رفتن به محتوای اصلی

نابرابری جنسیتی در محیط کار بخش ششم

نابرابری جنسیتی در محیط کار بخش ششم
تحلیلی در بارۀ پیامدهای کلیشه ها، شکاف جنسیتی در دستمزد، و غیبت زنان در موقعیتهای رهبری کننده برای کل جامعه


نوشتۀ کاتلین بارگر (Katelyn Barger)

3    یک پژوهش
کیتلین بارگر (Katelyn Barger)، نویسندۀ این مقاله، و سارا جنسن (Sarah Jensen) برای تأیید بیشتر شواهدی که در طول زمان گردآوری شده اند، دست به پژوهشی زدند، که برخی از جزئیات آن در زیر آمده اند. هدف اصلی این پژوهش جمع‌آوری اطلاعات از گروه‌های سنی و جنسیت‌های مختلف در موضوعاتی مانند انتخاب‌های آموزشی، کلیشه‌های مربوط به رهبری و تبعیض جنسیتی (از جمله شکاف دستمزد) بود.
اطلاعات جمع‌آوری‌شده از افراد ناشناس بود که به‌طور داوطلبانه طی چهار روز در این پژوهش شرکت کردند. بیش از 85 درصد شرکت کنندگان در پژوهش در بازه سنی 18 تا 24 سال بودند، تا  نمایی دقیق‌تر از بزرگسالانی که در لحظۀ پژوهش وارد بازار کار می‌شوند، حلصل شود. از میان تمامی پاسخ‌دهندگان، 36 درصد گزینه "مرد" را به‌عنوان جنسیت خود انتخاب کرده بودند. بیش از 87 درصد از شرکت‌کنندگان یا در حال تحصیل در مقطع کارشناسی یا بالاتر بودند یا دارای مدرک کارشناسی بودند. اهمیت این آمار در بررسی دلایل پاسخ‌های شرکت‌کنندگان روشن خواهد شد.
همان‌طور که قبلاً گفته شد، مهم‌ترین دلیل زنان برای رفتن به دانشگاه، نیاز به تحصیلات عالی‌تر برای به‌دست‌آوردن همان جایگاهی است که مردان با مدرک پایین‌تر کسب می کنند. بر اساس پژوهش انجام‌شده، مکررترین دلیل شرکت کنندگان برای تحصیل برای دریافت مدرک کارشناسی، "بهبود فرصت‌های شغلی" بود (48 درصد). از میان کسانی که این دلیل را بیان کردند، حدود 64 درصد زن بودند. دومین دلیل رایج برای مردان "افزایش پتانسیل درآمد" بود، در حالی که برای زنان "انتظار خانواده" به‌عنوان دومین دلیل مطرح شد. این نکتۀ جالبی است، زیرا نشان می‌دهد که تصمیم اصلی برای رفتن به دانشگاه در مردان به‌منظور کسب درآمد بیشتر است، در حالی که برای زنان نشان‌دهنده ارزشی است که خانواده‌ها برای این فرصت آموزشی قائل‌اند. 
این پاسخ‌ها هنگام تصمیم‌گیری برای تحصیلات تکمیلی تغییر می‌کنند. در میان کسانی که برنامه دارند یا در حال حاضر در مقطع تحصیلات تکمیلی هستند یا آن را گذرانده‌اند، رایج‌ترین دلیل "افزایش پتانسیل درآمد" بود، یعنی همان دلیل اصلی مردان برای تحصیلات کارشناسی. وقتی پاسخ‌های بعدی پرتکرار برای هر جنسیت بررسی شدند، زنان پس از "افزایش پتانسیل درآمد"، "یادگیری بیشتر در یک حوزه جالب" را انتخاب کرده بودند، در حالی که دلیل دوم مردان "بهبود فرصت‌های شغلی" بود. تمایز جالب این است که زنان به دانشگاه به‌عنوان تجربه‌ای برای یادگیری نگاه می‌کنند، در حالی که مردان آن را سکوی پرتابی برای ورود به یک حرفه می‌دانند. می‌توان استدلال کرد که مردان به دلیل احساس درونی نقش رهبری، این نوع پاسخ را انتخاب می‌کنند.
پاسخ مورد انتظار دیگر از پرسش ساده «بله یا خیر» حاصل شد. از مجموع پاسخ‌دهندگان، 15 درصد به پرسش "آیا مردان برای رهبری شایسته‌تر اند؟" پاسخ بله دادند. نکته مهم، چنان که پیشتر گفته شد، این است که 36 درصد از شرکت‌کنندگان مرد بودند. با این حساب، تقریباً یک‌سوم مردان باور دارند که مردان، صرف‌نظر از سطح شغلی یا تحصیلات، برای رهبری شایسته‌ترند. این در حالی بود که تنها 7 درصد زنان باور داشتند که مردان برای رهبری از زنان برتر اند. نکته جالب این است که تنها 4 دهم درصد از این 7 درصد بالای 47 سال سن داشت بود و 5/2 درصد دیگر در بازه سنی 18 تا 24 سال قرار داشتند. این آماری شگفت‌آور است. این پرسش اهمیت زیادی دارد، زیرا نشان می‌دهد که حتی نسل جدید نیز همچنان باور از پیش در تصمیم‌گیری‌های مربوط به رهبری دارد.
در زمینه تعصب جنسیتی در محیط کار، همان‌طور که شواهد تاریخی و این پژوهش تأیید می‌کنند، اکثریت نسبی پاسخ دهندگان تا حدودی موافق وجود این تعصبات اند. به‌طور دقیق، 43 درصد از پاسخ‌دهندگان این نظر را داشتند. در مجموع 53 درصد از پاسخ‌دهندگان تا حدودی یا به‌شدت موافق بودند که این تعصبات وجود دارد، 13 درصد تا حدودی یا به‌شدت مخالف بودند و 34 درصد نظر خاصی نداشتند (یا بی‌طرف بودند).
شکاف دستمزد یکی از نکات برجسته در بحث تفاوت‌های جنسیتی در محیط کار است. وقتی از شرکت‌کنندگان پرسیده شد "آیا باور دارید که مردان و زنان با شرایط شغلی/مهارتی یکسان حقوق متفاوتی دریافت می‌کنند؟"، تقریباً 73 درصد پاسخ مثبت دادند. این که حدود 23 درصد باور دارند در شرایط مساوی تفاوت حقوقی بین زن و مرد وجود ندارد، سوای 4 درصد پاسخهای دیگر که در هیچ‌یک از این دسته‌بندی‌ها نمی‌گنجد، شگفت‌آور است. تقریباً تمام پاسخ‌دهندگانی که گزینه "دلایل دیگر" را انتخاب کرده بودند، نوشتند که این موضوع به حوزه کاری بستگی دارد، که کاملاً درست است. در برخی محیط‌های کار، تفاوت دستمزد به ویژه در حوزه‌هایی که مردسالاری سلطۀ بیشتری دارد، محسوس‌تر است. باز هم، مردان بیشترین سهم را در پاسخ کمتر مطلوب "خیر، هیچ تفاوت دستمزدی وجود ندارد" با 70 درصد از کل این پاسخ داشتند، که این به‌وضوح نشان‌دهنده سوگیری از پیشی است که به مردان آموخته می‌شود. در غیر این صورت، این تعداد، به دلیل درصد بالای زنان شرکت‌کننده در پژوهش، باید به‌طور چشمگیری به سمت زنان متمایل می‌بود.
 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید