رفتن به محتوای اصلی

مشکل نه آمریکا، خود جمهوری اسلامی است!

مشکل نه آمریکا، خود جمهوری اسلامی است!
در حاشیه سخنان امروز روحانی در دانشگاه تهران

امروز حسن روحانی به مناسبت شروع سال تحصیلی در دانشگاه تهران سخنرانی کرد و تلاش نمود از این فرصت برای فریب مردم و دانشگاهیان استفاده نماید. او مسولیت مشکلات، یعنی مسولیت بحران ساختاری و سیاسی کشورمان را، به دوش دولت کنونی امریکا انداخت و بر نقش جمهوری اسلامی در ایجاد بحران چشم بر هم نهاد و "امید" را محور برنامه خود برای "درمان" بحران همه جانبه ایران معرفی نمود و مدعی شد که دلیل "خوشبینی" مردم نسبت به دولت، وجود آزادی است.

حسن روحانی پس از معرفی امریکا به عنوان مسول مشکلات کشور گفت: "این تیمی که در آمریکا وجود دارد بدترین تیمی است که در برابر ایران قرار دارد؛ آنها با جنگ روانی شروع کردند، هدف بعدی آنها جنگ اقتصادی و سپس تلاش برای ناکارآمد جلوه دادن نظام است و هدف نهایی آنها مشروعیت‌زدایی برای تغییر رژیم در ایران است."

تردیدی نیست که دولت ترامپ یکی از خطرناک ترین دولت های آمریکا و شاید منفی ترین آنها است. خود ترامپ آماده است به خاطر پول جهانی را ویران کند. در سرنوشت کشورهای دیگر با قلدری دخالت می کند. اما کشور ما نزدیک چهل سال است که توسط جمهوری اسلامی اداره می شود. مسول همه نابکاری ها و مشکلات جامعه، قبل از هر نیروئی، متوجه خود حکومت جمهوری اسلامی است. مگر پیش از ترامپ وضع مملکت چگونه بود؟ در هر زمینه ای که به کارنامه جمهوری اسلامی نگاه کنیم، فاجعه بار بوده و هنوز هم فاجعه بار است. کشوری که منابع گاز و نفت آن در سطح چند کشور نخست دنیا قرار دارد، در نتیجه حکومت جمهوری اسلامی، نیمی از مردمانش در زیر خط فقر زندگی می کنند. در این کشور ثروتمند، امروز ذخیره‌ای، برای سرمایه گذاری در حد لزوم وجود ندارد. اقتصادش دلالی و روابطش آلوده به رانت و فاسد است. اینکه پول و سرمایه مملکت، میلیارد میلیارد دزدی شده است، مسولش همین رژیم است، نه حکومت آمریکا. اختصاص بودجه مملکت به نهادهای انگلی وابسته به دستگاه ولایت را ترامپ برنامه ریزی نکرده است. اعدام شهروندان کشور به دستور دولت آمریکا صورت نمی گیرد. ماجراجوئی های حکومت و دخالت در سرنوشت کشورهای دیگر به فرمان ترامپ انجام نمی شود. واقعیت این است جمهوری اسلامی عامل اصلی فقر، فساد، دزدی، تبعیض و نابرابری در کشور است. این حکومت سرطان بدخیمی است که تا جراحی نشود تن بیمار مملکت ما "درمان" نخواهد شد.

حسن روحانی که این روزها به خاطر وعده های فریبنده اش زیر انتقاد شدید مردم قرار دارد و به خاطر گفتارهای بدون پشتوانه‌اش، او را سمبل "گفتار درمانی" معرفی می کنند، در این سخنرانی می گوید: "بعضی‌ها می‌گویند گفتار درمانی نکنید، ولی امید درمانی درست است. گفتار درمانی خیلی مؤثر نیست اما امید درمانی به طرف می‌گوید تو مشکلی نداری، تو زنده هستی و مشکلت حل می‌شود."

ایشان می گوید گفتار درمانی خیلی موثز نیست. اما امید درمانی خوبست، چون امید درمانی "به طرف می گوید تو مشکلی نداری" یعنی مشکلاتی که خارج از اراده و ذهن، متاثر از خود زندگی واقعی، انسانها را در چنبره خود گرفتار نموده است، از نظر رئیس جمهور، با گفتار، که حالا نامش به "امید" تبدیل شده است، درمان می شود. این به جز حقه بازی یک رئیس جمهور غیر مسول چه معنائی دارد؟ یعنی به مردمی که در فاصله چند روز درامدشان نصف شده است و برای تهیه برخی کالاها ناگزیرند سه برابر قیمت هفته قبل، پول بپردازند، چگونه می شود گفت تو مشکلی نداری؟ و چگونه می توان گفت تو زنده هستی و مشکلت حل می شود؟ از نظر آقای روحانی همین که جان مردم ایران را جمهوری اسلامی نگرفته است و هنوز زنده اند، امتیازی است و باید شکر گزار چنین حکومتی هم بود! گوئی قرار بوده با حکومت جمهوری اسلامی کسی زنده نماند، که زنده ماندن خود امتیازی شده است که می بایست برای نادیده گرفتن تمام مصیبت هائی که همین رژیم بر سر مردم آورده است، باید به آن بالید.

آقای روحانی حقیقتا مردم و خصوصا دانشگاهیان را دست کم گرفته و با فریبکاری حکمی را اصل مسلم فرض کرده و بر اساس آن استدلال می کند. او با فرض من درآوردی و فریبکارانه "خوشبینی مردم نسبت به دولت" احکام دیگری را نتیجه می گیرد. او در این سخنرانی می گوید: "هنرپیشه سینما، کارگردان، نویسنده کتاب و دانشجو هم امیدوار شده بودند، چون می دانستند از سال ۹۲، دیگر ١٦ آذر آزاد است، نقد آزاد است، می‌توانند حرف بزنند، سخن بگویند و نقد کنند."

مگر موسسه نظرسنجی حکومت اعلام نکرد که هفتاد درصد مردم نارضی اند؟ این آمار اپوزیسیون نیست، آمار خود موسسه وابسته به دولت روحانی است. زمان این نظر سنجی، هم به پیش از نصف شدن درآمد و قدرت خرید مردم برمی گردد. حالا این مردم پس از نصف شدن قدرت خریدشان، توسط کدام رمال چیره دست، به دولت خوشبین شده‌اند؟ براساس چنین دروغی، دروغ بزرگتری اعلام شده است: "نویسنده و هنرپیشه سینما و کارگردان و دانشجو دیده اند 16 آذر ازاد است، می توانند حرف بزنند، سخن بگویند و نقد کنند." البته ادامه نداده است که حرف میزنند، اما بعد از حرف زبانشان بریده می شود. نقد می کنند، اما بعد از نقد، به بند کشیده می شوند و .. لابد نسرین ستوده وکیل، به خاطر جنگ چریکی در کوههای لرستان با قوای دولتی اسیر شده است. نمایندگان معلمان به خاطر جنگ مسلحانه و سنگربندی خیابانی در زندانند. دراویش گنابادی در جریان بمب گذاری و انفجار اماکن عمومی در زندان زیر شکنجه قرار گرفته اند. فعالان محیط زیست حتما به خاطر بمباران شیمائی ایران به بند کشیده شده اند.و ... شاید کامیونداران به خاطر خوشبینی به دولت است که در ابعاد وسیع دست از کار کشیده اند.

در حالی که حسن روحانی چنین بی پروا از آزادی ها صحبت می نمود، خبرگزاری فارس فضای همین سخنرانی در دانشگاه را چنین بازتاب داده است: این مراسم بدون امکان به "صدای منتقدان" برگزار شده است و ادامه داده است که "دولتی‌ها سعی کردند صندلی‌های محل برگزاری مراسم را با موافقان خود پر کنند." این خبرگزاری ادامه میدهد که "فضای امنیتی شدیدی در اطراف دانشگاه تهران از سوی نیروی انتظامی حاکم شده و حراست دانشگاه نیز قدم به قدم داخل محوطه دانشگاه ایستاده‌اند."

رئیس جمهور در سخنرانی خود گفت "در سال ۹۲ که من انتخاب شده بودم و بنا بود دو ماه بعد دولت تشکیل دهیم، به محض انتخاب، قیمت دلار کاهش یافت و بازار آرام شد" اما نگفت امروز پس از دو دوره ریاست جمهوری او و در ششمین سال ادامه دولتش، بازار نا آرام و قیمت ان نسبت به سال 92 حدودا پنج برابر شده است.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی پس از دیماه در وضعیت جدیدی قرار گرفته است. برخلاف ادعای حسن روحانی نه تنها نقد آزاد نیست، بلکه این رژیم با منتقدان و معترضان کشور فقط با زبان سرکوب سخن می گوید. در جمهوری اسلامی زنان رسما و بر اساس قانون با دیگر شهروندان متمایزند و از حقوق برابر برخوردار نیستند. مردمان ایران در مناطق ملی از تبعیض رنج می برند و کوچکترین صدای حق طلبانه انها با گلوله پاسخ داده می شود. برخلاف ادعای حسن روحانی نه تنها در ایران و در دوره دولت ایشان آزادی وجود ندارد، بلکه در این دوره، همچون دوره های پیش، ترور و سرکوب مخالفان و اعدام زندانیان ادامه داشته است.

زمین زیر پای جمهوری اسلامی به لرزه درآمده است.در ایران تحولات آرام نبوده و بعید است تحت حاکمیت جمهوری اسلامی آرام جامعه متحول شود. در کشور ما هیچگاه، چه در گذشته و چه در جمهوری اسلامی، اصلاحات به نتیجه نرسیده است. همه شواهد بیانگر وقوع پس زلزله هائی به مراتب قوی تر از زلزله دیماه است. مجموعه حرکات اعتراضی پس از دیماه نشان می دهد که "خیابان از سیطره حکومت به در آمده، به ‌تدریج به دست مردم می افتد و حکومت قادر نیست با قدرت عمل سابق در مقابل اعتراضات مردم بایستد و آن ها را مهار کند. ترس مردم از حکومت فروریخته است و میل بە مبارزە برای تغییر در میان مردم فزونی یافتە است."

جمهوری اسلامی امروز بیش از همیشه در تنگنا قرار گرفته است و ناکارآمدی اش، آشکارتر شده و به سدی در برابر تحولات جامعه تبدیل شده است. جنبش مردم ایران در همه عرصه ها به دنبال گشایشی به سوی رهایی از بحران های دامنگیر جامعه و در راس آن حکومت ناکارآمد و فاسد کنونی است. اگر نیروهای مخالف حکومت که برای استقرار دموکراسی با تاکید بر جدائی دین و دولت به جای جمهوری اسلامی، مبارزه می کنند نتوانند راهی برای فشردن صفوف خود پیدا کنند و چشم اندازهای روشنی در برابر مردم قرار دهند، آینده ایران بسیار تیره و تار خواهد بود. اهمیت دارد. حزب چپ ایران(فدائیان خلق) به سهم خود در جهت تقویت اتحاد در حرف و در عمل، گام های سنجیده بردارد.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید