معمولا در فروش آثار نقاشی قیمت اثر در زمان زندگی نقاش و خالق اثر زیاد نیست و اگر هنرمند نقاش شهرت عام نداشته باشد، آثارش با قیمت های نازل بفروش میرسد ، این مسئله در کشور ما بطور عمده عمل میکند، علت های زیادی می توان برای آن در نظر گرفت ولی هرچه که باشد بارها دیده ایم اثر هنری و بویژه تابلو نقاشی بعد از مرگ خالق اثر قیمتی بمراتب بسیار بیشتر از زمانی که هنرمند در عرصه حیات حضور دارد بفروش میرسد.
در شرایط کنونی که خرید آثار هنری به دلیل مشکلات اقتصادی در سبد خانواده قرار نمیگیرد، نوعی رکود بر این بخش از فعالیت ها که می تواند اقتصادی تفسیر شود حکمفرماست، این مسئله باعث شده است قیمت آثار نقاشی هم عرض با دیگر فعالیت های اقتصادی نباشد و قیمت آنرا تورم و گرانی تعیین نکند و اگر هم تاثیری داشته باشد تاثیر آن بسیار اندک است، بعبارتی فعالیت هنری و خلق اثر هنری که در تعریف اقتصادی کار مجسم نامیده می شود تحت تاثیر سیستم اقتصادی قرار میگیرد، آنجا که مزد کارگران و قیمت نیروی کار به اندازه رشد تورم و گرانی بالا نمی رود، در حالی که قیمت اجناس تولید شده توسط کارگران به میزان رشد تورم بالا میرود ولی دستمزد کارگران به همان میزان تغییر نمی کند، در فعالیت هنری به دلیل اینکه هنرمند هم کارگر و هم صاحب کار است، و در اصل قیمت کار آن برابر با همان قیمت اثریست که خلق کرده میبینیم از همان قاعده پیروی می کند و ارزش کار او به اندازه رشد تورم قرار نمیگیرد،
همین امر خود را در قیمت یک اثر نقاشی در داخل ایران و همان اثر در خارج کشور نشان میدهد، دلیل ارزانی نیروی کار در ایران ، کار مجسم یا به نوعی اثر هنری تیز تابعی از آنست و میبینیم یک اثر هنری که در ایران فرضا ۲۰۰ دلار ( با احتساب قیمت دلار ) خریده میشود در خارج کشور به قیمتی چندین برابر فروخته میشود، من خود این مسئله را تجربه کرده ام، در شرایطی که تابلویی را به فردی مشهور با قیمت حدود دو میلیون تومان ( زمانیکه دلار ۲۰ هزار تومان بود ) فروختم ، آن شخص همان تابلو را در خارج کشور در امریکا به ۵۰۰۰ دلار یعنی ۱۰۰ میلیون تومان فروخته بود، این موضوع علاوه بر زرنگی و تا حدی کلاهبرداری خریدار به ارزش نیروی کار نیز بستگی داشت، از این روست که اعتقاد دارم ایران میتواند بهشت خرید آثار هنری برای کسانی باشد که امکان مراوده با خارج کشور را دارند.
هنرمند نیز مانند دیگر اقشار اجتماعی نیاز به غذا و پوشاک و مسکن و دیگر ضروریات زندگی دارد، او نیز مجبور است کار هنری اش را برای امرار معاش بفروشد، و شاید سخت تر از دیگر اقشاری باشد که با کار خود درآمدی را حاصل می کنند، چرا که هنرمند نسبت به محصولش حس عشق و علاقه نیز دارد، او در شرایطی که بسیاری ناخواسته تن به کاری میدهند که صرفا مایحتاج شان را برطرف کند ، با کمال اختیار و علاقه به سمت خلق اثر هنری آمده است، در جهان سرمایه داری هنرمندان نیز به نوعی تحت ستم هستند، تبعیض بین آنها نیز عمل میکند، هنرمندی که نمی خواهد با سلطه باشد و بر سلطه است بسیار تفاوت می کند با آن کسی که خود را در اختیار نظام سلطه برای تحمیق مردم قرار داده و از هرگونه رانت و امتیاز و ... برخوردار است، این افراد به راحتی میتوانند از فیلترهای ارشاد گذشته و در خارج کشور و آنجا که خریداران آثار هنری صف کشیده اند نمایشگاه برگزار کنند و آثارشان را به قیمتی هنگفت بفروشندو این در حالیستکه هنرمندی که میخواهد مستقل باشد و زیر بار تسلط ستم نرود، حتی از برگزاری نمایشگاه در داخل کشور منع میشود و حتی اگر مجوز لازم را هم با سانسور بخشی از آثارش بگیرد توان مالی برگزاری نمایشگاه را ندارد. امید است شرایط بگونه ای تغییر یابد که هنرمند متعهد به حق خود رسیده و بیش از پیش بتواند نقش خود را در ارتقا و تعالی فرهنگ و هنر کشور بازی کند.
افزودن دیدگاه جدید