قرار گرفتن سپاه در لیست گروه های تروريستی و عدم تمديد معافيت هشت کشور باقی مانده از تحريم نفتی ايران، دو اقدام مهم دولت ترامپ در چارچوب سیاست اعمال فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامیبود که با افزودن تحریم بخش فلزات و معادن تکمیل گشت تا فشار بر جمهوری اسلامیبه اوج برسد و صادرات نفت ایران به مرز صفر نزدیک شود. این تهاجم آمریکا با واکنش تروریستی خواندن فرماندهی مرکزی آمریکا موسوم به سنتکام و همه نیروهای وابسته به آن توسط جمهوری اسلامی، پاسخ داده شد.
فشارهای اقتصادی و تحریمهائی که دولت ترامپ بر جمهوری اسلامیاعمال کرده است با اعزام ناو هواپیمابر"یو اس اس آبراهام لینکتن" و یکانی از هواپیماهای بمب افکن ب 52 به خلیج فارس، تشدید شد. جمهوری اسلامینیز در واکنش به آمریکا از طریق فرماندهان سپاه و حتی حسن روحانی رئیس جمهور، زبان به تهدید گشود و این تهدیدات تا حد بستن تنگه هرمز پیش رفت. از سوی دیگر همزمان جمهوری اسلامیبرای فشار به اروپا به منظور گشودن دریچهای به روی فروش نفت و ورود ارز به کشور، در واکنش به اقدامات آمریکا پس از خروج از برجام و در اعتراض به حمایت ضعیف اتحادیه اروپا، تهدید نمود که صادرات مازاد اورانیوم غنی شده و آب سنگین را متوقف کرده، مرحله به مرحله از برجام خارج میشود،که با واکنش تند و منفی اتحادیه اروپا روبرو شد. و همزمان برخورد ضدبشری خود در مورد امکان اخراج حدود سه ملیون پناهنده افعانستانی را نیز به عنوان تهدید عنوان نمود، تا اروپا را از سیل مهاجرت بترساند.
به رغم این فضای متشنج و جنگی که راه افتاده است، نه آمریکا خواهان جنگ است و نه جمهوری اسلامیتوان جنگ را دارد؛ دولت ترامپ با وعده بهبود وضع اقتصادی توانست آرا خود را بالا ببرد و به قدرت برسد. برای پایبندی به این هدف، دولت ترامپ ناگزیر بوده است هزینههای نظامیرا کم کرده، اما درآمدش را افزایش دهد. آمریکا مهمترین تکیهگاه اصلی اقتصادیش، صنایع نظامیو نفت است. برای کم کردن هزینه نظامی میبایست از لشکرکشی و جنگ پرهیز کند، اما همزمان میبایست درآمد تسلیخاتی خود را بالا ببرد. از اینرو این دولت با ایجاد کانون های تشنج، بازار صنایع نظامی آمریکا را رونق بخشیده است. در دو سال اخیر دولت ترامپ رابطه با ونزوئلا، کره شمالی، ایران و کلاً منطقه خاورمیانه را پر تنش نگهداشته و تا حد ایجاد فضای جنگ بدان دامنزده است. انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس، رسمیت بخشیدن به اشغال بلندیهای جولان توسط اسرائیل، حمایت از شهرکسازی در مناطق اشغالی و ... نمونههای دیگری از تنش افزائی ترامپ در خاورمیانهاند.
جمهوری اسلامی میداند که قادر نیست در برابر تجهیزات نظامی آمریکا به موفقیتی دستیابدY این رژیم در طول حیاتش و برای استمرار حاکمیتش، همواره کانونهای بحرانی ایجاد نموده و از این طریق قصد مرعوب کردن جامعه را داشته است. این حکومت بارها بحران آفریده تا از آن تغذیه کند. البته دامن زدن به بحرانها تا کنون هیچگاه چرخ اقتصاد را از کار نیانداخته بود؛تشنج و بحران کنونی از نوع دیگری است؛ شاید به خفه کردن صدای مردم کمک کند، اما چرخ اقتصاد را از حرکت باز خواهد داشت. هر چند بخشی از نظام در چنین فضائی از طریق بازار سیاه، سودهای نجومیبه جیب میزند، اما بخش اصلی حکومت سودشان از فروش نفت و گاز و گردش بازار و سرمایه تأمین میشود.
فضای متشنج کنونی در مجموع برای دولت آمریکا پر سود است، اما برای اکثریت قدرت حاکم در ایران مناسب نیست. اسرائیل و عربستان و امارات هم که به برکت سیاستهای تخریبی جمهوری اسلامی موقعیتشان در این سالها تقویت شده، کشورهای مؤثری در تعیین سیاست کنونی آمریکا نسبت به ایران هستند. این کشورها میخواهند از طریق یک جنگ، شاخ جمهوری اسلامی را بشکنند. اینان مشوق آمریکا برای وارد کردن فشار و فشردن گلوی حکومت ایران هستند، که البته این فشار بیش از حکومت، مستقیماً بر گلوی مردم ایران وارد میشود. عربستان و امارات منبع مالی درگیری احتمالی و اسرائیل نقشی در اقدامات نظامیبدوش خواهد گرفت. سایر قدرتهای اثر گذار مثل روسیه و چین و اروپا نیز هر کدام از این نمد کلاهی برای خود دوختهاند. جمهوری اسلامی اگر پول نداشته باشد همین جریانهایی که در منطقه ساخته و یا تقویت کرده است، گوششان به آنها نخواهد بود. حتی اگر منافع بشار اسد هم تأمین و تضمین شود، به حکومت ایران پشت خواهد کرد، چه رسد به جریاناتی مثل فاطمیون، زینبیون، حشد الشعبی و حزبالله و ... که با پول و امکانات مردم ایران و پشتیبانی سپاه قدس، اهرم فشار حکومت در منطقه بودهاند.
کابينه ترامپ تندروتر از خود اوست و کسانی مثل جان بولتن از طریق جنگ میخواهند پوزه جمهوری اسلامی را به خاک بمالند؛ در اين سياست، دولت اسرائيل، عربستان و امارات با تندرو های دولت ترامپ همدست و همراهاند. ترامپ تا کنون نشان داده است که به وعده های انتخاباتی خود وفادار است و می خواهد جمهوری اسلامی را با فشارهای اقتصادی و سياسی به زانو در آورد. جمهوری اسلامیهم نمی خواهد با آمريکا و متحدان آن وارد جنگ شود. اما فعلا نه آمریکا نیروی لازم برای جنگ بسیج کرده و نه جمهوری اسلامی دست به چنین کاری زده است. اما در این فضای تنش آلود امکان کنترل اوضاع بسیار دشوار است. توجه داشته باشیم که ناوگان پنجم نیروی دریائی آمریکا در بحرین و مقر فرماندهی سنتکام (نیروی مرکزی آمریکا) در قطر مستقر است و نیروی دریائی سپاه پاسداران جمهوری اسلامینیز در پنج منطقه ساحلی خلیج فارس: ماهشهر، بوشهر، بندر عباس، عسلویه و بندر لنگه متمرکز هستند، در چنین شرایطی هر اقدام ناگهانی و هر حادثه و حتی خطای ناخواسته ای از جانب دو طرف اصلی و یا نیروی دیگری، می تواند به درگيری نظامی بياتجامد. افزون بر اين، در فضای تنش آلود، ميزان تاثيرگذاری جنگ طلبان کابينه دولت ترامپ و متحدين منطقه ای امريکا بیشتر از شرایط عادی اثرگذار میشود.
هدف دولت آمریکا از تهدید و تحریم گسترده، واداشتن جمهوری اسلامیبه پذیرش خواسته های دوازدهگانه انها است. اگر در گذشته و اوایل به قدرت رسیدن، دولت ترامپ به کمتر از این هم رضایت داشت، اکنون میخواهد جمهوری اسلامی را با خفت و خواری به تسلیم وادار کند. جمهوریاسلامیکه همواره نشان داده است در لحظات آخر و پس از احساس خطر جدی، مسیر عوض میکند، این شرایط فعلاً برایش قابل قبول نیست. ازاینرو با بازی در درون هیئت حاکمه آمریکا و جدا کردن ترامپ از بولتون و پمپئو میکوشد سیاست جنگ طلبانه این بخش از حاکمیت آمریکا را در اتحاد با اسرائیل و عربستان، خنثی نماید. از سوی دیگر تلاش دارد از طریق رایزنی با عربستان و دادن امتیازاتی به این دولت در درون جبهه مخالف، شکاف بیندازد. مسافرت ظريف به آمريکا و مصاحبه های او، با شبکه های تلویزیونی «فاکس» و «سی بی اس» در این راستا انجام گرفتند.
جمهوری اسلامی همزمان دو سیاست ظاهرا متناقض را در دستور گذاشته است. از يکسو با برخورد سیاسی تلاش دارد که راه مذاکره گشوده شود و در ارتباط با ان علائمیبه دولت ترامپ فرستاده میشود و از سوی دیگر و همزمان سیاست تهدید و مشت گره کرده بالا میبرد تا با تهدید به ناامن کردن تنگه هرمز، از دامنه تشدید فشار بکاهد. سياست مشتگرهکرده و سیاست لبخند و دیپلماسی، هر دو از یک مرکز هدایت میشوند و توسط کل نظام به سردمداری علی خامنه ای اتخاذ میشود. جمهوری اسلامی تصميم گرفته است که با دو کارت بازی کند و هرکدام را به خدمت ديگری بگيرد. يعنی دو سياست موازی را پيش می برد که شايد راه را برای برون رفت از وضعيت فعلی باز کند. تا کنون جمهوری اسلامیامیدوار بود دوره ترامپ به سر رسد اما با توجه به نطرسنجیها و فشار طاقت فرسایی که بر این حکومت از جانب آمریکا اعمال میشود، از سیاست وقتکشی به سیاست کُنشی، روی آورده است، تا شاید دریچهای به رویش گشوده شود. به رغم تبليغات و مواضع و بیان تند خامنه ای و سران سیاسی و نظامیرژیم، راه مذاکره باز نگهداشته شده است. آمریکا بر پذيرش مواد دوازده گانه خود تاکید دارد، که برای جمهوری اسلامیپذیرش ان حکم تسلیم را دارد. آنچه که بیشتر محتمل است این افزایش تنش، خصوصا در روزهای اخیر، قابل دوام نیست و نمیتواند چنین حالتی برای مدت طولانی دوام آورد. خطر درگیری نظامیدر این شرایط وجود دارد و در صورت درگیری، کنترل آن ممکن است از دست دو نیروی تصمیم گیرنده خارج شود؛ و چه بسا با موقعیت و وضعیتی غیر قابل پیش بینی روبرو شویم.
جمهوری اسلامی ایران عامل اصلی تحریک و ماجراجوییهای منطقهای است. این حکومت با ماجراجویی در مناسبات جهانی، با تقویت شبه نظامیان شیعه و دخالت در منطقه از یکسو و تداوم سیاست سرکوبگرانه علیه مردم ایران، از سوی دیگر، منبع و منشاء اصلی ماجراجوییهای نظامیاست. این حکومت زمینهساز و جادهصاف کن مداخلات و تهدیدهای بینالمللی و منطقه ای است و شرایطی ایجاد کرده است که دولتهای مرتجع منطقه و دولت سلطهگر کنونی آمریکا برای منافع سرمایه داران و غارت منابع زیر زمینی دیگر کشورها و رونق بخشیدن به صنایع تسلیحاتی آمریکا، تحریم گسترده اقتصادی و فضای متشنج برای اقدامات نظامی علیه کشورمان اعمال نماید. هر چند راه خلاصی مردم ایران گذار از جمهوری اسلامی و استقرار یک نظام دموکراتیک به جای آن است و تا این غده سرطانی جراحی و دور انداخته نشود، دامن جامعه از انواع بیماریها و پلشتیها پاک نمیشود. اما در شرایط کنونی برای اینکه جامعه بیشتر از این به سوی جنگ و نابودی کشانده نشود و برای جلوگیری از فاجعه احتمالی، وظیفه داریم در یک مبارزه هماهنگ فریادهای پراکنده خود را به یک خواست ملی بدل کنیم. به باور من بروز یک جنگ برای مردم ایران جز فاجعه در تمامیزمینه ها، حاصلی در بر نخواهد داشت. تردیدی نیست که در چنین جنگی جمهوری اسلامی هم نابود میشود اما سرزمینی امن برای زیست مردم کشورمان نیز به جا نمیماند و دموکراسی بر ویرانههای یک کشور پا نخواهد گرفت. ازاینرو با تمام نیرو لازم است در لحظه کنونی روی خواستهای زیر پای فشرد:
- نخست جمهوری اسلامی بدون درنگ باید از اقدامات تحریکآمیز دیگر کشورها دست بر دارد و "سپاه قدس" را از کشورهای منطقه به درونمرز باز گردانده و منحل اعلام کند؛
- سرکوب را متوقف و آزادی احزاب سیاسی، نهادهای صنفی، مطبوعات و رسانه ها را اعلام کند و به عنوان گام نخست زندانیان سیاسی ازاد نماید؛
و بالأخره برای مذاکره بدون قید و شرط با آمریکا اعلام آمادگی کند.
افزودن دیدگاه جدید