رفتن به محتوای اصلی

برگ‌هایی از تاریخ جنبش سندیکایی – ٥

برگ‌هایی از تاریخ جنبش سندیکایی – ٥

اعتصاب ٢٣ تیر که توسط کارگران پالایشگاه آبادان شروع و به سراسر خوزستان امتداد یافت. بی‌شک یکی از مهم‌ترین اعتصابات کارگری در ایران است که ازلحاظ اهمیت تنها با اعتصاب کارگران نفت در آستانه‌ی انقلاب ٥٧ قابل قیاس است.

در شماره‌های پیشین «جنگ کارگری» به‌اختصار بخش‌هایی از فعالیت‌های جنبش سندیکایی را تا پیش از سقوط رضاشاه مرور کردیم. در «جنگ ده» یکی از مهم‌ترین و پرثمرترین دوره‌ی این فعالیت‌ها را که از شهریور ١٣٢٠ آغاز و تا کودتای ننگین ٢٨ مرداد و رجعت تام و تمام به دیکتاتوری دوران رضاشاهی را شامل می‌شود، مرور می‌کنیم. لازم به ذکر است که استفاده از منابع مختلف مربوطه در این نوشته لزوماً به معنی تائید یا مخالفت با دیدگاه‌های آمده‌ی نگارندگان آن‌ها نیست. دیدگاه‌های ما در تحلیل رویدادها منعکس‌اند.

بعد از سقوط دیکتاتوری رضاشاهی همان‌طور که در قسمت گذشته اشاره شد، مبارزان و فعالین جنبش کارگری و سندیکایی نیز به‌تدریج از زندان و تبعید رهایی یافتند و بلادرنگ با استفاده از فضای سیاسی نسبتاً آزادی که به وجود آمده بود، فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی‌شان را با تشکیل، اتحادیه و انجمن‌ها و حزب از سر گرفتند. این‌گونه فعالیت‌ها در شرایطی از سر گرفته شد که زمینه برایشان در جامعه وجود داشت و به همین جهت با استقبال وسیعی به‌ویژه از طرف نیروها و روشنفکران ترقی‌خواه و همچنین توده‌های گرسنه و فقرزده و محروم از هر نوع حق‌وحقوق و وسیله و امکانی که بتوانند از خود در مقابل تعدی‌ها و استثمار بی‌حدومرز حاکمان و سرمایه‌داران و ملاکین ستمگر دفاع کنند مواجه می‌شد. اعتراضات و شورش‌های خودانگیخته کارگری بلافاصله پس از سقوط رضاشاه شروع ‌شده بود و آمادگی برای مبارزه در میان مردم گسترده بود. در ٢٤ تیر ١٣٢١، در دادگاهی در تهران، ٢٤ کارگر کارخانه‌ی «بهشهر» به اتهام به دست گرفتن کنترل کارخانه پس از فرار مالک آن و شورش و عصیان محاکمه شدند. دادگاه به‌واسطه‌ی دفاع قوی وکلای ورزیده و از آن جمله ایرج اسکندری که وکالت کارگران را به عهده گرفته بودند، ١٤ نفر از آن‌ها را تبرئه و بقیه را هریک به ٣ ماه زندان محکوم کرد. اعتصابات خودانگیخته‌ی دیگری نیز در آن مقطع ازجمله در کارخانه‌ی «سیمان» و شرکت بهساز که مالک آن «آهی» وزیر وقت دادگستری بود با خواست‌های مانند کاهش ساعت کار ١٤ ساعته، افزایش دستمزد و رفتار انسانی کارفرما با کارگران بودند، شکل گرفت که توسط شهربانی سرکوب شد. افزون بر این‌ها در تیر ١٣٢١ در رشت شورشی شد که انگیزه‌ی اصلی آن توزیع نکردن اقلام کوپنی و کمبود و گرانی خواروبار بود. مردم در تبریز یک‌بار ٢٦ اسفند ١٣٢١ و بار دیگر در ٨ تیر ٢٢ با شعارهای، «ما گرسنه‌ایم، نان می‌خواهیم...» در مقابل شهرداری به اعتراض برخاستند.

در چنین حال و هوایی بود که شورای متحده‌ی مرکزی تشکیل و فعالیت‌هایش را آغاز نمود. طی مدت کوتاهی شعب شورای متحده در اکثر مراکز استان‌ها و شهرهای کارگری مهم تشکیل و تنها طی سال ١٣٢٣، ٤٠ اعتصاب کارگری توسط شعب شورا در مناطق مختلف، به‌ویژه در مناطق صنعتی، مانند، آبادان، خرمشهر، آغا جاری، اصفهان، شاهی، کرمانشاه و... سازمان‌دهی و به عمل درآمد. به روایت برخی منابع شمار اعتصابات موفقی که تا سال ١٣٢٥ انجام شد بالغ‌بر ١٦٠ مورد ذکر شده است. تعداد اتحادیه‌های عضو شورا در اوج فعالیت آن به ١٨٩ مورد رسید. به‌واسطه‌ی نیرومند شدن و فعالیت‌های ارزشمند آن بود که پس از چندی در سال ١٣٢٣ به‌عنوان معتبرترین اتحادیه سراسری کارگری ایران به عضویت فدراسیون سندیکای جهانی پذیرفته شد. در میتینگ‌هایی که روز جهانی کارگر در سال ١٣٢٥ توسط شورا در تهران و شهرهای کارگری دیگر برگزار شد صدها هزار نفر شرکت کردند. شمار شرکت‌کنندگان این روز تنها در تهران ٥٠ هزار و در آبادان ١٠٠ هزار، نفر ذکرشده است.

در سال ١٣٢٥ درحالی‌که نارضایتی از کمی دستمزد، شرایط کار و تعدیات مختلف مدیران شرکت نفت به حالت انفجاری رسیده بود. ابتدا دو اعتصاب موفق در آبادان و آغاجاری که در آن ١٠ هزار کارگر شرکت کردند صورت گرفت. پس‌ازاین دو اعتصاب فشار بر اتحادیه‌ها و تلاش برای سرکوب آن‌ها بالا گرفت. تأثیر این فشارها بر اتحادیه‌ها دوسویه بود. به‌این‌ترتیب که اتحادیه‌ها از یک‌سو از تشدید جو سرکوب به‌شدت برآشفته شده بودند و از سوی دیگر استقبال و شمار بزرگ کارگران شرکت‌کننده در آن اعتصابات مایه‌ی دلگرمی و بالا رفتن روحیه‌ی کارگران و رهبران اتحادیه‌های کارگری خوزستان و بالا رفتن سطح آمادگی آن‌ها برای اعتصاب بزرگ ٢٣ تیر ١٣٢٥ گردید. اعتصاب ٢٣ تیر که توسط کارگران پالایشگاه آبادان شروع و به سراسر خوزستان امتداد یافت. بی‌شک یکی از مهم‌ترین اعتصابات کارگری در ایران است که ازلحاظ اهمیت تنها با اعتصاب کارگران نفت در آستانه انقلاب ٥٧ قابل قیاس است. در این اعتصاب خونین که ٣ روز در مقابل هجوم وحشیانه مشترک نیروهای دولتی، انگلیسی و اتحادیه عشایر مسلح و سازمان‌دهی شده توسط مقامات شرکت نفت دوام آورد بنا بر روایت مختلف ٥٠ نفر کشته و بالغ‌بر ١٦٥ نفر زخمی شدند. افزون بر آن تمام رهبران محلی شورای متحده مرکزی پس‌ازاین اعتصاب، که سراسر خوزستان را دربرگرفت و به یک اعتصاب عمومی تبدیل شد، بازداشت و یا اخراج و تبعید شدند. دو هفته قبل از آغاز این اعتصاب و اعلام حکومت‌نظامی در خوزستان، کارگران در نامه‌ای خواسته‌هایشان را به اطلاع مدیریت شرکت نفت رسانده و خواستار مذاکره بر سر آن‌ها شده بودند. ولی چون در مذاکراتی که بین نمایندگان و مدیریت انجام شد به توافق نرسیده بودند، مبادرت به اعتصاب کردند. پرداخت دستمزد روزهای جمعه، حضور نمایندگان کارگران در کارگاه‌ها برای حل‌وفصل اختلافات، افزایش سالانه دستمزدها، تهیه سرویس رفت‌وآمد برای کارگران، مهم‌ترین مطالبات کارگران در این اعتصاب بودند. بااین‌همه مدیریت انگلیسی شرکت نفت پس از سرکوب این اعتصاب مجبور به پذیرش بخشی از مطالبات کارگران شد. علی امید، حسین تربیت و هاشم نجفی جز رهبران اصلی اتحادیه‌ها و اعتصابات کارگری خوزستان بودند که همگی بعد از اعتصاب به همراه سایر رهبران اتحادیه‌ها به زندان افتادند. قدرت اتحادیه‌های کارگری عضو شورای متحده، بین سال‌های ٢١ تا ٣٧ که این شورا به بهانه‌ی سو قصد به شاه ممنوع فعالیت شد. چنان بود که استثمارگران و ستمگران به همراه مقامات انگلیسی شرکت نفت با تشکیل اتحادیه‌های قلابی، امثال «اتحادیه کارگران نفت» که توسط یوسف افتخاری، اتحادیه‌ی اسکی توسط قوام، اتحادیه کارگران و کارفرمایان، توسط کارخانه‌داران اصفهانی و مقامات دولتی سرهم‌بندی شده بودند، هم برای سرکوب شورای متحده بهره می‌گرفتند. اما پس از سرکوب شورای متحده و بعد از کودتای ٢٨ مرداد همه این اتحادیه‌های دست‌ساز و رهبرانشان نیز با همه خدماتی که به دشمنان طبقه کارگر نمودند نیست و نابود شدند.

در شماره‌های بعدی «جنگ کارگری» بخش‌‌های دیگری از تاریخ جنبش کارگری را مرور می‌کنیم.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید