در بحث هائی که پيرامون استراتژی سياسی جريان دارد، پيشنهاد شده است که جلو عنوان سند سياسی مصوب کنگره سوم حزب (گذار) واژه سرنگونی يا براندازی (در پارانتز) را اضافه کنيم و مشکل را حل کنيم.
اين پيشنهاد به معنی يکسان انگاشتن گذار و سرنگونی است. در حالی آندو ذر عين حالی که اشتراکاتی با هم دارند ولی دو مقوله متفاوتی هستند و تمايزات معينی دارند. يکسان گرفتن آندو به معنی خط کشيدن بر ادبيات غنی گذار و تجارب سرشار تعداد زيادی از کشورها است که از اقتدارگرائی به دموکراسی گذار گرده اند. اگر آندو يکی بود که اين همه نظريه تدوين نمی شد و اين همه کتاب و مقاله نوشته نمی شد.
اشتراکات و افتراقات گذار به دموکراسی و سرنگونی
استراتژی سياسی مبتنی بر گذارو سرنگونی در مولفه هائی اشتراک و در جهاتی افتراق دارند:
۱. در هدف بين گذار و سرنگونی اشتراک نظر وجود دارد. هر دو خواهان جدائی دین و دولت، دگرگونی ساختار سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه، رفع تبعیض و استقرار حکومت دموکراتیک و سکولار هستند.
۲. مدافعان گذار بر خشونت پرهيزی تاکيد دارند و براين باورند که خشونت مستعد بازتوليد استبداد و جايگزينی استبداد ديگر به جای استبداد حاکم است و عامل محوری گذار از اقتدارگرائی به دموکراسی و دگرگونی های بنیادی در جوامع معاصر، جنبش های اجتماعی هستند نه ارتش های آزادی بخش و سازمان های چريکی. جنبش های اجتماعی خشونت پرهيز هستند. بخشی از سرنگون طلبان به کاربرد خشونت و بخشی به طور مشخص به مبارزه مسلحانه معتقدند. بنابرين کاربرد خشونت و خشونت پرهيزی، گذار و سرنگونی را از هم متمايز می کند.
۳. سرنگون طلبان يک سناريو برای پايان دادن به حکومت می شناسند و به آن قطعيت می بخشند. آن سناريو هم سرنگونی است. در حالی که مدافعين گذار سناریوهای مختلف را برای آینده کشور متصورند. آن ها بر بهره گیری از تجارب چند دهه گذشته کشورهائی که براستبداد غلبه کرده و راه دموکراتیک را در پیش گرفتند، تاکید دارند. تجربه نشان می دهد که گذار به دموکراسی می تواند در اشکال مختلف صورت گیرد.
۴. مدافعين استراتژی گذاردر عين پيشبرد استراتزی گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری سکولار دموکرات از اصلاحاتی که به سود روندهای دموکراتیک و در جهت تامین مطالبات مردم است، استقبال می کنند. در حالی که سرنگونی طلبان، اصلاحات را برنمی تابند و آن را در خدمت تحکیم حکومت می دانند. استقبال کردن از اصلاحاتی که به سود روندهای دموکراتیک و در جهت تامین مطالبات مردم است، به معنی آن نيست که امکان اصلاحات در جمهوری اسلامی وجود دارد. جمهوری اسلامی راه اصلاحات را مسدود کرده است.
۵. برای اصلاح طلبان صندوق رای، تنها راه تغییر است و از دعوت مردم به اعتراضات خیابانی اجتناب می کنند. سرنگون طلبان به صندوق رای باور ندارند. در حالی که مدافعان گذار برای برکناری حکومت در اساس بر اعتراضات خیابانی، اعتصاب و اعتصاب عمومی و نافرمانی مدنی به عنوان راه تغییر تاکید دارند و هم از صندوق رای در موقع مناسب برای پيشبرد روندهای دموکراتيک بهره می گیرند.
۶. اصلاح طلبان نسبت به اصلاحات و سرنگونی طلبان نسبت به سرنگونی برخورد تقدسی دارند. در حالی که اشکال تحول سیاسی امر مقدسی نیست. ممکن است تحول سیاسی در کشور به این و یا آن شکل صورت گیرد. حاميان گذار برخورد منعطف با اشکال تحول دارند و نسبت به آن ها اتخاذ سیاست می کنند.
۷. گذار طلبان خود را با برنامه محوری، سیاست ورزی و افشاگری می شناسانند و سرنگون طلبان با افشاگری.
۸. در سند مصوب کنگره سوم آمده است: "از شاخصههای فروپاشی حکومت اقتدارگرای جمهوری اسلامی، شکلگيری شکاف و چند دستگی درون آن است. شکاف و اختلاف عمدتا بر سر رویکردها برای بقای حکومت، نوع مواجهه با جنبشهای اجتماعی و کاربرد خشونت، کوشش بخشی از حکومت برای حفظ خود و قربانی کردن بخش ديگر، سياستهای اقتصادی، رقابتهای شخصی و جانشینی حاکم شکل میگيرد. حزب ما معتقد است که ......... همانا مبارزهی گسترده و خشونتپرهيز، پرهيز از انتقامجوئی و کاربرد سياستهای سنجيده نسبت به نیروهای مسلح، در عین تاکید بر حق مسلم دادخواهی در رابطه با جنایات رژیم، میتواند شکافهای درون حکومت را تعمیق داده و موجب ریزش در نهادهای حکومتی و فاصله گیری از آن شود".
سند بر تلاش مدافعان گذار برای شکاف انداختن در درون حکومت تاکيد دارد که يکی از مشخصه های استراتژی گذار است. در حالی که سرنگون طلبان سياست هائی را پيش می برند که نه تنها زمينه را برای شکل گيری گروه بندی ها در درون حکومت فراهم نمی آورد، بلکه به يکدست شدن و استحکام آن کمک می کند.
دیدگاهها
روح سیاسی حزب چپ دربندششم…
روح سیاسی حزب چپ دربندششم مقاله است.تمام اختلاف روش حزب چپ بادیگرجریانات چپ همین عینی وزمینی بودن آنست .به عبارت ساده ترهم اکنون درایران چه میگذردمهم است.این دیدگاه نه گذارراعمده میکندونه سرنگونی ویاانقلاب ،البته که گذارایده آل است اما خودمان رادریک شکل ازاشکال ممکن نگاه داریم لازمه اش برخوردمناسب باآن شکل است .مثلا اگرحکومت مردم رادرگوشه قرارداده وکشتارکنددست به اسلحه بردن طبیعی ترین اقدام هرانسانی است که حتا حقوق بشرهم اجازه میدهداما وقتی لباس گذارراپوشیدیم دیگرسخت است ازحمایت کردن مردم مسلح(فقط به عنوان یک امکان وگرنه آنروزمباد).ازطرف دیگرگذارازپوسیدگی حکومت برمیخیزدوبه معنای گذاربه دموکراسی نیست چنانکه درآفریقای جنوبی نبود.به نظرمن هرنقشه ای ازپیش باروح حزب چپ نمیخواند.اما حرکت ازهمین وضع موجودحتا اگرتصمیم اشتباه هم باشدامابازهم بازخورددرستی میگیرد.درصحبت های جدی به شعراعتقادی ندارم اگرنه می نوشتم گوهری کز صدف کون ومکان بیرون بود و......
افزودن دیدگاه جدید