بە طرفداران انقلاب است

از آغاز انقلاب زن زندگی آزادی آنکە خشونت کردە، صدها نفر را در خیابان و زندان بە قتل رساندە،عدە زیادی را نابینا و معلول کردە، بە مدارس دخترانە حملە شیمیایی کردە و دەها هزار نفر را زندانی و تعداد زیادی از مخالفان و منتقدان را سر بە نیست و اعدام نمودە، رژیم و عوامل آن بودە اند.

خشونتی از طرف مردم در کار نبودە است. حتی حملات موشکی و توپخانەای و ویران کردن وکشتن خانوادە های مبارزان کرد تبعیدی در خاک عراق، نیز موجب شلیک یک گلولە از طرف کردها در هیچ کجای ایران نشدە. کشتن بیش از ١٠٠ نفر در یک روز توسط رژیم  در زاهدان هم باعث هیچ خشونتی از طرف قربانیان خشونت دولتی در زاهدان نشدە است. حکومت اما برای توجیە جنایات خود مبارزان و مخالفان را هموارە بە خشونت ناکردە متهم نمودە تا آنها را بە مجازات برساند. بنا بر این خشونتی از طرف مردم تا کنون اعمال نشدە کە عدەای نگران چیزی کە هنوز اتفاق نیفتادە می شوند.

ترساندن از دخالت خارجی

ترساندن از دخالت خارجی و جنگ سالهاست کە مطرح است اما خوشبختانە اتفاق نیفتادە است. زمانی مردم را از سوریەای شدن اگر در انتخابات فرمایشی شرکت نکنند  و رای ندهند می ترساندند، اما با وجود دخالت رژیم در سوریە هیچ کشوری خوشبختانە بە ایران حملە نکرد. هیچ جنبشی در ایران تا کنون از حملە و دخالت کشورهای خارجی دفاع نکردە و نمی کند. اما مادامی کە این رژیم بر سر کار است احتمال هر مصیبتی هست.

چە کسی با انقلاب مخالف باشد، چە نباشد ایران در حالت تدارک انقلاب بسر می برد. وقوع سە جنبش پیا پی انقلابی و وضعیت فاجعە بار مردم، رشد سیاسی، افزایش اعتراضات موید آن است کە ایران آبستن  انقلاب دیگری است. ای کاش ایران محتاج انقلاب دیگری نمی بود، ولی متاسفانە، ایران بە انقلاب نیاز دارد و بدون آن نمی تواند از وضعیت فاجعە بار کنونی و نابودی بیشتر نجات پیدا کند. ظرفیت و نیروی کافی برای انقلاب مسالمت آمیز هم وجود دارد و احتمال دخالت خارجی در ایران هیچ وقت بە اندازە مقطع کنونی کم نبودە است.

دیدگاه‌ها

حمید

باسلام خدمت صادق خستگی ناپذیر. صادق جان اینکه آینده گذارصورت بگیرد یا انقلاب که خواسته مانیست؛ این را روند دینامیک جامعه تعیین میکند اما گذار هم به انتخاب ما نیست بلکه پوسیدگی حکومت راه را برای حکومتی دیگر هموار میکند. نه گذار و نه انقلاب اگر سکولاریسم مبتنی بردموکراسی باخود نیاورد تمام زحمات مردم برباد میرود. ما از هر کوچکترین تابزرگترین عاملی که وضعیت را به نفع مردم دگرگون کندباید حمایت کنیم. چه خود را وابسته به گذار یا انقلاب کنیم، دست و پای خودرا بسته ایم. همراه باجنبش مردم و تا هر کجا توان داریم این موج را تقویت کنیم. این سیاست از هیچ امکان مثبتی درجهت به نتیجه رسیدن خواسته های زحمتکشان نمیگذرد. اما چه شکل گذار به خود بگیریم یا انقلاب لاجرم دست وپای خود را بسته و به یک سری از قیود، مقید می کنیم. برعکس پا به پای حرکت مردم صدها پیشنهاد زیباتر برای رادیکال کردن پیش پایمان میگذارد. مهمترین کار شکستن حلقه استبداد صدوپنجاه ساله کنونی است. نه کمتر و نه بیشتر از توان آگاهی توده مردم نمیتوان قدم برداشت .
س., 09.01.2024 - 07:30 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید