بهقلم : پیر رازو (۱)
انتشارات پرن، ۹ مارس ۲۰۰۶ (۲)
برای خواننده:
ناشر فرانسوی پرن نسخه فرانسوی کتاب « تسال، تاریخ جدیدارتش اسرائیل» را در ۶۱۵ صفحه و شانزده فصل بهچاپ رساند .این اثر با مراجع متعدد، اسناد گوناگون و چندین عکس گویا، تاریخ تولد ارتش اسرائیل را مستندانه (از نگاه اینجانب، ف.-د.) توضیح و توصیف میکند. هرچند تاریخ این کتاب نسبت بهوقایع و کشتارهای غم انگیز جاری در غزه و درفلسطین قدری قدیمی بهنظر برسد، اما میتواند بهدرک بهتری از برخی جنبهها و دیدگاههای (دکترین) نظامی دولت و ارتش اسرائیل و رفتار هر دو از ۷ اکتبر ۲۰۲۴ تا این لحظه کمک کند.
این حوادث و مسئلهی هستهای ایران مرا بر انگیخت تا مجددا بهاین کتاب رجوع کنم. امید دارم تا فصل آخر ۳۱ صفحهای این اثر که بهتاریخچهی فعالیتهای سری اسرائیل برای دستیابی به تکنولوژی و تولید سلاحهای هستهای و موشکهای قادر بهحمل بمب اتمی اختصاص یافته است را بعدا در اختیار خوانندگان مورد علاقه قرار دهم.
نویسنده، دغدغهی خاطر و هراس دائمی دولت اسرائیل از دستیابی بهدانش، کاوشگری و فعالیتهای هستهای، ولو غیر نظامی، پایه گرفته در عراق در دوران صدام حسین و در ایران در دوره رژیم سلتنطی محمدرضا پهلوی را تشریح میکند. رهبران و پایهگذاران حکومت اسرائیل، دستیابی به تسلیحات هستهای را برای حفاظت و شاید حتی ضامن اصلی موجودیت و حیات ان، بسیار عاجل میدانستند. رهبران، سیاستمداران و دولتمردان اسرائیل هنوز هم این تسلیحات را راهبردی میدانند و همچون مردمک چشم از ان مراقبت میکنند. در این راستا با هرگونه تقابل و گزندرسانی به این «نگین» خود نه تنها شدیدا مخالفت میکنند، بلکه از دست زدن به اقدامات تهاجمی نیز ابا و شرم و حیایی هم ندارند. رهبران اسرائیل از همان ابتدا بهطور همزمان فعالیتهای هستهای رسمی، لذا آشکار و غیرمحرمانه، و فعالیتهای بسیار محرمانه با اهداف نظامی را پیریزی کردند و به اجرا گذاشتند. دولتمردان اسرائیل همواره از اینکه مبادا کاوشگری و فعالیتهای هست ای غیر نظامی که بهطور رسمی و علنی در ایندو کشور رقیب پا گرفتهبودند، رفته رفته و بهطور سری یک سمتگیری نظامی پیدا کنند. ضرب المثل مشهور « کافر همه را بهکیش خود پندارد» بهخوبی این نگاه شکاکانه و تا حد هیستریک، هراس دائمی و خصومت حکومت، رهبران، سیاستمداران و دولتمردان اسرائیلی را بهخوبی توصیف مینماید. این مجموعه هموار در کمین فرصت بودهاند تا « دندانی که شاید روزی برایشان دردآور باشد را هر چه سریعتر از بیخ بکنند». بههمین دلیل، و با غنیمت شمردن جنگ صدام علیه ایران، پس از مدتها تمرینهای متمادی پیگیر برای آماده سازی ، سر انجام تأسیسات هستهای عراق را با استفاده از هواپیما (و نه موشک از راه دور) بمباران و تخریب کردند. بدینگونه شاید برای همیشه و یا حداقل برای سالهای طولانی خیالشان را از جانب یکی از رقبایشان راحت کردند. تاریخ قدیمی نگاه و برخورد راهبردی اسرائیل با مسئلهی هستهای ایران، چه در زمینه غیرنظامی و چه نظامی، بیانگر انستکه این موضوع و اصولا دستیابی و کسب تجربه در زمینهی دانش و تکنولوژی هستهای باید بیش از هر چیز از منظر یک مسئلهی «ملی» و مستقل از رژیم و سیاستهای حاکم در ایران مورد کاوشگری و بررسی موشکافانه و در جهت منافع ملی، صنعتی/تکنولوژیکی، ضروری و حیاتی میهنمان قرار گیرد. نویسنده تشریح میکند که فعالیتهای هستهای سری اسرائیل با اهداف نظامی و دستیابی بهسلاح اتمی منشأ و آغازگر جنگ ۶ روزهی اعراب و اسرائیل در۱۹۶۷ بودهاند. جمال عبدالناصر از فعالیتهای سری اسرائیل از قبل خبر دار شدهبود.
جا دارد تا از دوست عزیز و گرامیام جناب آقای ا.باقری که با محبت همیشگی پذیرفتند تا این نوشتار را ویرایش کنند صمیمانه تشکر و قدردانی کنم. پیشاپیش هم با ٰعرض احترام به آقای پیر رازو برای زحمات بیشمارشان برای نگارش این اثر صمیمانه از ایشان عذرخواهی و ابراز تاسف کنم که اگر نتوانستم اینجا و آنجا بهتمام جزئیات، موضوعات و زوایای مختلف اثرشان دقیقا مشرف شوم و از این طریق مرتکب اشتباهات کوچکی شدهباشم. از این بابت متاسفم و مجددا عذرخواهی میکنم.
به امید روزهای خوشتر و صلح پایدار جهانی.
سرفراز باشید.
ف.ـد.، ۱۴ اوت ۲۰۲۴
تسال : تاریخ جدید ارتش اسرائیل
نویسنده در ابتدا بهدو نقل قول اشاره میکند که بهبیانی ساده گویای شرایط کنونی میباشند.
كلمات روشنگرانهی امین معلوف، این نویسنده، ادیب و خبرنگار لبنانیالاصل مسیحی و دبیر دائمی اکادمی فرانس و عاشق عمر خیام، بهطور شگفتآوری تفکر، دکترین و رفتار حاکم بر دولت و ارتش اسرائیل را عیان میسازد.
« جنگی که در حال حاضر اسرائیل و خاورمیانه را از هم میپاشد، واقعیت روزانه دو رویا است که بی پایان بر سر یک منبع، همان کمبود مبارزه میکنند.»
مارک هالتر، «اسرار اورشلیم»
«از لحظهای که مردم احساس ترس میکنند، واقعیت این ترس است که باید در نظر گرفتهشود، نه واقعیت تهدید.»
امین معلوف ، «هویتهای کشنده»
آقای پیر رازو در پیشگفتار اثر خود مینویسد :
خروج آریل شارون از صحنی سیاسی خاورمیانه بیشک به پایان یک دوره مهر میزند. دوران بنیانگذاران قهرمانی که از ابتدای استقلال اسرائیل در تمام جنگهای آن شرکت داشتند و با شرکت کامل در زندگی عمومی بهتحکیم موجودیت دولت عبری بهطور تمام عیار کمک کردند.
امروز آغازگر دورهی جدیدی در تاریخ اسرائیل میباشد. دورهایکه در آن نظامیان شاید دیگر بهاندازه سابق از قدرت برخوردارد نباشند. نشانهای از گذشت زمان. زیرا در انتخابات سراسری ماه مارس ۲۰۰۶ هیچیک از نامزدهای جدی و حتی شیمون پرز که تنها بازمانده از میان شخصیتهای تاریخی که سالهای نخست پیدایش اسرائیل را رقم زدند، هیچیکدام سابقه خدمت در ارتش را نداشتند. تاکنون کسی حضور ژنرالهای بازنشسته در رأس اهرمهای اصلی زمام امور کشور، اعم از سیاسی، مدنی، اقتصادی، صنعتی، علمی و دانشگاهی را زیر علامت سوال نبردهاست. با توجه بهنقش ارتش در روند سازندگی اسرائیل، نظامی شدن جامعه در کنار نظام آموزشی و نهادهای مسئول ترویج آرمان صهیونیستی برای مدتی طولانی بهعنوان یک واقعیت پذیرفته شدهاست. دلیل اینهم بیشتر از این ناشی میشود که جنگ از جایگاه والایی در سازمانگری نهادینه ایی کشور برخوادر بوده است. همین امروز هم احساس زندگی کردن در حكومتی که دائما در مناقشه میباشد و درون یک قلعه در محاصره قرار گرفتهاست، همچنان در قلب هر اسرائیلی کلیمی عمیقا ریشه دواندهاست. همانطورکه نویسنده دیوید گراسمن (۳) اشاره میکند: «تصور اینکه اسرائیل در سال ۲۰۲۵ چگونه خواهد بود یک تابو است. همه چیز باید بر دفاع عاجل از کشور متمرکز گردد. این دوراندیشی که (آیا) کشور قادر خواهد بود تا در ربع قرن آتی وجود داشته باشد، خود بهمعنی زیرپا گذاشتن اصل جزم (دگم) تهدید دائمی علیه اسرائیل میباشد». از نظر آلن دیکهف (۴)، متخصص علوم سیاسی، «نظامیگری (میلیتاریزم) مدنی، اسرائیلیها را بهاینجا میکشاند تا تمام مسائل را از زاویه یک منشور امنیتی بررسی کنند. جنگ به یک پاسخ عادی و مشروع تبدیل میشود. در حالیکه در اقصا نقاط جهان این دولت است که یک ارتش را در اختیاردارد، در اسرائیل این ارتش است که صاحب دولت میباشد». فراتراز این احساس ناامنی، اسرائیلیها بر این اعتقادند که یک کشوری دموکراتیک زندگی میکنند، حتی اگر برخی از خود این سوال را بکنند که چرا تاکنون مقامات در تعیین مرزهای حکومتی (مرزهای اسرائیل) از خود اجتناب نشان میدهند. برخی از مردم تٰـعجب مـیکنند تـاکـنون مـاهـیت روابطی که اسـرائـیل و کـلیمیت را بهـیک دیگر پـیونـد مـیزند مشخص نشـده اند تا (مرزهای میان) سکولار یا تئوکراتیک بودن کشورشان را شفاف سازد. آیا احتمالا ما نباید این دو دلیلی که باعث شدهاند که اسرائیل، فعلا، برای خود قانون اساسی تنظیم نکرده باشد، را در مد نظر داشته باشیم؟
حتی اگر قدرت ارتش رو بهکاهش برود، (باز هم) ارتش همچنان از یک جایگاه مرکزی در جامعه اسرائیل برخوردار است. برای درک بهتر از اهمیت (نقش) ارتش، باید بهخاطر داشت که بیش از ده درصد از جمعیت کلیمی زیر پرچم خدمت میکنند و یا دائما بهعنوان نیروی ذخیره دورهای (نظامی) را طی میکنند. این امر موجب شده که اسرائیل به نظامیترین کشور در خاورمیانه تبدیل شود. اهمیت ارتش حتی بیشتر از ایناست. ارتش احتمالاً تنها ملات واقعی برای ایجاد اتحاد در کشوری تکه تکه شده که از (جانب) نیروهای متضادی که بیش از بیش قدرتمندتر میشوند و آنرا شقه میکنند، میباشد. زیرا عمر صهیونیسم سکولار بهسر آمدهاست. بهعلاوه نظام آموزشی زیر فشار مرکبی از فردگرایی مدرن و جنبشهای مذهبی سنت گرا (ارتدکس) بهمرور زمان رادیکال شدهاست.
در واقع و اکنون که تهدیدات نظامی خارجی دیگر در مد نظر نیستند اکثریت قریب بهاتفاق مردم اسرائیل هنوز ارتش را تنها نهادی به حساب میآورند که قادراست تا انسجام کشور چند نژادی شده و تمامی مشکلات ناشی از ان را که پدران بنیانگذار اسرائیل بیشک تصورش را هم نمیکردند، تضمین نماید. نوشتن تاریخ تسال (ارتش اسرائیل) نهایتا این امکان را میدهد که ما تحولات روابط بین المللی در خاورمیانه را تحلیل و درک کنیم، چون ارتش اسرائیل اغلب سیاست خارجی انرا را دیکته کردهاست. ارتش این نفوذ را با موقعیتش بهعنوان پر قدرتترین نیروی مسلح در منطقه توجیه میکند. از این منظر، این اثر به پرسشهای چون نقش قدرتهای بزرگ، اهمیت عامل هستهای، وزن سرویسهای اطلاعاتی و یا حتی تأثیر تروریسم بر سیاست امنیتی اسرائیل و همسایگانش میپردازد. این کتاب کلیدهای جدیدی را در مورد همه این موضوعات در اختیار میگذارد که به امکان کشف چهره پنهان درگیری (ها) در خاورمیانه کمک میکند.
در این مسیر ما با شخصیتهای مهم ارتش اسرائیل، از ژنرال گرفته تا دون پایهترین درجه داران، هوانوردان، ملوانان و بدون فراموش کردن چتربازان روبرو خواهیم شد. ما همچنین با موفقیت ها و شکستهای ارتش اسرائیل، درهم شکستن افسانههای فراوان، و بر ملا گردیدن بخشهایی که قبلا ناشناخته ماندهبودند و یا عمداً پنهان نگهداشته میشدند، بهطور مددل آشنا خواهیم شد. زیرا بهغیر از ارتش آمریکا، چه ارتش دیگری از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون بیش از ۴۲۰۰ تانک، ۶۸۰ هواپیما و حدود بیست کشتی دشمن را در نبرد منهدم کردهاست؟ در طول این مدت کدام ارتش ۹ جنگ خارجی یا داخلی کرده و دهها حمله شگفتآور را در کشورهای دور دست بهانجام رساندهاست؟ این موفقیتهای فراوان، بهشکل گرفتن یک اسطورهی قوی از قدرتمندی تقریباً شکستناپذیر، بیباکی و عدم ترس از دشمنان ارتش اسرائیل کمک کردهاند. ارتشی با حس فداکاری که از همه چیز و یا تقریبا همهچیز رقیبانش اطـلاع دارد. ارتشی با روحیهی رزمندگی فوقالعاده در خدمت مردمی میباشذ که در طول تاریخ تحقیر شدهاند. یک اسطورهی بینهایت قوی که در مخفف معروف تسال (۵) شمایل تقریبا انسانی بهخود گرفتهاست و در منظر مردمیکه از هولوکوست برای همیشه حک خوردهاند، حلول یک حاکمیت باز یافته میباشد. حضور زنان یونیفورم پوش، نیروهای ذخیره همواره آماده، افسرانی با چهرههای آرامبخش، ژنرالهای قاطع با عینک ریبان و کلاه صحرایی بهسر و کیبوتصهای باانگیزه که بیل و تفنگ را باهم در دست دارند، بهاین اسطوره زینت میبخشند.
این اسطوره برای اولین بار توسط بنیانگذاران اسرائیل، مـانـند بن گوریون یا گلدا مایر، که با انرژی خارقالعاده و با خواست تداوم بخشیدن به آرمانی (ایده آل) چندین هزار ساله مبتنی بر یک بینش سیاسی بلند پروازانه، بهوجود آمد. قدرت زمینی و هوایی این ارتش بسیار مکانیزه شده و هواپیماهای افسانهای (ماننده میراژ معروف)، ارادهی مصمم ارتش در تحمیل کردن خود در تمام صحنههای عملیاتی بهلطف برتری تکنولوژیک، را بهنمایش میگذارد. این افسانه یقیناً و با دقت توسط تبلیغات غربی در طول جنگ سرد پرورش داده شدهاست. برای افکار عمومی آسیب دیده از شوا با خاطرهی اغشته بهاحساس گناه، غیرقابل تصور بود که از دولت عبری در برابر کشورهای عربی که در آنزمان مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی بودند، پشتیبانی ننمایند. از این منظر، موفقیتهای تسال برای راهبردگران (استراتژیستهای) غربی این فرصت را بهوجود آورد تا با اطمینان بهخود، بر برتری دکترین و جدیدترین سلاحهای نظامیشان در برابر تهدید شوروی تاکید دشته باشند. اینهم از افسانهی تسال.
اما، برای ناظران آگاه این تصور پیچیدهتر است. ارتش اسرائیل از آغاز جنگ استقلال تا انتفاضهی دوم در واقع با شکستهای سختی روبرو شدهاست. از نقطه نظر تاریخی و علیرغم موفقیت تاکتیکی غیرقابل انکار، عملیات جنگی «صلح در گالیله» در ژوئن ۱۹۸۲ در لبنان شکست خورد. در یک ارزیابی بلند مدت، جنگی که اسرائیل بیش از نیم قرن علیه فعالیتها و تروریزم فلسطینیها پیش بردهاست را نمیتوان یک پیروزی توصیف کرد و بیشتر علائم یک شکست بریده بریده را دارد. از نظر عملیاتی، بسیاری از حملات، بهویژه در جنوب لبنان، به فاجعه تبدیل شدند. اقدامات دیگری که موفقیتهای تاکتیکی تلقی میشوند، برای مثال حمله بسیار بحث انگیز به مقر فرماندهی فلسطین در کرمه در اردن در بهار ۱۹۶۸ در واقع مفهوم شکست (محرزی) را پنهان میکنند. چه در طول جنگ فرسایشی ۱۹۶۹ـ۱۹۷۰ و چه در مرحلهی اول جنگ یومکیپور (۱۹۷۳) و یا حتی در طول جنگ لبنان (۱۹۸۲ـ۱۹۸۵) راهبرد گران (استراتژیستهای) اسرائیلی نیز اشـتباهـات گـاه سـنگینی داشتهاند. برخی از ژنرالها با مردم غیرنظامی در قلمرو تابع اختیارشان مانند حکام (پروکنسول) یا حتی مستبدان واقعی رفتار کردند. برخی دیگر در طول جنگ شش روزه (۱۹۶۷)، جنگ یوم کیپور یا حتی در جنگ خلیج فارس (۱۹۹۱) بدون ملاحظه از دست زدن بهاقدامات خطرناک، حتی اگر بهقیمت تهدید تعادل جهانی باشد، ابا نکردند.
چه عمدا ویا چه سهوا، مقامات و مسئولین نظامی اسرائیل، به اعمال خشونتها اجازه دادند و یا بر ان سر پوش گذاشتند که برای همیشه اعـتبار و شهرت تسال را لکه دار کردند. برای مثال در دیر یاسین (۱۹۴۸)، کیبیا (۱۹۵۳)، یا اخیراً در کــنعا (۱۹۹۶) و جنین (۲۰۰۲). برخی مانند مناخیم بگین یا آریل شارون در استفاده از ابزار نظامی برای جاهطلبیهای سیاسی خود، ابایی نکردند. برخی دیگر مانند موشه دایان و ایهود باراک، کورکورانه بهدنبال شهرتشان بودند. افرادی چون اسحاق رابین و شیمون پرز، گرچه ازویژگیهای فراوانی برخوردار بودند، نهایتا انرژی خود را صرف رقابتهای عقیم کردند. بدتر از همه، ارتش اسرائیل، زمانیکه ضروری دانست، تمام اصول اخلاقی و لزوم حفظ حرمت انسانی رقیب را زیرپا گذاشت و بیدرنگ اسیران را از بین برد و یا شکنجه کرد.
این اثر دو هدف را دنبال میکند:
از یک سو، خلاصهای کامل، عینی و جاری از تاریخ ارتش اسرائیل و جزئیات عملیاتی و صنعتی آنرا ارائه میدهد و از سوی دیگر، ارتش اسرائیل را در جایگاه ژئوپلیتیک خود قرار داده و دادههای اطلاعاتی در مورد روابط پیچیده میان بازیگران مختلف در مناقشات خاورمیانه را ارائه میکند. این کتاب ثمرهی بیست سال کاوشگریهایی میباشد که مرا از پاریس به تل آویو با گذار از واشنگتن، اسلو، لندن، تونس، اورشلیم و میدانهای نبرد در کرانهی باختری، جولان و سینا، کشاندند. من همچنین به جدیدترین منابع اتکا کردهام. برخی از آنها تنها پس از پایان جنگ سرد، در اوایل دهه ۱۹۹۰، از ردهی طبقهبندی خارج شدهاند.
بهنظرم آمد تا برای منسجم کـردن متن، این تاریخ را به سه بخش تقسیم کنم. اولین قسمت به بررسی یکدوره طولانی که در طی آن ارتش اسرائیل از زیرزمینی بودن خارج گردید و علنی شد تا قبل از اینکه چهــرهی بــدنــامــی بـهـخود بــگیرد، اختصاص دارد. این بخش شامل فصلی میباشد که از دورهی باستان آغاز میگردد و بٰعد از مبارزات در سینا (۱۹۵۶) بهپایان میرسد و درکی (بهتر) از راهبردگران و جنگجویان اسرائیلی آیندهنگر را ارائه میدهد. بخش دوم به جشن پیروزی ارتش اسرائیل اختصاص داده شده است که پس از جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ و علیرغم عملکرد ضعیف ارتش در طی جنگ یوم کیپور، بهمرجع و نشانهی برتری در نزد راهبردگرایان (استراتژیستها) در سراسر جهان تبدیل شدهاست. بخش سوم بهتشریح اغاز رکود ارتش اسرائیل از جنگ لبنان بهبعد میپردازد. چهرهی ارتش اسرائیل در حال تیره شدن است و انتقادهای فراوانی را در خود اسرائیل هم برانگیختهاست. این انتقادات موضوع اقدامات مذموم و بارهای بیش از حد سنگین این نهاد نظامی، که ناشی از فقدان یک دید راهبردی میباشد را، شـامـل مـیگردد. ایـن آخـریـن بـخش بـا فـصلی کـه بـه سـیاسـت هسـتهای اسـرائـیل اخـتصاص داده شـده اسـت، پـایـان مییابد و درگیری اسرائیل با اعراب را از زاویهی یک منشور غیرمتعارف روشن میسازد که برای درک برخی رویدادهای زنجیرهای اساسی هستند.
قبل از انکه شما وارد ایـن سفر طول و دراز در زمان بشوید، باید سه نکته را روشن سازم. اول از همه، من در ایــنجا نظر شــخصی خــود را بیان میکنم واز این و یا از ان جانبداری نمینمایم. دوما، من بهدنبال حمایت و یا انتقاد سیستماتیک از مدل نظامی اسرائیل نیستم و صرفاً خود را وقف تجزیه و تحلیل واقعیات کردهام. در آخر، اظهارات من بههیچوجه قصد تحمیل یک «نگرش خاص» از تاریخ، که تفسیر آن ذاتاً (همواره) درحال تکامل (دائمی) میباشد را ندارد، بلکه برعکس، قصد دارد تا با ایجاد راه هایی جدید برای تعامل (بیشتر) آنرا به پیش ببرد.
توضیحات و مراجع:
(۱) پیر رازو: Pierre RAZOUX
از همین نویسنده:
- جنگ اسرائیل و اعراب اکتبر ۱۹۷۳: وضعیت جدید نظامی در خاورمیانه، انتشارات Economica، مجموعه کمپینها و استراتژیها، شماره ۳۰، ۱۳۹۹.
- جنگ فالکلند (با همکاری Charles Maisonneuve)، انتشارات Larivière، مجموعه Docavia شماره ۴۵، ۲۰۰۲، برنده چایزه Académie de Marine.
- شیلی در جنگ، انتشارات Economica، مجموعه دفاع،با مقدمهای از دریاسالار Pierre Lacoste، ۲۰۰۵.
- جنگ شش روزه از اسطوره تا واقعیت، انتشارات Economica، مجموعهی مبارزات و استراتژی ها شماره ۴۴، با مقدمه ای از دریاسالار Pierre Lacoste، ویرایش دوم، ۲۰۰۶.
(۲) انتشارات پرن: Edition PERRIN
(۳) دیوید گراسمن :David GROSSMAN
(۴) آلن دیکهف: Alain DIECKHOFF
(۵) تسال: Tsahal، مخفف Tsva Haganah Israel میباشد که بهمعنای واقعی کلمه یعنی «نیروهای مدافع اسرائیل»
یائل دایان گئو، دختر موشه دایان، که ازانتقاد برفتارهای عجیب زنان ابا نداشت، نماد یک سرباز زن اسرائیلی را نشان میدهد (دهه ۱۹۶۰ـ۱۹۷۰). با اینهمه، نقش زنان در تسال تا اواسط دهه ۱۹۸۰ محدود بود و تنها در دوره جنگ لبنان بود که سپردن مسئولیتهای واقعی به زنان اغاز گردید. دوید روبینجر/کوربیس©️
سربازان اسرائیلی اتیوپیایی الاصل، فلاخها، در حال گشت بهدنبال فدائیان فلسطینی د در خیابانهای نابلس هستند. علیرغم تلاشهای نهاد نظامی برای تسهیل ادغام فلاخها در جامعهی اسرائیل انها با مشکلات واقعی فراوانی مواجه هستند. جعفر آشتیه/ خبرگزاری فرانسه
در۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳، شیمون پرز و یاسر عرفات، در واشنگتن توافقنامه اسلوا به امضا رساندند که به انتفاضه اول پایان داد و روند صلح ر آغاز کرد. Rue des Archives/ AGIP VB
یک کودک فلسطینی که خودروهای زرهی اسرائیلی را در سنگر کارنی در نوار غزه حفظ احترام وادار کرده است. نمادی از انتفاضه الآاقصا (اکتبر۲۰۰۲). این شورش مردمی ماهیت خودجوش خود را نشان داد و سپس به یک جنگ واقعی تبدیل شد. هیدی توین/ سیپا©️
بمبارانهای بدون وقفه بیروت با هواپیما و توپخانه در تابستان ۱۹۸۲، فرو رفتن تدریجی اسرائیلیها در لبنان افزود، پیشدرآمد قتل عامهای صبرا و شتیلا شدند، که توسط فلانژهای مسیحی در هماهنگی مستقیم با ارتش اسرائیل صورت گرفتند و برای همیشه شهرت انرا لکه دار کردند. مارک سیمون/ سیپا©️
افزودن دیدگاه جدید