رفتن به محتوای اصلی

استیضاح وزیر اقتصاد و استعفای ظریف

استیضاح وزیر اقتصاد و استعفای ظریف

روز دوشنبه سیزدهم اسفند مجلس حداقلی تحت سیطره جریانات افراط گرا و پایداری چی ها توانستند همتی وزیر اقتصاد کابینه پزشکیان را بدلیل بالارفتن قیمت ارز و طلا و بروز بیشتر گرانی و تورم استیضاح کرده و او را برکنار نمایند، از سوی دیگر جواد ظریف معاون کاربردی پزشکیان و در اصل مشاور ارشد وی در سیاست خارجی از سمت خود استعفا داد تا به زعم خود بتواند فشار ها را بر دولت پزشکیان کاهش دهد. 

از همانروز های ابتدایی که پزشکیان سکان دولت را در دست گرفت جریان پایداری چیها و دولت سایه اش تحت هدایت جلیلی علیه این دولت دست به تهاجم زد و با وجودیکه پزشکیان با رویکردی محافظه کارانه سعی کرد در پوشش طرح وفاق، صندلی هایی را در اختیار آنها بگذارد، این جریان سعی بر ضربه زدن به دولت پزشکیان که در هنگام انتخابات وعده هایی را داده بود داشت و هربار با بهانه ای مجلس را بجای پرداختن به مشکلات مردم به میدان رویارویی با دولت و عناصری از آن مانند ظریف و همتی و وزرایی که گرایش اصلاح طلبانه دارند تبدیل کرد تا جایی که، بعضی نمایندگان میانه رو نسبت به این رفتار تند رو ها عکس العمل نشان داده و اعتراض کردند، 

قدر مسلم هرکس که روند اختلافات بین جریانات تند رو با دولت را میفهمد، میداند که مشکل آن جریان با دولت حل کردن مسایل اقتصادی و یا اعتراض به بالا رفتن قیمت ارز و طلا و کاهش ارزش پول ملی نیست بلکه  بهانه ایست برای بیرون راندن دولت پزشکیان از گردونه سیاست ورزی و حاکم کردن سیاست های پایداری چی ها بر کشور.  آنها در دوران رییسی که دلار از ۲۸ هزار تومان به ۶۰ هزار تومان یعنی دو برابر رسید، نه تنها اعتراضی نکردند،  بلکه همواره از آن دولت افراط گرا و یکدست که خود از جنس افراط گرایان و پایداری چی ها بود، حمایت کرده و آنرا قطاری تعبیر میکردند که در حال رسیدن به قله است. 
 

هنگامی که پزشکیان بعنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری تایید شد بسیاری از تحلیلگران بر این نکته درست انگشت گذاشتند که سیاست یکدست سازی حکومت شکست خورده و تحت اجبار مجبور به عقب نشینی برای کنترل بحرانها بویژه بحران مشروعیت که با تحریم انتخابات هرچه بیشتر تشدید گردیده بود، شده است، در آن شرایط بخش مهمی از جریانات ترقیخواه و دموکراتیک و چپ سعی کردند از عقب نشینی حکومت استفاده برده و با انتخاب پزشکیان دست جریان افراط گرا و پایداری چی ها را از قوه مجریه و دولت کوتاه کند، آنزمان در مقاله ای نوشتم که پایداری چی ها، اکنون که تسلطشان بر دو قوه دیگر تثبیت گردیده و بسیاری از نهاد هاو ارکان حکومتی را در اختیار دارند، میکوشند تا قوه مجریه را هم در اختیار گرفته تا بتوانند علاوه بر پیشبرد سیاست های آخرالزمانی خود در انتخاب جانشین رهبری هم دست بالا را داشته باشند، چرا که قوه مجریه بعنوان قوه ای که بیشترین نیرو را در بدنه در اختیار دارد را میتوانند براحتی تحت کنترل داشته و از مخالفت های احتمالی در آینده و تعیین جانشین رهبر جلو گیری نمایند. ( نقل به مضمون است) آنها بعد از شکست در انتخابات و با استفاده از ضعف های دیدگاهی پزشکیان و خصلت محافظه کارانه وی توانستند تا حد زیادی صندلی هایشان را در دولت حفظ کنند. این اتفاق تحت نام سیاست وفاق شکل گرفت، برای نمونه آنها توانستند رئیس بانک مرکزی دولت رئیسی را که عاملی مهم در سیاست های ارزی است حفظ کرده و بنوعی هم از داخل و هم از خارج  پزشکیان و دولتش را تحت فشار قرار دهند. از طرف دیگر رویکرد پزشکیان و دیدگاه غلط وی که مشکلات کشور را بیش از اینکه نتیجه سیاست های غلط راس قدرت در همه زمینه ها بداند،آنرا نتیجه عدم توافق و همکاری بین طیف های گوناگون سیاسی و بی توجهی به منویات رهبری و برنامه های اعلامی وی میدانست و اعلام کرد که خود دارای برنامه خاصی نیست و برنامه اش همان دنبال کردن سیاست ها و برنامه های رهبر است. 

از طرف دیگر رهبری جمهوری اسلامی و نهادها و ارکانیکه وی تحت تسلط دارد در مقابل فشار بحرانها و تشدید آنها مجبور به پذیرش بعضی عقب نشینی ها شدند که عمدتا همانگونه که خود مطرح میکردند عقب نشینی هایی تاکتیکی بر سر مسایِلی نه چندان مهم تلقی میشد. آنها کوشیدند با وارد کردن جریان میانه رو و ترجیحا میانه روهای اصولگرا مانند قالیباف در مقابل تند روهای افراطی که میتوانستند مسیر جانشینی را خلاف آنچه که رهبری و اطرافیانش انتظار داشتند تعیین کنند، تا حد زیادی تسلط ضربه خورده خود را بر ارکان نظام ترمیم‌نمایند. ولی با شکست قالیباف، ترجیحشان میانه رو اصلاح طلبی چون پزشکیان بود که بتواند مانعی برسر راه تسلط مطلق تندروها با تفکر آخرالزمانی باشد. 

خیزش ژینا و امکان اوج گیری خیزش های بعدی نیز عامل مهمی بر عقب نشینی بود، آنها سعی کردند با پذیرش و قبول عقب نشینی های محدود مانند عدم اجرای قانون حجاب و رفع فیلترینگ جزئی،  تا حد زیادی باعث جان گرفتن دولت پزشکیان گردند تا بتوانند با تجدید قوا امور را کنترل نمایند. آنها تا حد زیادی در این امر موفق شدند. آنها توانستند خیزش مردمی را کنترل کرده و با ورود جریانات راست افراطی مانند سلطنت طلبان در آن شرایط و در شکلی بسیار مشکوک که شائبه هدایت آنها توسط عمال و دست های پنهانی رژیم مطرح بود، مردم را سرخورده کرده و از عرصه خیابانها به کنج خانه ها بفرستند و بار دیگر سکوت و آرامش را بر جنبش تحمیل نمودند. 

آنچه برای جریانات ترقیخواه مهم بوده و هست این بود که انتخاب پزشکیان را در چارچوب سیاست عقب نشینی حکومت می دیدند و برای تقویت آن سعی کردند پزشکیان را در مقابل جریانات افراط گرا و اصولگرایان دیگر حمایت و انتخاب نمایند. در اصل انتخاب پزشکیان جزیی از سیاست مبارزه با جریان افراط گرایی و تند رو های حکومتی بوده و هست که طی سالیان متمادی توانسته بودند دست بالا را در حکومت داشته و سیاست های خانه خراب کن خود را در تمام زمینه ها پیش برده و مسلط کرده بودند تا جایی که همگان را بر این عقیده رساندند که این حکومت پتانسیل اصلاح و چانه زنی و تعامل در بالا را ندارد.
(برعکس آنچه که اصلاح طلبان میپنداشتند) 

تنها راه فشار به حکومت از طریق مقاومت و نافرمانی مدنی و تعمیق و گسترش جنبش های اجتماعی و اعتراضی بود و هست که انتخاب پزشکیان هم در آن چارچوب می گنجد، نتیجه این سیاست که همراه با مقاومت مردم بویژه زنان در زمینه حجاب اجباری بود، عدم اجرای قانون حجاب را تا به امروز در پی داشته است. تعجب اینجاست که بعضی جریانات سیاسی بویژه در طیف چپ معتقد به مبارزه مسالمت آمیز و حرکت تدریجی به سمت عقب راندن حکومت، بجای حمله و تقابل با جریانات افراط گرا که عامل اصلی وضعیت کنونی هستند به دولت پزشکیان و شخص وی حمله میکنند. این رفتار بواقع در راستای سیاست افراط گرایان داخلی و براندازان خارج نشین اپوزیسیون است. آنها دائما در نشریات و ارگانهای خود علیه دولت پزشکیان بدرج مطلب میپردازند و در واقع با این کار جریان مخالف یعنی تندرو ها را تقویت مینمایند. بعبارتی حرف آنها با عملشان سازگار نیست و همخوانی ندارد. چرا که بجای حمله به مخالفان عقب نشینی، به نتیجه عقب نشینی که انتخاب پزشکیان بود، مبادرت میورزند. 
با توجه به مطالب گفته شده باید استیضاح همتی و کناره گیری ظریف را در چارچوب همان تقابل جریانات تندرو و تلاش آنها برای تسلط کامل برقدرت تفسیر کرد. 

همانطور که گفته شد رهبری تحت فشار بحرانها و خیزش های اعتراضی و ناکار آمدی دولت یکدست مجبور به عقب نشینی در بعضی زمینه ها گردید، ولی شکست های چند ماهه اخیر در منطقه و نابودی و تضعیف نیروهای نیابتی و از دست رفتن اقتدار آن در سوریه و لبنان و تا حدی در عراق و ..‌ باعث گردید که حکومت در موقعیتی ضعیف سعی کند با رویکردی تهاجمی دوباره خود را تثبیت نماید، در این زمینه است که جریانات تندرو با راس قدرت دارای اشتراک بوده و در یک راستا هستند، اعلام عدم‌مذاکره با آمریکا توسط رهبری که درپی امضا فشار حداکثری توسط ترامپ، مطرح شد،  هدیه‌ ای بود که به جریانات تندرو داده شد و عاملی گردید برای تهاجم بیشتر به عناصری از دولت مانند همتی و ظریف که از پشتیبانان مذاکره با امریکا بودند و تحریم ها را عاملی مهم در بروز بحران اقتصادی میدانستند. در واقع رهبری موقعیتی مناسب برای جریان افراط گرا ایجاد نمود تا براحتی بتوانند با کمک‌مجلس حداقلی علیه دولت پزشکیان وارد عمل شوند و یکی از مهره های مهم دولت را حذف نمایند، از طرف دیگر جواد ظریف هم که نقشش در مذاکرات

گذشته با امریکا که منجر به توافقنامه برجام‌گردید، با اتخاذ سیاست عدم‌ مذاکره دیگر توجیهی برای باقی ماندن در دولت ندارد و همانگونه که خود اذعان کرده بنا به توصیه رئیس قوه قضاییه و بدلیل فشار کمتر بر دولت از آن خارج گردید، آنچه که امروز از صحنه سیاسی جمهوری اسلامی برداشت میشود، نشان میدهد بار دیگر افراط گرایان که تا حدی در ماه های اخیر ضعیف شده بودند و بعضی سیاست هایشان مانند قانون حجاب و جلو گیری از رفع فیلترینگ و سرکوب بیشتر پیش نرفته بود و حتی شاهد آن بودند که نیروهای مدنی تقویت شده و مسایلی چون لباس شخصی ها در وقایع اخیر دانشگاه زیر ضرب قرار گرفته بودند،  با اعلام عدم مذاکره رهبری که پی آمدش حمله به موافقان مذاکره بود، جانی تازه گرفته تا جایی که براحتی در مجلس توانستند با همراه کردن میانه روها همتی را بعنوان کسیکه همواره از مذاکره با امریکا حرف زده بود و خواهان آن بود که با حل کردن مسایل با امریکا تحریم ها را بعنوان عامل اصلی بحران اقتصادی، رفع نماید از کار برکنار نموده و حتی باعث گردند ظریف هم استعفا داده و از دولت خارج شود، امروز دولت پزشکیان در شرایطی ضعیف قرار گرفته و احساس میشود هیچ برنامه و سیاست مشخصی برای خروج از این بحران نداشته و بنوعی دولتش تحت اداره و تسلط جریانهایی قرار گرفته که دولت رئیسی را هدایت میکردند و عملا قدرت رویارویی با آنها را ندارد، قطعا این شرایط موجبات سرخوردگی اصلاح طلبان و کسانی که پزشکیان و دولتش را آخرین امید میدانستند در پی خواهد داشت چنانکه روزنامه های جریان اصلاح طلب صحبت از شکست کرده و انتظار میرود طی ماه های در پیش رو شاهد وخامت بیشتر اوضاع بوده و افراط گرایان بتوانند با پیشروی بیشتر حتی قانون حجاب را که تا بحال اجرای آن متوقف گردیده است به منصه اجرا رسانده و بار دیگر شدت سرکوبها بیشتر شود. (در روز سه شنبه و دو روز بعد از استیضاح همتی طوماری را با بیش از ۲۰۰ امضا در مجلس مبنی بر درخواست اجرا و ابلاغ قانون حجاب رو نمایی کردند) 

پراکندگی و تفرق نیروهای سیاسی همچنان ادامه دارد، و جریانات راست افراطی در پناه سیاست های رژیم و عدم‌مذاکره با امریکا بر طبل براندازی کوبیده و بار دیگر ثابت میشود، جریانات راست و افراطی در داخل حکومت و در اپوزیسیون خارج کشور یکدیگر را تقویت می کنند، هرچه جریان افراطی و تند رو حکومتی تقویت میشود و جامعه را با بحرانهای بیشتری مواجه میکند به همان نسبت جریانات راست افراطی اپوزیسیون که حامل اندیشه و سیاست براندازی هستند نیز تقویت شده و راه برای گذار مسالمت آمیز مبتنی بر مقاومت و نافرمانی مدنی و عقب نشینی حکومت تنگتر گردیده و استیصال چتر خود را برسر مردم باز کرده و آنها را ترغیب مینماید بجای تقویت جنبش مدنی به براندازی و ساقط کردن رژیم حتی با حمایت و دخالت بیگانه روی آورند، مطمئنا هرچه جریان تندرو به سمت بسته تر کردن فضای سیاسی و روشهای تقابل با جهان پیش برود و عناصر متعادل را در دولت حذف نماید و یا باعث ناکار آمدی دولت پزشکیان در تحقق وعده هایش شود، گرایش جامعه به تقابل آشکارتر با حکومت و گرایش به سمت خشونت بیشتر شده و در این‌میان راست افراطی با شعارهای پوپو لیستی و براندازانه تقویت میگردد و میتواند در شرایط دشوار فروپاشی خود را بعنوان آلترناتیو واقعی غالب نماید، متاسفانه با وجودیکه حساسیت اوضاع و شرایط وخیم سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را مشاهده میکنیم باز میبینیم جریانات ترقیخواه هنوز نتوانسته اند در کنار یکدیگر بشکلی گسترده و اصولی قراربگیرند تا با تشکیل جبهه ای واحد بتوانند نبض جنبشهای اجتماعی را بدست گرفته و حکومت را وادار به عقب نشینی و پذیرش خواسته های مردم کنند. 

قطعا سیاست مبارزه مسالمت آمیز مبتنی بر مقاومت و نافرمانی مدنی که میتواند کم هزینه ترین شکل مبارزه باشد، زمانی میتواند بعنوان آلترناتیو اصلی خود را مطرح نماید که توانایی ایجاد جبهه ای واحد و ضد استبدادی را داشته باشد، هر روز تعلل و سستی در اتحاد نیروهای مترقی ، دموکراتیک ، ملی و چپ، تنها باعث تقویت جریانات راست افراطی و سلطنت طلبها و گرایش مردم‌به آنها خواهد شد، هر خلایی که بر اثر عدم‌حضور جریانات مترقی در عرصه سیاسی و راهبردی ایجاد شود، زمینه ای خواهد بود برای حضور راست افراطی و سلطنت طلبها که از حمایت مالی و رسانه ای برخوردارند و حتی بنوعی حمایت راست افراطی بیگانه را هم پشت سر خود احساس میکنند. 

استیضاح همتی و برکناری ظریف تنها یک اتفاق ساده معمولی نیست اگر جامعه و کشور در شرایط عادی بود، شاید میتوانستیم آنرا در چارچوب رفتارهای سیاسی معمول در دولتها تلقی کنیم ولی متاسفانه شرایط ویژه ما به ما هشدار میدهد که تسلط جریانات تندرو و قدرت یافتن بیشتر آنها نشانه های بدی را در خود دارد، که میتواند وضعیتی بمراتب خطرناک را رقم زند که حاصل آن فرو پاشی و رفتن کشور به سمت خشونت و هرج و مرج خواهد بود، با تقویت افراط گرایان و تندروها حتی احتمال حمله نظامی هم تقویت میشود، یادمان نرود این جریان هنوز بدنبال اجرای وعده صادق ۳ و حتی ساخت بمب اتمی است، آنها همچنان بدنبال دخالت در کشورهای منطقه و پیشبرد و بازسازی سیاست عمق استراتژیک با ایجاد و تقویت نیروهای نیابتی هستند، مسلما هرچه حضور عناصر مخالف این سیاستها و خواهان رابطه معقول با دنیا در دولت کمتر شود، موانع آنها برای اجرای سیاستهایشان در این زمینه از بین خواهند رفت و در موقعیت بهتری قرار خواهند گرفت، آنها با اتکا به دیدگاه ایدئو لوژیک رهبری است که میتوانند بار دیگر به سمت تنش آفرینی و تقابل بجای تعامل با دیگر کشورها قدم بردارند،  پس استیضاح همتی و برکناری ظریف را تنها نمی توان اتفاقی ساده و معمولی دانست، لازم است اینگونه اقدامات را که توسط تندروهای حکومتی در حال وقوع است را با حساسیت بیشتری نگاه کنیم و بیندیشیم که وظیفه و عملکرد ما بعنوان بخشی از مردم و نیروها و فعالان سیاسی چیست.ماباید به عواقب وپی آمدهایی فکر کنیم که جامعه ما به کجا و به چه سمتی میرود،  اگر روند اوضاع به همین منوال باشد روزها و ماه های آینده آبستن وضعیتی دشوار است که میتواند کشور را به سمت فرو پاشی و حتی قدرت یافتن راست افراطی اپوزیسیون ببرد، از هم اکنون باید بتوانیم خود را برای اتفاقات آینده مهیا سازیم و امیدوار باشیم که با مواجه شدن با تحولات در راه، انگشت حسرت و پشیمانی بدندان نگیریم. ما راهی جز اتحاد و همبستگی نداریم. 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید