همه اخبار و گزارشها نشان از آن دارند که اقتدار حکومت در همه ابعاد خود دچار آسیب جدی شده و جنبش کارگری در ایران توانسته، تمرکز و ثقل مبارزه مدنی در ایران را تحت تأثیر قرار دهد.
طی چهار دهه مبارزه طبقه کارگر در جمهوری اسلامی ایران، شاید بتوان گفت، امروز برای اولین بار است که جنبش کارگری در ایران توانسته در سراسر کشور نقش محوریت و عامل اتحادی بهمراتب گستردهتر از موجودیت خود را رقم زند.
جنبش کارگری و مدنی در ایران، همیشه از دو مشکل رنج میبردند و آن عدم اتحاد و تمرکز در مبارزه بود، ولی اکنون با توجه به شرایط حاضر در کشورمان، همه نیروهای کارگری و مدنی، در جهت اتحاد و تمرکز در مبارزه علیه سیستم فاسد و مافیایی حکومت تمایل دارند و از این موضوع استقبال میکنند.
چنین پدیدهای نهتنها تابع اراده گروهی یا فردی است، بلکه عملاً برگرفته از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران است.
هرروز که میگذرد اخبار تشدید بحرانهای اقتصادی، تصویر واضحتری از شرایط ویرانی کشور را آشکار میکنند. رشد مبارزه مدنی و انباشت نارضایتی و مطالبه گذار از جمهوری اسلامی ایران، بیشازپیش در بین مردم به یک خواست عمومی تبدیلشده است. شرایط چنان بحرانی است که حتی حسین شریعتمداری سر بازجوی وزارت اطلاعات و مدیرمسئول روزنامه کیهان برای حفظ حکومت مافیایی اربابان خود، نه در یک تحلیل واقعی و مستند بلکه با تکیهبر داستانها و احادیث صدر اسلام در یادداشتی به تاریخ شنبه هفتم دی، با عنوان «اگر رفتنی بودیم چرا نرفتهایم؟! از پرسش خود نتیجه میگیرد که نظام جمهوری اسلامی رفتنی نیست! چنین پرسشی بیشتر مشغله و نگرانی ذهنی او و همکیشانش از آینده حکومت و سرنوشت وی و دیگرکسانی را هویدا میکند که 40 سال بر این کشور تاختند، غارت کردند، کشتند و ویرانی بر ویرانی افزودند، پرواضح است که امروز دیگر حتی خواب راحت نیز نداشته و با داستان پروی، سعی میکنند به خود تلقین کنند که "همهچیز آرام است".
حسن خمینی نیز بهعنوان نماینده فکری جناح دیگر در حاکمیت میگوید: اگر قواعد را رعایت نکنید، هیچ تضمینی وجود ندارد که ما بمانیم!
جدا از این نوع اخبار که در سطح رسانههای اجتماعی و جمعی منتشر میشوند، بخش عمدهای از تحلیلهای نهادی امنیتی جمهوری اسلامی ایران و خصوصاً اخبار منتشره در بولتنهای محرمانه رژیم گویای این واقعیت است که در صورت ادامه وضع موجود نابودی جمهوری اسلامی ایران حتمی است.
برای مشخص شدن شرایط و پتانسیلهای موجود که سران جمهوری اسلامی را دچار مشکل کرده، کافی است به اخبار و واکنش نهادهای دولتی و امنیتی در رابطه با شکنجه شدن اسماعیل بخشی توجه کنیم. زمانی که اسماعیل بخشی موضوع شکنجه را مطرح کرد، همان پتانسیل اعتراضی علیه رژیم به میدان آمد و در مدت بسیار کوتاهی توانست واقعیت شکنجه در سیستم امنیتی جمهوری اسلامی را در سراسر ایران و جهان رسوا و افشا کند، حکومت برای اولین بار ناچار به پاسخگویی شد، از مجلس و دولت تا دفتر حسن روحانی شروع کردند به اینکه وانمود کنند، از این موضوع بیاطلاع هستند، عوامل وزارت اطلاعات با سراسیمگی شروع کردند به تهدید خانواده بخشی و ...
در مدت کوتاهی سراسر کشور و خصوصاً فضای مجازی سرشار از افشاء گری علیه حکومت و سیستم قضایی و امنیتی آن شد.
بسیاری از اشخاصی که طی 40 سال گذشته تا امروز شکنجهشده بودند، با انتشار اطلاعیه و ارسال ویدیوهای مختلف از شرححال خود در دوران بازداشت و شکنجههای سیستماتیک نهادهای امنیتی حکومت پرده برداشتند.
طی چهل سال گذشته جمهوری اسلامی ایران، برای اولین بار درک کرد که چقدر آسیبپذیر است و در برابر جنبش مدنی ایران ناتوان.
معادلات قدرت در ایران بهسرعت در حال تغییر اند، ریزش نیرو از حکومت شدت گرفته، کسانی که دستی در پول و اختلاسها داشتند، همه تلاش خود را برای خارج کردن سرمایه از کشور به خرج میدهند، بهبود شرایط اقتصادی حداقل با شاخصههای امروز کشور چشمانداز مناسبی ندارد و روزبهروز گرانی، بیکاری فقر و ... زندگی مردم را به جنهمی بزرگتر ازآنچه بود تبدیل کرده و اگر این روند مخرب، همچنان ادامه پیدا کند، رژیم توانایی ساماندهی وضع موجود را نداشته و در باتلاقی بهمراتب بزرگتر گرفتار خواهد آمد.
فقط در طول زمامداری دولت روحانی، 12 هزار واحد صنعتی تعطیل شدند، تردیدی نیست که ابعاد تعطیلی و صدمه به واحدهای خدماتی و توزیعی بهمراتب بیشتر از بخش صنعت بوده و تخریب زندگی خانوارهای کارگری (با توجه به دستمزد پایه چهار برابر زیرخط فقر) قابل توصیف نیست و ابعاد ویران گرش بهمراتب گستردهتر و مخربتر بوده است.
با استمرار جنبش مطالباتی در ایران که برگرفته از شرایط حاکم بر کشور است، تردیدی نیست که جنبش کارگری و مطالبات مردم ایران بیش از گذشته راه خود را در پیوند و اتحاد و تمرکز هر چه بیشتر هموار خواهند کرد و رژیم جمهوری اسلامی ایران با چالشهای بهمراتب بزرگتری روبهرو خواهد شد، چراکه در خارج از کشور نیز بلوکهای اتحاد اپوزیسیون در حال شکلگیری و اتحادهای وسیعتری برای تغییر در ایران کلید خورده است.
ازاینرو، شمارش تغییر در جمهوری اسلامی آغاز گشته و در آیندهای نهچندان دور شاهد نقش بهمراتب جدیتر طبقه کارگر و جنبش مدنی ایران برای گذار از حاکمیت اسلامی، باهدف ایجاد تحولات عمیق اقتصادی،اجتماعی و سیاسی خواهیم بود.
افزودن دیدگاه جدید