رفتن به محتوای اصلی

نابرابری جنسیتی در محیط کار بخش چهارم

نابرابری جنسیتی در محیط کار بخش چهارم
تحلیلی در بارۀ پیامدهای کلیشه ها، شکاف جنسیتی در دستمزد، و غیبت زنان در موقعیتهای رهبری کننده برای کل جامعه


نوشتۀ کاتلین بارگر (Katelyn Barger)

2.    موضوعاتی که باید مورد توجه قرار گیرند - ادامه
گفته شد که در ارتباط با تبعیض جنسیتی در بازار کار سه مشکل اصلی اجتماعی وجود دارند که باید بر روی آنها تمرکز کرد و کوشید آنها را در طول زمان برطرف کرد: 1- کلیشه‌های سنتی در بارۀ تقسیم کار، 2- شکاف دستمزدها و 3- موقعیتهای شغلی رهبری کننده.

2.1    کلیشه سازی سنتی در بارۀ تقسیم کار
این ایده که مشاغل معینی در جامعه وجود دارند که انتظار می رود فقط به زنان یا به مردان تعلق گیرند، تصویر مخدوشی از یک شاغل معمولی ایجاد می کند. چنین ایده ای در هر محیط کاری نه تنها به وجهۀ زنان بلکه به وجهه مردان نیز آسیب می‌زند. رد کلیشه سازی در بارۀ تقسیم کار به نام روث بادر گینزبورگ فقید رقم خورده است. نکته نگران‌کننده این است که یک فرض ساده و ظاهراً بی‌ضرر می‌تواند تأثیرات طولانی مدتی بر زندگی فرد و آنچه که باید انجام دهد، بگذارد. اگر به یک دختر جوان تلقین شود که تنها برای مادر شدن ساخته شده است، هرگاه در تمام طول زندگی خود به داشتن شغلی فکر کند، این فکر در ذهنش ناپسند و مردود جلوه خواهد کرد.
همین معنا در مورد این تصور سنتی نیز صدق می کند که گویا زنان بیش از اندازه احساساتی اند و این خصیصه آنان را به سمت تصمیمات غیرمنطقی سوق می دهد. اما این یک ایده از پیش ساخته شده است که جامعه در ذهن انسانها کاشته است. زن و مرد، هر دو، دارای احساسات اند، زیرا احساسات انسانی از بدو تولد به همۀ افراد مجموعۀ انسانی "داده" می شوند. این فرض که مردان قوی اند و زنان ضعیف، آسیب سنگینی به جامعه می زند. هر مرد یا زنی می تواند در هر موقعیتی که استخدام شود، ارزش زیادی به محل کار اضافه کند. هر فردی متفاوت است و مجموعه ای از مهارت ها را تولید می کند.

2.2 شکاف دستمزد 
در حال حاضر تفاوت میانگین دستمزد زن و مرد 5 دلار در ساعت است. این تقریباً می شود 10000 دلار در سال. بسیاری از مردم استدلالهایی دارند مبنی بر این که این شکاف دستمزد به دلیل تفاوتهای شغلی و سبک زندگی، حاصل تخیل است. نیویورک تایمز این نظریه را با نشان دادن این واقعیت که مثلاً در صنعت آشپزی «دستمزد آشپزهای زن فقط 87 درصد دستمزد آشپزهای مرد است»، رد کرد. درست است که این تفاوت 13 درصدی کمتر از شکاف متوسط در دستمزدهاست، اما این تفاوتی است که مشخصاً برای همان موقعیت مشخص در بازار کار صادق است. در سراسر جامعه، ما همه جا زنان و مردانی را در موقعیت های مشابه یا دقیقاً یکسان داریم، که "بدون هیچ دلیلی" شکاف بزرگی در حقوق آنها به ضرر زنان وجود دارد. زنان نباید بر اساس وضعیت مادری یا وضعیت «عاطفی»شان دستمزد کمتری دریافت کنند. این ایده که یک زن صرفاً بر اساس وضعیت عاطفی خود تصمیمات غیرمنطقی تری نسبت به یک مرد می گیرد، مضحک است.
برای بررسی دلایل وجود این شکاف دستمزد، می توان پنج عامل را برشمرد: قانون دستمزد برابر، تفکیک شغلی، فداکاری‌های مالی، تفاوت‌های حرفه‌ای، و نیز تبعیض نژادی. در زیر قدری بر این عوامل مکث کرده ام.
الف- قانون حقوق برابر سال 1963
این قانون چنین اعلام می کند: «شغل برابر نیازمند مهارت برابر (توانایی، تحصیلات و آموزش)، تلاش برابر (تلاش بدنی و ذهنی)، مسئولیت‌پذیری برابر، و شرایط کار برابر (محیط فیزیکی و خطرات) است و بابت آن باید دستمزد برابر پرداخت شود». می توان فرض کرد که این یک قانون فراگیر است که دستمزد نابرابر را غیرقانونی می کند و در نتیجه شکاف دستمزد را از بین می برد. اما ابداً این طور نیست، بلکه با توجه به موقعیتهای شغلی کنونی، بی هیچ دلیلی دستمزد نابرابر در تمام زمینه ها وجود دارد.
مسئله اصلی متن خود همین قانون است، زیرا در نهایت این کارفرماست که می‌تواند دلیل تعیین دستمزد را تشخیص دهد. این دلایل می‌توانند شامل مدت خدمت، توانایی در انجام وظیفه و شایستگی برای رهبری باشند. به دلیل وجود این دلایل بی‌پایان، تقریباً غیرممکن است که در صورت طرح شکایت قانونی بابت دستمزد ناعادلانه، در دادگاه پیروز شد. گذاشتن این تصمیم به اختیار کارفرما بدون آن که بر این تصمیم کنترلی باشد، امکان بروز تبعیض را فراهم می‌آورد.
تنها راه حل مشکل نابرابری دستمزد این است که مسئله محرمانگی دستمزد را حل کنیم؛ محرمانگی دستمزد یک هنجار اجتماعی و رویه‌ای رایج است که افراد درباره حقوق خود با همکاران خود صحبت نمی‌کنند. وقتی کارفرمایان حقوق کارکنان خود را بدون تعامل آنان با دیگر کارکنان شرکت پرداخت می‌کنند، احتمال وقوع این تبعیض بیشتر است. مذاکره بر سر دستمزد یکی دیگر از دلایل عدم گفتگو درباره حقوق است، اما باید به عنوان استاندارد پذیرفته شود که مردان و زنان از فرصت‌های یکسان برای مذاکره برخوردار باشند. در این باره هنکین (Henkin) بهترین تعبیر را دارد: "محرمانگی دستمزد و عدم حضور در موقعیتهای مدیریت عالی موجب شده است برخی از زنان نتوانند تعیین کنند آیا دریافت مدرک عالی بر شکاف دستمزدی بین آنان و همکاران مردشان تأثیر گذاشته است یا خیر." به دلیل این مشکل، باید شفافیت در ساختار دستمزدها با در نظر گرفتن موقعیت شغلی و جنسیت افراد وجود داشته باشد. البته مسائل متنوعی در محیط کار برای جنسیت‌های مختلف وجود دارد، اما کار را باید از اینجا آغاز کرد.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید