چند ماهی بود که انقلاب شده بود، هنوز شور انقلاب در مردم بهویژه اقشار پایین موج میزد و همه امیدوار شده بودند که همه مشکلات آنها حل میشود، نابرابری و تبعیض از بین میرود، همه نسبت به هم مهربان شده بودند و به همدیگر کمک میکردند.
یازده اردیبهشت، روز جهانی کارگر نزدیک بود، درودیوار پر بود از پوستر و تراکت روز جهانی کارگر، در آن زمان هنوز در اصفهان، طرفداران خمینی حرف اول را میزدند. مجاهدین و فداییان هنوز تا حدودی آزاد بودند و برای مراسم روز کارگر برنامههای خان خودشان را داشتند و آن را داخل دانشگاه گذاشته بودند و شرکتکنندگان در برنامههای هر دو اکثراً از هواداران خودشان بودند. برنامههایی که با برنامه و نحوه برگزاری طرفداران خمینی متفاوت بود.
ارگانهای حکومت تازه به قدرت رسیده (استانداری، ستاد انقلاب اسلامی و ...) پس از سالها این مراسم را برگزار میکردند. در آن سال آنها چندین هزار کارگر را از کارخانهها و کارگاههای مختلف به مراسم آورده بودند. استانداری هم برای اینکه بتواند عده بیشتری را به مراسم دولتی بکشاند به لشگر بیکاران وعده داده بود که با شرکت در این مراسم امکان یافتن کار برایشان بیشتر میشود. عدهای نیز به این امید آمده بودند، چون هنوز اعتمادها به وعدههای مسئولین دولتی مثل امروز از بین نرفته بود.
سازمان دهندگان این برنامه کسانی را برای سخنرانی آورده بودند که بتوانند به جمعیت حالی کنند همه گروههای دیگر که طرفدار حکومت نیستند ضد انقلاباند و تنها جمهوری اسلامی است که میتواند خواستههای کارگران و زحمت کشان را برآورده کند و بقیه دروغ میگویند. به همین خاطر بیشتر شعارها که از بلندگو پخش میشد علیه گروههای سیاسی و گروه فرقان (این گروه در آن مقطع تعدادی از سران رژیم مثل مفتح، مطهری و... را ترور کرده بود) داده میشد.
بخش عمده صاحبان و مدیران صنایع در اثر انقلاب فرار کرده بودند یا کارخانههای شان را رها کرده بودند و پنهانشده بودند. تعداد زیادی از پروژهها متوقفشده و حکومت جدید با خیل عظیم بیکاران مواجه شده بود. کارگران با توجه به نقش موثری که در پیروزی انقلاب داشتند توقع داشتند به وضعشان بهتر از گذشته رسیدگی شود، بیکاران انتظار داشتند و میخواستند زودتر برایشان کار ایجاد کنند و توقعات کارگران شاغل هم بالا رفته بود و مطالبات معوق چندین ساله را طلب میکردند. تغییر قانون کار (حذف اصل سیوسه قانون کار)، ایجاد تشکل کارگری ازجمله خواستهای عمده آنها در آن زمانه بود. کارگران شرکت کننده در مراسم دولتی درعینحال با خواستههای صنفی خودشان در تظاهرات شرکت کرده بودند. این را میشد بهخوبی در پلاکاردهای که با خود آورده بودند دید.
افزایش حقوق و مزایا، تشکیل شوراهای کارگری، استخدام کارگران روزمزد و پروژهای، حق سختی کار، تامین امنیت شغلی، افزایش و گسترش ایمنی محیط کار، بهبود وضعیت بازنشستگان و از کار افتادگان و... مطالباتی بودند که روی پلاکاردهایشان نوشته شده بود. در واقع آنها از فرصت امنی که شرکت در تظاهرات دولتی در اختیارشان قرار داده بود برای طرح مطالباتی استفاده کرده بودند که اگر همانها را در اجتماعات گروههای سیاسی غیر حکومتی مطرح میکردند مورد حمله عوامل حکومت قرار میگرفتند!
استاندار اصفهان (مهندس مصحف) که از طرفداران سرسخت بازار و سرمایهداران بود چند روز پس از تظاهرات ناخوشایندی خود را از اینکه شرایطی فراهمشده بود که زحمتکشان بتوانند مطالباتشان را مطرح بکنند طی مصاحبهای اعلام نمود و مدعی شد که در این مراسم شعارهای گروههای چپ مطرح شد و نه خواست زحمتکشان. سال ۵۸ در تظاهرات روز کارگر در اصفهان چندین هزار کارگر از کارخانه ذوبآهن، صنایع ریسندگی بافندگی، کارگران پروژهای پلی اکریل، ذوبآهن، پالایشگاه، نیروگاه برق و همچنین کارگران بیکار که تعداد قابل ملاحظهای بودند، حضور داشتند.
افزودن دیدگاه جدید