رفتن به محتوای اصلی

دسامبر 2017

معنای شعارها در تظاهرات اخیر؟

محمد اعظمی
در این تظاهرات نقش و رد پای نیروهای متشکل چپ و ترقی خواه چندان قابل مشاهده نیست. همه نشانه ها حاکی از امکان انفجار و برآمدهای توده ای است. برای تقویت نقش و اثرگذاری نیروهای آزادیخواه می بایست بسیار پیش از این ها کاری صورت می گرفت، نهالی کاشته می شد تا امروز به بار نشیند. ما چنین عمل نکرده ایم. اگر امروز هم دست به کار شویم هر چند دیر است، اما می توان امیدی را در دل ها زنده کنیم.

اعتراضات گسترده عليه گرانی، فساد، سياست منطقه ای و ولی فقيه

از سوی دیگر اعتراضات مردم هشداری است به جریان های سیاسی چپ و دموکرات مخالف جمهوری اسلامی. این تظاهرات نشان داد که جامعه در نتیجه بی کفايتی حکومت، فساد و دزدی، غارتگری باندهای حکومتی و دیکتاتوری، آماده انفجار است. در بالا و در میان حکومتیان نیز، جناح های رژیم گریبان یکدیگر را گرفته و به جان هم افتاده اند. اگر جریان های چپ و دموکرات نتوانند متحد شوند و در سمت دادن به شعارها و مبارزات مردم نفش ایفا کنند، نيروهای غيردموکرات می توانند به کمک قدرت های جهانی و منطقه، مبارزه مردم را به کج راه بکشانند

قضیه چیست؟!

بهزاد کریمی
و قضیه برای اپوزیسیون اینکه، آیا نباید از پنجره این کشمکش ها، حدت بحران در حکومت و بی آیندگی آن را ببیند و نیز بر متن زنده جامعه، حد انفجاری پتانسیل اعتراضی در جامعه را؟ آیا اپوزیسیون قادر است واقعیت نزدیک شدن امکان گذار کشوراز نظام ولایی به بن رسیده را دریابد؟ آیا متوجه است که جامعه در آستانه وضعیت "توده ها نمی خواهند" و "بالایی ها نمی توانند" قرار دارد؟ و آیا بر این درس برگرفته از تجارب پرشمار خود ایران و جهانیان هم می ایستد که هر قرار گرفتن جامعه در دروازه گذر از بن بست موجود، الزاماً به معنی عبور از آن نیست؟

۱۵۰سال بعد از سرمایه، نئولیبرالیسم در بحران

در چند دهۀ اخیر، شاهد اوج‌گیری خارق‌العادۀ جنبش‌های بوم‌شناختی ـ سوسیالیستی در سراسر دنیا بوده‌ایم که تا حد زیادی از نقد بوم‌شناختی مارکس بر اقتصاد سیاسی الهام گرفته‌اند، و دانش و اطلاع از این نقد نیز هم‌زمان بسط یافته است. به‌واقع مارکس هم متأثر از برخی تلاش‌های آغازینی بود که می‌خواستند آنچه امروز دیدگاه بوم‌شناختی ـ سیستمی می‌نامیم را تدوین کنند، که ریشه‌هایش به مفهوم «متابولیسم» برمی‌گردد

سیری در اندیشه‌های مارکس در عصر ترامپ

ديويد ريچاردسون
حقیقت آن است که هیچ راهی برای خروج از سرمایه‌داری پیش‌رو نداریم و درست به همین دلیل، باید در پی راهی در داخل چارچوب سرمایه‌داری باشیم. این همان‌جایی است که تحلیل مارکس از تناقضات واجد اهمیت می‌شود؛ چراکه تناقضات سرمایه‌داری همان اهرمی است که می‌توان برای تغییر از درون به کار بست. بنابراین من فکر نمی‌کنم برای مثال انقلاب یا چیزی شبیه آن ما را از مشکلات جهانی که در آن به سر می‌بریم نجات دهد. ما باید به‌راستی تمامی تلاش خود را به دگرگونی اوضاع در درون چارچوب سرمایه‌داری معطوف سازیم.

چپ در صحنه

کمال اطهاری
مطلب آقای كمال اطهاري با عنوان "چپ در صحنه" در سالنامه شرق (۱۳۹۱) به چاپ رسيده است. بعد از نگارش اين مطلب، صحنه سياسی برزيل دگرگون شده و نيروهای راست قدرت گرفته‌اند. با اين وجود تجارب حزب کارگران برزیل برای ما که دست اندر کار پی‌ريزی تشکل جديدی هستيم، از تازگی برخوردار است. لذا "به پيش" آن را منتشر می‌کند.

دخالت و درگیری منطقه ای بر دوش اقتصاد کشور

صادق کار
امروزە قدرت کشورها را با وضعیت اقتصادی شان و رفاە و آزادی مردمانشان می سنجند نە صرفا با قدرت نظامی شان. نفوذ کشورها هم بیشتر بخاطر قدرت اقتصادیشان است. قدرت نظامی نیازمند قدرت اقتصادی است و هیچ قدرت نظامی بدون پشتیبانی قدرت اقتصادی قابل دوام نیست. قدرت نظامی سپاە بە قیمت ورشکستگی اقتصادی و فقر و فلاکت مردم و تشدید استثمار نیروی کار کشور بە دست آمدە، اما تامین این هزینە ها نە عقلانی و نە دیگر امکان پذیر است. از همین رو بایستی بە هر شکل ممکن با ادامە دخالت های حکومت در کشورهای دیگر مخالفت کرد و خواستار پایان دادن بە آن ها شد.

جایگاه محیط زیست

رسول آذرنوش
من آب و انرژی بعنوان دو کالای پرمصرف، عوامل مهمی در مسئله محیط زیست در کشور بشمار می روند. در حالی که دهکهای پائین و طبقه کارگر و اقشار محروم جامعه به زحمت قادر به تامین آب و انرژی مورد نیاز خود اند، دهکهای بالا و اقشار مرفه و ثروتمند جامعه بی هیچ مانعی در مصرف آن حیف و میل می کنند. از اینرو لازم است تعرفه آب و انرژی بصورت تصاعدی تنظیم شده و ضمن پائین نگهداشتن و حتی مجانی کردن حداقلهای لازم آب و انرژی برای یک زندگی مناسب، اسراف و حیف و میل کنندگان آن، جریمه و "نقره داغ" شوند

کارکردهای احزاب سياسی - بخش اول

بهروز خلیق
شهروندان به کانديداهای احزاب با اطمينان بيشتری برخورد می کنند. به اين دليل که اولا مواضع و اهداف نامزد حزبی مشخص تر و معین تر است، ثانیا افراد به نامزدهای حزبی بیشتر از نامزدهای منفرد اطمینان دارند زیرا نامزدهای منفرد پس از پیروزی در انتخابات به راحتی می توانند از اصول و مواضع خود عدول کنند در حالی که چنین امکانی، به راحتی برای نامزد حزبی وجود ندارد چرا که هر گونه روگردانی از آن اصول، به ضرر حزب منجر خواهد شد.

تأملاتی در حزب برنامه ای بخش سه

علی پورنقوی
شاید تنها عامل "سختی" که بنا برمنطق رابطۀ اکیدی بین آن و برنامه گری احزاب برقرار می شده است، توسعۀ اقتصادی باشد؛ با این تأکید که معیار توسعه، سرانه تولید ناخالص داخلی گرفته می شده است. توضیح رابطه هم چنین است: کشورهای ثروتمندتر گرایش بیشتری به سیستم حزبی برنامه ای و به طریق اولی احزاب برنامه ای دارند، زیرا امتیازات و خدمات کلینتالیستی وزن قابل توجهی برای شهروندان کشورهای ثروتمند ندارند، "مشاغل سایه و حمایتی" احزاب کلینتالیست هم با سطح متوسط تحصیلات شهروندان همخوانی چندانی ندارند.