فدراسیون جدید
برای کارگران اما تا دسامبر ۲۰۰۲ طول کشید تا بعدازآن که رؤسای اتحادیه با رأی عدم اعتماد از مقام رهبری کنار گذاشته شدند، بتوانند بهعنوان یک طبقه متشکل به انقلاب بپیوندند. در پاسخ به موج تعطیلی در کارگاهها و بهویژه تعطیل خطوط تولید در صنایع نفت ونزوئلا PDVSA توسط مدیران شرکت، کارگران وارد شدند و کنترل کارخانهها را به دست گرفته و صنایع نفت و برق را راهاندازی کردند، که قدم نهایی در اخراج مدیران در این روند بود.
این شرایط به جدایی قطعی فعالان اتحادیه از CTV انجامید و موجب اقدام برای تشکیل فدراسیون انقلابی کارگران توسط اتحادیەگراهای ستیزهجو شد. اتحادیه ملی کارگران UNT پنجم آوریل ۲۰۰۵ تشکیل شد. دیانا باراهونا مینویسد که اتحادیه ملی کارگران در اولین کنگره خود مسائل ساختاری را، که پیشنیاز یک تشکل دموکراتیک است، لاینحل باقی گذاشت...اما توافق عمومی بر سر اصول و برنامه برای عمل وسیله کنگره تصویب شد.
درنتیجه یک گفتمان دولتی که مورد تأیید قانون اساسی هم بود، مشارکت کارگران در اداره کارخانهها و صنایع به اجرا گذاشته شد و با منع قانونی برای اخراج کارگران تهیدست تعداد اعضای اتحادیه ملی کارگران UNT بشدت افزایش یافت. اتحادیه ملی در آن زمان کل قراردادهای جمعی را نمایندگی میکرد و بهسرعت جای CTV را بهعنوان بزرگترین و اصلیترین اتحادیه کشور پر کرد. علیرغم این رشد اما تراکم عضویت در اتحادیهها کمی بالاتر از ۲۰٪ تعداد کل کارگران رسمی بود. درحالیکه بر طبق آمار رسمی هنوز ۴۷٪ کارگران در بخش غیررسمی اشتغال داشتند.
در بالاترین سطح خود در اول ماه مه سال ۲۰۰۵، نزدیک به یکمیلیون نفر از کارکنان ونزوئلا در راهپیمایی روز کارگر که وسیله اتحادیههای عضو UNT سازمانیافته بود، زیر پرچمهای "مدیریت مشترک در ادامه انقلاب" و "کارگران ونزوئلا سوسیالیسم بولیواری را میسازند" شرکت کردند.
"کارخانه بستهشده، کارخانه اشغال میگردد، و کارخانه را کارگران به راه میاندازند" شعار کارگران و جنبش چاوزیستی شده بود. فهرستی از 800 کارخانه تعطیلشده در سراسر کشور برای اشغال و راهاندازی وسیله کارگران نشانهگذاری شده بود.
اختلافات و عقبنشینی
سه سال بعد اما تنها انگشتشماری از این کارگاهها به کنترل کارگران درآمده و بازگشاییشده بودند. در برخی از نمونههای مهم مدیریت اشتراکی، کارگران عملاً شکستخورده و مدیران سابق بازگشته بودند.
امروز بسیاری از فعالان اتحادیهای بر این باورند که اتحادیههای کارگری به علت انشقاقان و اختلافات درونی، بدتر از تمام نه سال پایانی دولت هوگو چاوز هستند. چندین عامل مهم را برای این وضعیت میتوان ذکر کرد. اختلافنظر درباره تجربه مدیریت مشترک، مسائل درونی اتحادیهها ازجمله استقلال اتحادیهها و دموکراسی ساختاری از آن دستاند.
از همان آغاز تأسیس بحثها و اختلافات درونی تشکیلات UNT را درهمریخته بود. ضعف ساختار داخلی و هماهنگی در افق دیدگاهی که در آغاز ضروری به نظر میرسید در ادامه اما توجهی را جلب نکرده و باعث شد که فدراسیون در سطح ملی ۲۱ هماهنگکننده در کشور داشته باشد. انتخابات مسئولان مکرراً به علت اختلافات و رقابتهای شخصی به تأخیر میافتاد. کار بهجایی رسید که چندین بخش بهطور موازی کار خودشان را پیش میبردند باوجودی که همه زیر نام UNT عمل میکردند.
این ضعف ساختاری باعث شد که کنفدراسیون کارگران ونزوئلا که به حزب کمونیست ونزوئلا وابسته است، ترجیح داد اساساً خارج از UNT باقی بماند.
در زمان برگزاری دومین کنگره سراسری در ۲۰۰۶، پنج جریان سیاسی بهقرار زیر ظاهرشده بودند:
۱- نیروی بولیواری کارگران (FSBT) که یک بخش از CTV و تحت رهبری اسوالدو وِرا بود؛
۲- جریان آلفردو مانیرو که مهمترین رهبرانش راتمونماچوا در صنایع فلزی و فرانکلین روندون در بخش کارمندان دولتی بودند؛
۳- جامعه کارگران انقلابی CTR تحت رهبری مارسلا ماسپرو؛
۴- جریان طبقه خودمختار انقلابی C-CURA تحت رهبری اورلاندو چیرینوس و استالین پِرِزبورژس؛
۵- و ... بخش کوچکتر اتحادیه خودمختار تحت رهبری اورلاندو کوستیلو
--------------------------------
افزودن دیدگاه جدید