رفتن به محتوای اصلی

پدیده ترامپ و گزینه‌های پیش روی جمهوری اسلامی

پدیده ترامپ و گزینه‌های پیش روی جمهوری اسلامی

پدیده ترامپ در این دوره از ریاست جمهوری‌اش را باید از سه منظر دید و بررسی کرد. اول این‌که ظهور ترامپ در این دوره چه تاثیری بر جهان و شکل‌گیری بلوک‌بندی‌های جدید به‌طور کلی و به‌طور مشخص روابط او با رقبای اصلی خود چین و روسیه خواهد داشت. با واقعیت رشد روزافزون نفوذ چین در کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین چگونه برخورد خواهد کرد. در قضیه جنگ روسیه و اوکراین چه اقدامی خواهد کرد.

دوم این‌که در رابطه با خاورمیانه و به‌طور مشخص اسرائیل و نوار غزه و کرانه باختری رود اردن چه خواهد کرد. ایا آن‌چه را که چند روز گذشته بر زبان آورد بدون این‌که از پیش در مورد آن فکر کرده باشد، مطرح کرد و یا این‌که به‌طور برنامه‌ریزی شده صورت گرفت؟ ترامپ شخصیتی است که دوست دارد مواضع جنجالی مطرح کند بدون این‌که از پیش در مورد آن‌ها خوب فکر کرده باشد. او چندان مایل نیست به مشاوره مشاورینش اهمیت دهد. بارها پیش آمده که مواضعی را مطرح کرده که حتی واکنش منفی نردیکان خودش را در پی داشته. در رابطه با مواردی که در رابطه با آینده غزه و کرانه باختری مطرح کرد افکار عمومی جهان را شوکه کرد و واکنش شدید متحد عربی خود عربستان سعودی و همچنین مصر و اردن را در پی داشت. حزب دمکرات آمریکا این موضع ترامپ را غیر عملی دانست و آن‌را محکم کرد. مسئولين حزب جمهوری‌خواه تا به حال سکوت کرده‌اند. هر چند شنیده می‌شود که در جمع‌های خصوصی مواضع او را منفی و مخرب دانسته‌اند. ترامپ در تصمیم‌گیری‌ها بسیار عجول و کم حوصله است و نظرات مخالفین را بر نمی‌تابد. اگر به دوران ریاست جمهوری اول او دقت کنیم تعداد قابل توجهی از اعضای کابینه و مشاورین خود را پس از مدتی از دست می‌داد. به عنوان مثال رکس تیلرسون اولین وزیر امور خارجه، جان بولتن مشاور امنیت ملی، جان کلی رئیس دفتر او، مارک اسپر وزیر دفاع،... همه یا خود استعفا دادند و یا مجبور به استعفا شدند و به منتقدین جدی او تبدیل شدند.

سوم و با اهمیت‌ترین منظر مورد بررسی، که برای ما ایرانی‌ها خیلی مهم است رابطه و برخورد ترامپ با رژیم جمهوری اسلامی است که مورد بحث این مطلب است. در فرصتی دیگر به سیاست‌های او در رابطه با خاور میانه و عرصه بین‌المللی پرداخته خواهد شد.

ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود قبل از این‌که از برجام خارج شود تمایل خود را برای از سرگیری مذاکره با جمهوری اسلامی ابراز کرد. تنها وقتی از واکنش جمهوری اسلامی مایوس شد برجام را بدترین توافق دانست و از آن خارج شد. ترامپ با توجه به این‌که این دوره آخرین دوره‌ای است که می‌تواند در قامت رئیس جمهور آمریکا برآمد کند، بسیار مایل است که قبل از این‌که چهار سال ریاست جمهوری‌اش به پایان برسد از خود چند میراث را به جا بگذارد که از میان موارد بسیاری می‌توان به سه مورد مهم پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین، یکسره کردن شرایط ناپایدار اسراییل - فلسطین و تعیین تکلیف کردن با تهدیدات ناشی از سیاست‌های جمهوری اسلامی اشاره کرد.

روز ۴ فوریه، ترامپ تفاهم نامه امنیت ملی ریاست جمهوری که منجر به احیا فشار حداکثری بر دولت جمهوری اسلامی می‌شود و ایران را از همه مسیرها جهت دستیابی به سلاح هسته ای محروم نموده و با نفوذ مخرب آن در خارج از کشور مقابله خواهدکرد، امضا کرد. در این تفاهم‌نامه تصریح شده‌است که ایران باید از سلاح هسته‌ای و موشک‌های بالستیک قاره پیما محروم باشد، شبکه تروریستی آن باید خنثی شود، توسعه گسترده موشکی آن و هم‌چنین سایر قابلیت ‌های تسلیحات متعارف و غیرمتعارف باید متوقف شود.

این تفاهم نامه به وزیر خزانه ‌داری دستور می‌دهد تا با تحریم یا تحمیل مکانیسم های اجرایی بر کسانی که بر خلاف تحریم‌های موجود عمل می کنند، حداکثر فشار اقتصادی را بر دولت ایران اعمال نماید. وزیر امور خارجه را موظف می‌کند تا معافیت های تحریمی موجود را اصلاح یا لغو و با وزیر خزانه‌داری جهت اجرای کمپینی با هدف به صفر رساندن صادرات نفت ایران همکاری کند.

در این توافق‌نامه، به نماینده دائم ایالات متحده در سازمان ملل متحد مسیولیت داده شده است تا با متحدان کلیدی جهت فعال کردن مکانیسم ماشه و اعمال محدودیت‌های بین المللی علیه ایران همکاری کند. این توافق اظهار می‌دارد که "مماشات دولت بایدن در برابر تهدیدهای ایران علیه شهروندان و شرکت های آمریکایی اکنون به پایان رسیده‌است. از سال ۱۹۷۹ تا به امروز، کشورها رفتار مخرب و بی ثبات‌ کننده ایران در خاورمیانه و فراتر از آن را تحمل کرده‌اند. آن روزها به پایان رسیده. ایران حامی اصلی تروریسم بوده است و تلاش‌هایش جهت دستیابی به تسلیحات هسته‌ای، جهان متمدن را تهدید می‌کند. ما هرگز اجازه نخواهیم داد ایران به این سیاست‌های مخرب خود ادامه دهد."

ترامپ، در حالی سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی را از سر گرفته که هم‌زمان از امکان دستیابی به یک توافق جدید هسته‌ای سخن گفته‌است. شواهد نشان می‌دهند که سیاست جدید ترامپ نسبت به دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش، با ابزارهای فشار گسترده‌تری همراه است و با توجه به شرایط کنونی جمهوری اسلامی برنامه‌ریزی شده‌است. واقعیت این است که ترامپ شرایط بسیار شکننده و ضعیف جمهوری اسلامی در مقایسه با دور اول ریاست جمهوری خود را بهترین فرصت برای اعمال فشارهای حداکثری علیه آن می‌داند.

نتانیاهو در ملاقات اخیر خود با ترامپ گفت که "باید کار را تمام کنیم." منظور نتانیاهو کشتن رهبران و نابودی حزب‌الله و حماس، سقوط دولت بشار اسد در سوریه و فلج کردن قدرت دفاعی هوایی جمهوری اسلامی است و همه را در راستای سوق دادن جمهوری اسلامی به ضعیف‌ترین موقعیت خود از زمان تولد منحوس آن ارزیابی می‌کند. او اکنون زمان را برای وارد آوردن ضربه نهایی به ریشه همه ناآرامی‌ها در خاورمیانه و تهدید بر علیه موجودیت اسرائیل که همان حاکمیت جمهوری اسلامی است، مناسب می‌داند و از حامی اصلی و قدرتمند خود آمریکا می‌خواهد او را در دستیابی به این هدف یار و یاور باشد.

با وجودی که علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، چند روز پیش "معامله" با امریکا را با شرایطی قابل پذیرش دانست، روز جمعه هفتم فوریه در واکنش به سیاست جدید ترامپ اعلام کرد که خروج آمریکا از توافق برجام نشان داده که مذاکره با واشنگتن "نه عقلانی است، نه هوشمندانه و نه شرافتمندانه" و جمهوری اسلامی نباید وارد چنین مذاکراتی شود. با توجه به مفاد یادداشت ترامپ در راستای اعمال فشار حداکثری بر علیه جمهوری اسلامی و موضع اخیر رهبر جمهوری اسلامی شرایط بسیار پیچیده به نظر می‌رسد.

به نظر می‌رسد حاکمیت جمهوری اسلامی بر سر یک دوراهی "شکست، شکست" قرار گرفته است. او در شرایطی قرار گرفته که سیاست "هویج و چماق" تبدیل به سیاست "چماق و چماق" شده است. جمهوری اسلامی چه شرایط ترامپ را بپذیرد و به پای میز مذاکره برود و چه نپذیرد و لجاجت به خرج دهد در هر دو حالت بازنده است. اگر شرایط پیشنهادی مذاکره را بپذیرد با عمل خود از تمامی مواضع و اصول خود عقب نشینی کرده‌است و این به این معنی است که دیگر آن جمهوری اسلامی که سال‌ها بود، دیگر نخواهد بود. و اگر شرایط مذاکره را نپذیرد و هم‌چنان شاخ و شانه بکشد، با گزینه نهایی که همان گزینه برخورد نظامی است روبرو خواهد شد. و این همان است که ایده‌آل اسرائیل و نتانیاهو است. تمامی شواهد نشان می‌دهند که جمهوری اسلامی و به‌طور مشخص رهبر متوهم آن علی خامنه‌ای شهامت نوشیدن "جام زهر" و یا "واکنش قهرمانانه" دیگری را ندارد که به پای میز مذاکره برود. او با لجاجت همیشگی خود کشور و مردم آسیب دیده ایران را در شرایط بسیار مهلکی قرار خواهد داد. به امید این‌که شرایط به گونه‌ای دیگر رقم بخورد.
 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید