محمدرضا شاه زمانی که مردم خواهان گشایش فضای سیاسی بودند تا بتوانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند، بهجای پاسخگویی، با اعدام، حبسهای طولانیمدت و سر به نیست کردن معترضان مواجه شدند. زندانهای محمدرضا پهلوی مملو از نیروهای چپ و آزادیخواه بود و رهبران این جریانها در تپههای اوین یا در سیاهچالهای رژیم، اعدام و تیرباران شدند. زمانی که اعتراضات گسترش یافت و شاه مجبور شد به یکسری آزادیهای سیاسی تن دهد، دیگر مردم به صدای او اعتنایی نکردند. به قول مهدی بازرگان: «ما باران میخواستیم و سیل راه افتاد».
آیا تاریخ تکرار میشود؟
در سوریه، اسد رفت و گروههای تروریستی اسلامی به سرکردگی ابومحمد الجولانی به قدرت رسیدند. زنان با پوشش اختیاری همراه با مردان در خیابانها پایکوبی کردند و جشن گرفتند که از دست یک دیکتاتور خلاص شدهاند. اما تجربه ما در انقلاب ۵۷ نشان داد که این شادیها چندان پایدار نبود. نیروهای اسلامی و کلاً مذهبی زمانی که به قدرت میرسند، تمامیتخواه میشوند. اکنون دوران تک رهبری گذشته است. آیا ممکن است پس از چند ماه، حجاب برای زنان اجباری شود؟ امیدواریم مردم سوریه جنایات اسد را مکتوب کنند و این حقایق را به نسلهای آینده و کودکان این زمان انتقال دهند تا سالها بعد، در اثر فشارهای مذهبی و اجتماعی، مردم سوریه شعار «حافظ اسد، روحت شاد» سر ندهند.
ما اکنون در موقعیتی انفجاری قرار داریم. اگر رژیم اسلامی پیش از جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» پوشش اختیاری را میپذیرفت، شاید زنان راضی میشدند و تا مدتها اتفاق خاصی نمیافتاد. اما امروز مسئله تنها پوشش اختیاری زنان نیست. مردم کل این نظام را نمیخواهند. مبارزه کنونی برای کرامت انسانی، حق زندگی و تثبیت حقوق بشر است
دیکتاتورها صدای مردم را دیر میشنوند
افزودن دیدگاه جدید