رفتن به محتوای اصلی

برگ‌هایی از تاریخ جنبش سندیکایی – ٣

برگ‌هایی از تاریخ جنبش سندیکایی – ٣

می‌توان گفت که سرکوب گسترده و شدید سازمان‌گران و رهبران اعتصاب نفت که در شرایط نارضایتی گسترده در میان طبقه‌ی کارگر انجام گرفت، به محرکی برای انجام یک رشته اعتصاب دیگر بین سال‌های ١٣٠٨ – ١٣١١ تبدیل شد و این رفتار خلاف انتظار دیکتاتوری حاکم بود.

در «جُنگ کارگری» شماره‌ی ٧ تا حدودی روند فعالیت‌های سندیکایی بعد از تثبیت دیکتاتوری رضاشاه و برخورد سرکوبگرانه‌ی رژیم وی با سندیکاهای کارگری و روی آوردن نا گریز آن‌ها به فعالیت مخفی را مرور کردیم. در ادامه چگونگی ادامه فعالیت‌های سندیکایی و نتایج این فعالیت‌ها را دنبال می‌کنیم. گفتنی است که در مورد زمان دقیق برخی حرکت‌ها گهگاه تفاوت‌های کوچکی ممکن است به نظر خواننده برسد که علتش، عمدتاً به‌واسطه‌ی تبدیل تاریخ‌های شمسی و میلادی است که در منابع مختلف دیده می‌شود و البته تغییری در اصل قضیه به وجود نمی‌آورد و به همین خاطر بااینکه مطلوب نیست، ولی قابل‌اغماض‌اند.

همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم، تقریباً تمام رهبران و سازمان دهندگان اصلی نخستین اتحادیه‌های کارگری و همچنین نشریاتی مانند، اتفاق کارگران و حقیقت سرکوب و ممنوع الانتشار شدند. بااین‌وجود اما فعالیت‌های سندیکایی به‌صورت مخفی تا زمان سقوط دیکتاتوری رضاشاه ادامه یافت که اعتصاب تاریخی کارگران نفت در آبادان، بندر مهشور «خرمشهر» کنونی و سایر مناطق نفت‌خیز مهم‌ترین نتیجه‌ی بخشی از این فعالیت‌ها بود. باوجود سرکوب این اعتصاب اما کمپانی نفت مجبور شد به بهانه‌ی سفر رضاشاه به خوزستان که در بحبوحه‌ی این اعتصاب انجام شد، ٢٥ درصد دستمزد کارگران را افزایش و وعده‌ی انجام یک سری تسهیلات دیگر را بدهد. پس از بازگشت رضاشاه رهبران این اعتصاب را به زندان‌هایی در تهران، اصفهان، خرم‌آباد فرستادند. اما در دوره‌ی مورداشاره چندین اعتصاب مهم دیگر در واحدهای صنعتی تازه تأسیس هم توسط فعالان کارگری باوجود اختناق شدید و ممنوعیت این‌گونه فعالیت‌ها انجام گرفت که حکایت از وضعیت بسیار دشوار کارگران و عزم جزم آنان برای سازمان‌یابی و پیگیری سازمان‌یافته‌ی مطالباتشان داشت.

می‌توان گفت که سرکوب گسترده و شدید سازمان گران و رهبران اعتصاب نفت که در شرایط نارضایتی گسترده در میان طبقه‌ی کارگر انجام گرفت، به محرکی برای انجام یک‌رشته اعتصاب دیگر بین سال‌های ١٣٠٨ – ١٣١١ تبدیل شد و این رفتار خلاف انتظار دیکتاتوری حاکم بود. اعتصاب‌های کارگران کبریت‌سازی تبریز، اعتصاب کارگران راه‌آهن در مازندران، اعتصاب در نساجی وطن در اصفهان، که کارگران توانستند به بخش‌هایی از مطالباتشان برسند، مهم‌ترین آن‌ها بودند. برخورد دولت با این اعتصابات کماکان سرکوبگرانه بود و ده‌ها تن از رهبران آن‌ها زندانی و شمار زیادی از شرکت‌کنندگان در آن‌ها نیز تبعید و اخراج شدند. اما دولت به سرکوب صرف بسنده نکرد، در پی اعتصابات مذکور به امید پایان دادن به فعالیت‌های سندیکایی، در سال ١٣١٠ دولت قانونی را از تصویب گذراند که برای این‌گونه فعالیت‌ها تا ده سال زندان همراه با کار در نظر گرفته‌شده بود. ٤ سال بعد از تصویب این قانون درحالی‌که از سال ١٣٠٥ فعالیت سندیکایی ممنوع شده بود، آئین‌نامه‌ی دیگری با عنوان «حفظ نظم در کارخانه‌ها» به تصویب رسید که هر نوع اعتصاب را ممنوع می‌کرد. اعتصابات کارگری و به‌طور کل فعالیت‌های سندیکایی در آن دوره که دیکتاتوری حاکم حتی به نزدیک‌ترین یاران تاج‌بخش رضاشاه هم رحم نمی‌کرد از حمایت و همراهی شمار زیادی از روشنفکران نیز برخوردار بود و این فعالیت‌ها به شکل‌های مختلف ستایش و تشویق می‌شد. شاعر عدالت‌خواه و مبارز سرشناس آن دوره، ابوالقاسم لاهوتی یکی از این روشنفکران بود که با سرودن اشعار زیبا و آگاه‌گر، پیگیرانه از مبارزات حق‌طلبانه‌ی کارگران و دهقانان با شعرهایش حمایت می‌کرد. نقل است که وی بعد از اعتصاب نفت در سال ١٩٢٩ میلادی و زندانی کردن رهبران آن، شعر همراه این نوشته را سروده است که با وضعیت امروز ما هم بیگانه نیست. تیتر شعر که از متن برگرفته‌شده، انتخاب ماست. 
 

شعر زنده‌یاد ابوالقاسم لاهوتی بعد از اعتصاب نفت در سال ١٣٠٨

اتحاد و تشکیلات برای صنف ستم‌کش یگانه تدبیر است!

 

*برای صنف ستم‌کش یگانه تدبیر است

چه ننگ و عار کسی را ز بند و زنجیر است

که در مبارزه صنف فعله چون شیر است

از آن زمان که شنیدم به جرم رنجبری

به کنج محبس شه، دوستم زمین‌گیر است

" به شب‌نشینی زندانیان برم حسرت

که نقل مجلسشان دانه‌های زنجیر است"

بگو به توده ایران که ترک شکوه کند

جواب ظلم فقط آبدیده شمشیر است

به ضد جور و ستم، اتحاد و تشکیلات

برای صنف ستم‌کش یگانه تدبیر است

ببین شکم خواجه، چه سیر از آن نانی است

که رنجبر پی تحصیل آن ز جان سیر است

ستم نگر که ز محصول خویش نان خوردن

برای فعله ایران بزرگ تقصیر است

اسارت زن و بیداد شاه و غفلت خلق

حکایتی است که بیرون ز حد و تدبیر است

به جنگ ظلم جوان است روح لاهوتی

سپیدمو شده اما گمان مبر پیر است

دیوان ابوالقاسم لاهوتی، به کوشش احمد بشیری چاپ اول ١٣٥٨ شمسی، تهران، امیرکبیر

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید