الف - جهات کلی
۱ - موقعیت ژئواستراتژیک ایران در خاورمیانه از دیرباز دارای اهمیت و اثر گذار در روندهای عمده منطقه بوده است. دامنهٔ نفوذ و تأثیرات ایران از محدوده منطقه فراتر رفته و حتی در برخی روندهای جهانی نیز میتوان جای پای ایران را دید.
۲ – کشور های منطقه هر کدام به نوبه خود متأثر از وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی ایران در دوره های مختلف بوده و بسته به جایگاه و موقعیت خود بر ایران تأثیر متقابل داشته اند. برای نمونه در دوران پهلوی دوم شاه به سبب قدرت ناشی از روابط نزديك با ایالات متحده ژاندارم منطقه خوانده میشد و عضو پیمان سنتو متشکل از پاکستان، ایران، عراق، ترکیه و بریتانیا نیز بود. متأثر از دوران جنگ سرد و سیاست کمونیسم هراسی ایالات متحده.
۳ – دینامیسم و چگونگی روابط متقابل ایران و کشورهای همسایه، تأثیر تعیینکنندهای بر نوع مناسبات قدرتهای بزرگ جهانی با ایران دارد. برخلاف دوران پهلوی که ایران بهعنوان متحد استراتژیک غرب و بازیگر منطقهای نظم جنگ سرد تلقی میشد، با استقرار جمهوری اسلامی و اتخاذ سیاستهایی نظیر صدور انقلاب، شکلگیری هلال نفوذ شیعی، تأکید بر امنیت از طریق عمق استراتژیک، اولویت دادن به منطق تقابل بهجای توسعه پایدار، و در پیش گرفتن شعارهای رادیکال نظیر ضدیت مطلق با آمریکا و نابودی اسرائیل، رویکرد قدرتهای غربی نسبت به ایران دگرگون شد. این تغییر نه صرفاً در واکنش به شعارهای ایدئولوژیک، بلکه در چارچوب ساختارهای امنیتی منطقهای و منافع ژئوپلیتیک غرب تعریف شده است. در نتیجه، ایران از نگاه واشنگتن و متحدانش بهتدریج به یک بازیگر غیرقابل پیشبینی و تهدیدزا برای ثبات منطقهای و صلح بینالملل تبدیل شد. این دگرگونی در نگاه جهانی، به نوبه خود، نوع مناسبات همسایگان منطقهای با ایران را نیز شکل داده و موجب نزدیکی برخی از آنان به اردوگاههای مخالف ایران، و واگرایی در روابط منطقهای شده است.
۴ – ایران، چه در دوران شاه و چه پس از انقلاب اسلامی از جمله کشور های " کمک دهنده " به کشور های ضعیف تر در منطقه و نقاط دیگر جهان بوده است. منتها معیار کمک دهی رژیم اسلامی کمتر کمکهای توسعهمحور، پایدار و مبتنی بر منافع دوجانبه، بلکه عمدتا کمک به متحدان سیاسی و ایدئولوژیک رژیم در منطقه و جهان است. از جمله کمک ها و بودجه های انبوهی که صرف کمک و سرمایهگذاری در عراق، سوریه، لبنان و یمن شده است.
۵ – جمهوری اسلامی امروز در حوزههای مختلف با بحرانهای شدیدی روبروست، اما شناخت دقیق از موقعیت همسایگان و امکانات مادی، انسانی، اقتصادی آنها در شرایط کنونی دارای اهمیت است. بویژه با توجه به انتخاب مسیرمتفاوت توسعه در برخی از کشور های منطقه که موجب رشد و شکوفایی و نتیجتا موجب تغییر جایگاه آنها در منطقه و نسبت به همسایگان از جمله کشور ما شده، ضروری است بار دیگر بر مناسبات و موقعیت ژئواستراتژیک کشور های منطقه نسبت به ایران مکث و تامل شود.
۶ - در شرایطی که جهان به سوی نظمی چندقطبی با ویژگیهای متداخل و نامتقارن در حرکت است، موقعیت ژئوپلیتیکی و ظرفیتهای ژئواکونومیک ایران میتواند نقشآفرینی متنوعی را در رقابت قدرتهای بزرگ - بهویژه چین و ایالات متحده - ممکن سازد. ایران، بهواسطه قرار گرفتن در اتصال شرق و غرب آسیا، هم به پروژههای شرقی نظیر ابتکار کمربند ـ راه چین پیوند دارد و هم از زیرساختهای بومی و جمعیت تحصیلکرده برخوردار است که میتواند در اتصال اقتصادی شمال ـ جنوب و کریدورهای موازی ایفای نقش کند. با این حال، سیاست خارجی تقابلمحور جمهوری اسلامی، ایران را در بسیاری از این تعاملات به حاشیه رانده است. در صورتی که سیاست خارجی ایران بهسوی عقلانیت راهبردی، چندجانبهگرایی و همکاری با کشورهای جنوب جهانی تغییر یابد، میتواند بهعنوان یک بازیگر میانجی، توازندهنده و حتی تسهیلگر در رقابتهای ژئوپلیتیکی آینده ظاهر شود، نه صرفاً بازیگری حاشیهنشین یا ابزار دست قدرتهای بزرگ.
ب – نگاهی به کشورهای منطقه
۱ – عراق: این کشور برای جمهوری اسلامی حائز اهمیت فراوان است. اکثريت شیعی اتباع آن، قرار گرفتن اماکن مقدس شیعه در این کشور، بازار اقتصادی، نفوذ در سازمانهای شبه نظامی مثل کتائب و... امکان پولشویی و دور زدن تحریم ها، دسترسی به سوریه از طریق زمین، فشار بر و کنترل نیروهای اپوزیسیون ( حزب دموکرات کردستان ایران و کومله) در خاک عراق از جمله دلایل اهمیت عراق از نگاه جمهوری اسلامی است. (۱ )
افزون بر این، عراق یکی از عرصههای مهم تقابل ژئوپلیتیکی میان ایران و ایالات متحده نیز بوده است، و استمرار نفوذ ایران در این کشور، در تعامل پیچیده با حضور نظامی، امنیتی و دیپلماتیک آمریکا تعریف میشود.
سیاست درست در قبال عراق احترام متقابل، دوستی و همکاری های دو جانبه در حوزه های اقتصادی، علمی، فرهنگی، ورزشی، محیط زیست و آبوهوایی، تلاش مشترک برای امنیت و صلح در منطقه، توريسم، صنعت حمل و نقل، تجارت، صنایع مدرن سبز و فناوریهای مدرن دیجیتالی. همچنین، با توجه به افزایش گرایشهای استقلالطلبانه در میان نخبگان سیاسی و مذهبی عراق، ایران باید از تکیه صرف بر نیروهای نیابتی فاصله گرفته و بهسوی روابط دولتمحور و توسعهگرا حرکت کند.
۲ – ترکیه : این کشور در کنار ایران، عربستان و اسرائیل از کشور های مهم منطقه است. با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک، ژئوپلیتیک، اقتصادی، سیاسی، عضویت در ناتو، حضور اقلیتهای کرد و علوی، نفوذ آن در سوریه، نفوذ در آذربایجان و آسیای میانه، مرکزیت پان ترکیسم، داشتن رابطه همزمان با کشورهای اسلامی و با امریکا و اسرائیل، صنعت توریسم، رفت و آمد ایرانیان به آن، ترکیه یک همسایه مهم ایران است. این کشوربنا به دلایل و شواهد تاریخی در یک رقابت آشکار با ایران قرار دارد، درعین حال دوستی و همکاری های نزدیک برای تأمین و تداوم صلح در منطقه و در زمینه های اقتصادی، فرهنگی، ورزشی، تجارت، توريسم، آب و محیط زیست، برای هر دوکشور حائز اهمیت استراتژیک است. (۲ ) در عین حال، ترکیه و ایران در برخی حوزههای کلیدی مانند سوریه، عراق، قفقاز و آسیای مرکزی در رقابت ژئوپلیتیکی مستقیم قرار دارند، و تعامل با این کشور مستلزم درک دقیق از منافع متعارض و امکانهای همکاری همزمان است.
۳ – عربستان سعودی: میزبانی عربستان برای مذاکرات صلح اوکراین با شرکت نمایندگان ایالات متحده، روسیه و اوکراین، حضور این کشور در اجلاس های سران ۲۰ اقتصاد بزرگ جهانی، دلیل اهمیت این کشور را در منطقه و در معادلات جهانی است. ترک مخاصمه و تجدیدپذیر رابطه ایران و عربستان در زمان ریاست جمهوری رئیسی اقدامی مثبت در جهت منافع دو کشور بود. توسعه این کشور برخلاف ایران، آن را تبدیل به کشوری پیشرفته در تولید انرژی های پاک، کشاورزی پیشرفته با وجود کم آبی تا حد صادرات محصولات کشاورزی تبدیل کرده. در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، ورزشی، موسیقی و مد، این کشور میزبان تورنمنت ها و گردهمایی های بینالمللی است.
حفظ احترام و دوستی، همکاری و مشارکت برای صلح در منطقه، ایجاد رابطه سیاسی، اقتصادی، علمی، تجاری، فرهنگی و توريسم با این کشور دارای اهمیت است. عربستان امکان خوبی برای سرمایهگذاری و همکاری در تولید انرژیهای پاک، و سایر صنایع است. و متقابلا نیاز به نیروی انسانی ماهر دارد. عربستان نقش مهمی در صلح خاورمیانه و کنترل زیاده روی اسرائیل دارد.
۴ – اسرائیل: این کشور به دلیل برخورداری از سلاح اتمی، ارتش مدرن و مجهز، سلاحها و جنگندههای کافی، پشتیبانی بلافصل آمریکا و اروپا، توانسته تاکنون به اشغال سرزمین های در فلسطین، لبنان و بلندی های جولان تداوم بخشد، هرچند با کشتار بیش از ۴۵ هزار انسان که مصداق نسل کشی و جنایت علیه بشریت بوده، موفق به نابودی حماس نشده، اما ضربه سنگینی به حماس و حزب الله لبنان وارد آورده، و با سرنگونی اسد در سوریه، در عمل، ضربات سنگینی به امکانات ایران در منطقه وارد کرده است. آتش بس کنونی در غزه، حتی اگر تداوم یابد، و به صلح دائم فراروید، چیزی از قبح جنایات اسرائیل کم نخواهد کرد و در عین حال هیچ مشروعیتی برای راهبرد نادرست جمهوری اسلامی مبتنی بر نابودی اسرائیل، نیست. جمهوری اسلامی باید از تداوم این راهبرد نابخردانه دست بردارد. و با حمایت سیاسی از مردم فلسطین به ایجاد صلح در منطقه کمک کند. نیروهای ترقیخواه جهان هرچند هنوز خاموش، اما به عمق جنایات رژیم آپارتاید در اسرائیل پی برده و در آینده شاهد نقد فعال آنها خواهیم بود. راهبرد جایگزین ایران نباید صرفاً در تغییر شعارهای تقابلی خلاصه شود، بلکه باید شامل بازتعریف موقعیت ایران بهعنوان بازیگری سازنده در صلحسازی منطقهای و تقویت ائتلافهای نرم با تکیه بر دیپلماسی، حقوق بینالملل و حمایت از حقوق مشروع مردم فلسطین باشد.
۵ – پاکستان : پاکستان و ایران چه امروز و چه در فردای با چشم انداز تغییرات بنیادی در هر دو کشور، نیازمند روابطی بالاتر از «حُسن همجواری» هستند. با تاکید ویژه به این مورد که پاکستان در حال حاضر نخستین و تنها کشور اسلامی مجهز به سلاح اتمی است.
توسعه تجارت و بازرگانی که در پی احداث زیر ساخت های مورد نیاز، متحقق خواهد شد. این امر با فقر غالب بر زندگی ساکنان مناطق مرزی میان دو کشور، منافات دارد و تنها با بهبود شرایط زندگی ساکنان این مناطق است که نارضایتی و متعاقباً نا امنی در این مناطق کاهش یافته و شهروندان هر دو کشور ساکن در مناطق مرزی، خود را در این پیشرفت سهیم دانسته و زمینه برای رشد خشونت و جدائیخواهی در این مناطق، از بین خواهد رفت.
لذا می توان نتیجه گرفت که وجود دولت مرکزی قدرتمند، نه تنها از منظر نظامی، بلکه از جنبه تضمین حضور و شکوفایی نهاد های دمکراتیک و مردمی در هر دو کشور، نه تنها تهدیدی برای طرفین نخواهد بود، بلکه به مثابه فاکتوری در جهت افزایش روابط تجاری و فرهنگی عمل خواهد کرد. علاوه بر آنچه ذکر گردید، حضور مشترک هر دو کشور در پیمانها و قراردادهای اقتصادی، تجاری و فرهنگی منطقه ای و فرا منطقه ای نیز که موضوعاتی هستند دراز مدت، و تأثیر گذار در روندهای منطقه ای و فرامنطقه ای. ( ۳ )
در عین حال، روابط ایران و پاکستان با چالشهای ایدئولوژیک نیز مواجه است، از جمله تنشهای مذهبی ناشی از ترکیب شیعه ـ سنی، و تحرکات قومگرایانه در مناطق مرزی، که در صورت عدم مدیریت هوشمندانه، میتواند زمینهساز بیثباتی و سوءاستفاده بازیگران فرامنطقهای شود.
۶ – افغانستان :با گذشت بیش از ۳ سال از به قدرت رسیدن مجدد طالبان در این کشور، عدم شناسایی بین المللی حکومت طالبان، به معضلی بزرگ در تنظیم مناسبات با دیگر کشورها و از اینطریق گشایش بسیاری گرههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی این کشور تبدیل شده است. راهبرد درست ایران در قبال افغانستان باید چندبعدی، واقعگرایانه و متوازن باشد تا منافع ملی هر دو کشور تأمین شود. این راهبرد متشکل از: ۱ – تعامل پایدار و دیپلماسی فعّال، ۲- مذاکره در مورد سهم آب است که اگر از همین "دیروز" آغاز نشود، پیآمدهای خطرناکی را در چشم انداز منطقه ترسیم می کند؛ ۳ – همکاری اقتصادی و تجاری، ۴ – مدیریت بحران مهاجرت و پناهجویان، ۵ – اقدامات مشترک به منظور امنیت و مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر، ۶ – تقویت پیوندهای فرهنگی و اجتماعی.
این راهبرد با چالشهای متعددی روبروست از جمله: ناپایداری سیاسی در افغانستان، تحریمهای بینالمللی علیه طالبان، نفوذ رقبای منطقهای و بینالمللی، مشکلات مرزی و آبی و تداوم قاچاق مواد مخدر و تروریسم. درعینحال باید به فرصت های این راهبرد ازجمله: افزایش نفوذ اقتصادی ایران، گسترش فرهنگی و زبانی، تأمین امنیت مرزی، کاهش وابستگی افغانستان به پاکستان، افزایش قدرت چانهزنی ایران در معادلات منطقهای، اشاره نمود.
در مجموع، سیاست ایران در قبال افغانستان باید ترکیبی از تعامل، تأکید بر احترام و پایبندی حکومت افغانستان به توافقنامه های معتبر میان دو کشور، بویژه در بحث مربوط به سهم آب ایران، همکاری اقتصادی و دیپلماسی فرهنگی باشد تا بتواند در این شرایط پیچیده، بیشترین منافع را برای هر دو کشور تضمین کند.
۷ – آذربایجان: رابطه ایران و جمهوری آذربایجان تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله مسائل قومی، ژئوپلیتیکی، انرژی، رقابتهای منطقهای و مناقشه قرهباغ است.
راهبرد مطلوب برای ایران در قبال آذربایجان مشتمل بر: ۱- تعامل متوازن و بیطرفانه بین آذربایجان و ارمنستان، حمایت از حفظ مرز های بینالمللی ۲ – مخالفت با کریدور زنگزور و حفظ مسیر های ترانزیتی ایران، با مذاکرات دیپلماتیک و افزایش همکاری اقتصادی با ارمنستان و آذربایجان، ایجاد مسیر های جایگزین ترانزیتی و تقویت راههای تجاری دیگر (مانند کریدور شمال-جنوب با روسیه و هند)، ۳ – همکاری اقتصادی و انرژی با آذربایجان ازطریق سرمایهگذاری در حوزه انرژی مشترک در دریای خزر، گسترش روابط تجاری و ایجاد توافقات گمرکی و حملونقل ریلی، توسعه همکاری در صادرات برق و انرژی به نخجوان، ۴ – مدیریت مسئله ملی و قومیتها و جلوگیری از مداخله خارجی، از طریق تقویت همبستگی داخلی و هویت ملی در ایران و افزایش همکاری های فرهنگی و علمی بین ایران و آذربایجان، ۵ – حفظ توازن در برابر ترکیه و اسرائیل در آذربایجان، از طریق افزایش تعامل اقتصادی و امنیتی با آذربایجان، ارائه گزینههای جایگزین همکاری، و همزمان تقویت روابط با روسیه و چین بعنوان بازیگران تأثیرگذار در قفقاز.
این راهبرد با چالشهای زیر روبروست: ۱- نفوذ ترکیه و اسرائیل در آذربایجان، ۲ - سیاست های ناسیونالیستی آذربایجان، ۳ – مناقشه قره باغ و فشارهای منطقهای، ۴ – تنشهای مربوط به کریدور زنگزور.
و در عین حال حاوی فرصتهای زیر برا ی ایران: ۱ – تقویت همکاریهای اقتصادی و انرژی، ۲ – ایفای نقش میانجی در قفقاز، ۳ – حفظ نفوذ ایران در قفقاز، ۴ – تقویت موقعیت ترانزیتی ایران.
نتیجه گیری: راهبرد ایران در قبال آذربایجان، چه در دوران جمهوری اسلامی و چه در دوران پسا جمهوری اسلامی، باید بر تعامل هوشمندانه، حفظ موازنه قوا، تقویت همکاریهای اقتصادی و جلوگیری از مداخله خارجی استوار باشد. در صورت اتخاذ این رویکرد، ایران میتواند هم ثبات داخلی خود را حفظ کند و هم جایگاه ژئوپلیتیکی خود را در منطقه قفقاز تقویت کند.
۸ – قطر، امارات، بحرین:
سیاست ایران در قبال کشورهای ثروتمند جنوب خلیج فارس، چه در شرایط کنونی و چه در آیندهای پسا جمهوری اسلامی، باید بر مبنای حفظ منافع ملی، تأمین امنیت پایدار، و گسترش روابط اقتصادی و دیپلماتیک هوشمندانه باشد. ایران باید سیاستی متوازن و عملگرایانه اتخاذ کند که هم از تقابل بیمورد بپرهیزد و هم از حقوق و منافع خود کوتاه نیاید. باید به جای ورود به منازعات بیحاصل، با رویکردی دیپلماتیک و مبتنی بر گفتگو، اختلافات را مدیریت کند. سیاستهای تهاجمی مانند تهدیدهای نظامی یا قطع روابط اقتصادی به ضرر ایران خواهد بود. ضمن تاکید بر مالکیت جزایر و غیرقابل مذاکره دانستن حاکمیت بر آنها، همزمان پیشنهاد همکاری اقتصادی و امنیتی بدهد. مثل سرمایهگذاری مشترک یا توافقات منطقهای. کشورهای جنوب خلیج فارس قدرت اقتصادی بالایی دارند و ایران میتواند با آنها در حوزههایی مانند تجارت، انرژی، حملونقل، و سرمایهگذاری مشترک همکاری کند. از این طریق میتوان میزان همگرایی آنها با سیاستهای ضدایرانی را کاهش داد. تقویت نفوذ منطقهای ایران از طریق روابط دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی میتواند به کاهش نفوذ اسرائیل در این کشورها منجر شود. بجای تهدید و یا اقدامات تهاجمی که موجب تقویت اتحاد این کشور ها علیه ایران میشود، پیشنهاد ایجاد یک چارچوب امنیتی منطقهای با مشارکت همه کشورهای حوزه خلیج فارس شامل؛ عربستان، امارات، قطر، بحرین، کویت و عمان میتواند یک راهبرد مؤثر در جهت ایجاد مکانیزمهایی برای کاهش تنشهای امنیتی و صلح پایدار در منطقه شود.
نتیجهگیری: هم امروز و هم فردا، با دیپلماسی اقتصادی هوشمند، تعاملات امنیتی منطقهای، پرهیز از تنشهای بیدلیل و اتخاذ سیاست بر پایه عقلانیت و منافع ملی باعث ثبات و توسعه در منطقه شده و ایران را به عنوان یک قدرت قابل اعتماد و تأثیرگذار در خلیج فارس تثبیت خواهد کرد.
۹ – سوریه، لبنان، یمن: نگاه امنیتی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی نسبت به سوریه، لبنان، یمن و حماس که تاکنون به عنوان محور مقاومت علیه اسرائیل و نفوذ آمریکا در منطقه، عمق استراتژیک امنیت جمهوری اسلامی محسوب میشدند، نه تنها شکست خورده، بلکه برعکس موجب شده " دشمن " تا پشت مرز های کشور و حتی در درون آن رخنه کند. این سیاست باید کنار گذاشته شود و با رویکرد امنیت و صلح پایدار در منطقه به ایجاد روابط دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری، فرهنگی با سوریه و لبنان تبدیل شود. بهدلایل تاریخی، فرهنگی و اجتماعی این دو کشور میتوانند شرکای پایداری برای ایران باشند.
نتایج کلی :
سیاست خارجی بازتاب و آئینه سیاست های راهبردی هر کشور است و در عین حال اثر گذار و گاهی عامل موفقیت سیاست داخلی است. در حال حاضر مذاکره با آمریکا و رسیدن به توافق هسته ای و رفع تحریم ها نقش تعیین کننده در آینده سیاسی ایران دارد.
راهبرد جایگزین ایران نباید صرفاً در تغییر شعارهای تقابلی خلاصه شود، بلکه باید شامل بازتعریف موقعیت ایران بهعنوان بازیگری سازنده در صلحسازی منطقهای و تقویت ائتلافهای نرم با تکیه بر دیپلماسی، حقوق بینالملل و حمایت از حقوق مشروع مردم فلسطین باشد.
چنانچه سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ( عمق استراتژیک، تقویت محور مقاومت، نابودی اسرائیل) تغییر یابد، و سیاست توسعه متوازن، دمکراتیک، عدالت محور و پایدار جایگزین آن گردد، گزینههای راهبردی بسیاری برای ایران در ارتباط با کشور های منطقه وجود خواهد داشت. مهمترین آنها راهبرد همکاری های اقتصادی، تجاری، فرهنگی، علمی و دانشگاهی، حمل و نقل، تکنولوژی و صنعت، توریسم و فناوریهای مدرن و دیجیتال است. همچنین پروژههای مشترک مرزی با همسایگان متناسب با ضرورت های محلی. و از همه مهمتر ایفای نقش موثر در تأمین و تداوم صلح پایدار در منطقه.
............................
زیرنویسها:
۱ - چرا عراق برای ایران مهم است؟
خلاصه مقاله: استراتژی بلندمدت ایران برای کنترل پایتختهای کلیدی خاورمیانه در حال فروپاشی است. حکومت ایران در پی از دست دادن نفوذ قابل توجه در لبنان و سوریه، اکنون با خطر از دست دادن عراق، که یک پایگاه اقتصادی و استراتژیک حیاتی است، روبرو است.
عراق هم از نظر اقتصادی برای ایران حیاتی است و هم به عنوان مسیر دور زدن تحریمها و منبع مالی برای سپاه پاسداران، حزبالله و سایر گروههای نیابتی عمل میکند.
شبهنظامیان تحت حمایت ایران مانند کتائب حزبالله و عصائب اهلالحق از صنعت نفت عراق سوءاستفاده کرده و میلیاردها دلار از بودجه دولت عراق دریافت میکنند.
دولت عراق به رهبری محمد شیاع السودانی به ایران نزدیک است، اما اخیراً نشانههایی از تمایل به همکاری با آمریکا نشان داده است.
https://www.foreignaffairs.com/iran/iran-could-lose-iraq
۲ – جایگاه ترکیه در موقعیت ژئواستراتژیک ایران
https://bepish.org/fa/node/11659
۳ – پاکستان همسایه ایران
https://bepish.org/fa/node/10780
افزودن دیدگاه جدید