از روابط بینالمللی به کمیسیون سیاسی- برنامه منتخب کنگره چهارم حزب چپ ایران و کنگره چهارم حزب
تز در بارۀ تداوم تنش بین ایران و آمریکا
تحلیل-تز مرکزی
بغرنجی مسئله: از سوئی متصور نیست که جمهوری اسلامی در دو سال آینده، حتی با توافق سریعی حول پروندۀ هسته ای ایران، بتواند تحرک منطقه ای مؤثری داشته باشد، و از سوی دیگر به احتمال بسیار چهرۀ منطقه در این دو سال اساساً در اثر آنچه در ایران [و "فلسطین"] ممکن است رخ دهد، ترسیم خواهد شد؛ با این تأکید که فرض در اینجا "توافق حول پروندۀ هسته ای" است. در صورت عدم توافق، قابل پیش بینی است که با دوره ای از بی ثباتی کم سابقه ای مواجه شویم که یکی از صحنه گردانان اصلی آن جمهوری اسلامی خواهد بود.
در بارۀ مذاکره با آمریکا
با اطمینان می توان گفت که مذاکره جمهوری اسلامی و آمریکا بر سر پروندۀ هسته ای ایران، مؤثرترین روند آیندۀ کوتاه مدت در ایران، و همراه با "مسئلۀ فلسطین"، همچنین در منطقه است. عوامل موفقیت و شکست در هر دو سو کم نیستند. در این میان خامنه ای هم قفل و هم کلید مذاکرات است: اوست که تواماً راه را می بندد و می گشاید. موقعیت دوگانۀ او، که از انحصار قدرت تصمیم گیری در راس نظام و تعهد ایدئولوژیک اش به تقابل با امریکا ناشی می شود، بر شکنندگی و ابهام روند موجود می افزاید. عدم حضور چین، روسیه و اروپا در مذاکرات نیز، از یک سو پشتیبانی بینالمللی و ضمانت اجرای توافق احتمالی را می کاهد، و از سوی دیگر امکان پیشرفت سریعتر و تمرکز بر منافع متقابل ایران و آمریکا را تقویت می کند.
موضع پایه ای ما نسبت به این تنش پایان دادن داوطلبانه به غنی سازی توسط جمهوری اسلامی است؛
توضیح: در این باره دو ملاحظه در گروه کار مطرح بوده اند: ۱- غنی سازی حق عموم کشورهاست، ۲- نیاز ایران در آینده برای استفادۀ صلح آمیز از انرژی هسته ای ممکن است غنی سازی را ایجاب کند.
ما قربانیان اصلی تحریمهای اقتصادی، تداوم وضع کنونی، یا تشدید تنشها را مردم و آیندۀ ایران می دانیم، از این رو:
- ما از توافقی که به تحریمها خاتمه دهد و از کشیده شدن برنامۀ هسته ای جمهوری اسلامی به مقاصد نظامی جلوگیری کند، استقبال می کنیم؛
- برای تخصیص امکانات چنین توافقی جهت کاستن از دردهای مردم، به ویژه آسیب پذیرترین اقشار، مبارزه خواهیم کرد؛
- پیشگیری از یک رودرروئی نظامی مسئولیت هر دو طرف است. در برابر خطر این رودرروئی، ما به ایجاد جبهه ای مستقل و گسترده برای مخالفت با جنگ متعهد ایم.
ضرورت نظم اقتصادی دموکراتیک جهانی
۱-جنگ اقتصادی، بازتولید نابرابری با ابزارهای نوین است؛
۲-نه به تجارت آزاد افسارگسیخته، نه به حمایت گرایی اقتدارگرا، تجارت دموکراتیک، عادلانه و زیست محور؛
۳-برونرفت از سلطه دلار، تنوع پولی، و ائتلافهای اقتصادی جدید؛
۴-باید تکنولوژی کلان همگانی، دموکراتیک و تحت کنترل اجتماعی باشد؛
۵-همبستگی جهانی، تنها پاسخ پایدار به تفرقه افکنی اقتصادی است؛
۶-"جنگ اقتصادی – تشدید بحرانهای محیط زیست" یک چرخۀ معیوب است، که باید شکسته شود.
تزهای زیر روندهای نوظهور در روابط بینالملل در دو محور روابط بین آمریکا – چین و آمریکا – اروپا را توصیف میکنند:
الف – رقابت چین و آمریکا بهمثابه محوری مهم در نظم جهانی آینده
-رقابت راهبردی پایدار
روابط آمریکا و چین وارد فاز «رقابت بلندمدتِ مدیریتشده» شده است که در آن همکاری محدود، اما تنش ساختاری در حوزههای فناوری، امنیتی و اقتصادی ادامه خواهد داشت.
-جنگ سردِ نرم
تعاملات آمریکا و چین بهسوی نوعی «جنگ سرد نرم» پیش میروند که بهجای تقابل نظامی، محور آن نبرد بر سر هژمونی فناوری، زنجیرههای تأمین و نظم بینالمللی است.
-وابستگی متقابل استراتژیک
علیرغم رقابت شدید، وابستگی اقتصادی دوجانبه میان آمریکا و چین، مانعی برای تشدید درگیری خواهد بود و منجر به نوعی «رقابت بدون انفجار» میشود.
ب – تزهایی دربارهٔ آینده روابط آمریکا و اروپا
-بازتعریف اتحاد آتلانتیک شمالی (ناتو)
رابطه آمریکا و اروپا در ناتو در حال بازتعریف هستند. آمریکا خواهان سهم بیشتر اروپا در پذیرش هزینه های ناتو است.
-شکاف راهبردی غرب
با تضعیف اعتماد اروپاییها به رهبری آمریکا (بهویژه پس از ترامپ)، شکافی تدریجی در سیاستهای امنیتی و اقتصادی غربی ایجاد شده که ممکن است به استقلال راهبردی اروپا منجر شود و روابط بین آمریکا و اروپا را سردتر کند.
-وابستگی دوسویه در مقابل چین و روسیه
چین بهعنوان یک رقیب راهبردی و روسیه به دلیل رفتارهای تهاجمی (مانند جنگ اوکراین) باعث شدهاند تا ضرورت همکاری آمریکا و اروپا در حوزههای امنیتی، فناوری و ژئوپلیتیک برجسته شود. یعنی با وجود اختلاف نظرها و تیره شدن روابط ولی در مقابله با قدرتهای شرقی مجبور به همکاری نزدیک باقی بمانند.
-اتحادیه اروپا بهمثابه شریک برابر
اروپا بهرغم اختلافها با ایالت متحده همکاری نزدیک را لازم می بینند و در عین حال در تلاش است تا از موقعیت «دنباله رو آمریکا» به «شریک برابر» در سیاست جهانی تبدیل شود، که این امر میتواند نظم جهانی را دچار تغییراتی بکند.
تزهای بالا مجموعهای از اصول یا مواضع هنجاری در اقتصاد سیاسی جهانی، بویژه در بستر جنگ اقتصادی، بحرانهای زیستمحیطی و فناوریهای نوین هستند.
گروه کار روابط بینالمللی ۱ ماه مه ۲۰۲۵
افزودن دیدگاه جدید