رفتن به محتوای اصلی

استراتژیهای اتحادیه های کارگری معطوف به کار نامتعارف - بخش دوم

استراتژیهای اتحادیه های کارگری معطوف به کار نامتعارف - بخش دوم
مرکز اسپانیائی مطالعات تخصصی در علوم اجتماعی

عواقب گسترش کار نامتعارف بر ظرفیت اتحادیه ها برای نمایندگی کارگران: یک بازنگری انتقادی
هدف اتحادیه های کارگری دفاع از طبقۀ کارگر به مثابۀ یک کل است(1). طبق تحقیقات موجود در بارۀ اتحادیه های کارگری، در خلال دهه های منتهی به بحران اقتصادی سالهای 70 قرن گذشته، وضع اقتصادی و سیاسی کار اتحادیه ها را در نیل به هدف تسهیل می کرد. از این منظر، یکی از فاکتورهای اقتصادی که در تحقیقات گفته شده بر آن تأکید می شود، نقش سیستم تولیدی فورد است. این سیستم اساساً مناسب تولید انبوه با روالی ثابت و تولیداتی استاندارد از طریق تقسیم کار به وظایف بسیار ساده است. در این سیستم تعداد بسیاری کارگر ساده در کارخانه های بزرگ به کار گرفته می شدند. یکنواختی در شرایط کار و در بین کارگران، شرایط را برای اتحادیه ها نیز تسهیل می کرد تا سیاستهائی را برای نیروی کار به عنوان یک کل تدوین کنند و پیش ببرند، و حس و آگاهی طبقاتی نسبت به کار جمعی را در میان کارگران اشاعه دهند و تقویت کنند.

تا دهۀ 70 رشد اقتصادی یک گرایش عمومی تقریباً در تمام کشورهای پیشرفته بود. این واقعیت نیز کار اتحادیه ها را برای آن که منافع متضاد را با رویکردی توزیعی با هم آشتی بدهند، ساده می کرد. کارگرانی که دستمزدهای خوبی هم دریافت می کردند، می توانستند بدون دغدغه نسبت به شرایط کار دیگر کارگران خواهان افزایش دستمزدهای شان شوند.

مهمتر این که وضع سیاسی نیز برای اتحادیه وضع مساعدی بود. کار اتحادیه های کارگری در آن دوره از تصدیق و تأئید دولتها برخوردار بود و به عنوان عنصری حیاتی در حفظ سیاستهای اقتصادی کینزی نگریسته می شد. به همۀ این دلایل، اتحادیه های کارگری از این وضع مساعد برای پیشبرد سیاستهائی به نفع طبقۀ کارگر به مثابۀ یک کل بهره می بردند.

اما وضعیت اقتصادی تازه ای که به دنبال بحران نفت در آن دهه پدید آمد، کار را برای اتحادیه های کارگری در دفاع از کل طبقۀ کارگر بسیار دشوار کرد. مدل فوردی به اوج بحران رسیده بود. این سیستم تولیدی صلبیتی را در بازار کار ایجاد کرده بود که تحرک شرکتها را برای انطباق با تغییرات بازار محدود می کرد. در نتیجه و از آن پس نیاز عاجلی به ابداع اشکال آلترناتیو تولید که بتوانند به سرعت به نوسانات اقتصادی واکنش نشان دهند،بر تولید مسلط شد. "انعطاف" خود را به عنوان شاخص اصلی که سیستم تولید باید داشته باشد، تثبیت کرد. زیر این کلمه توانائی مؤسسات سرمایه داری برای تجدید سازماندهی خود با پاسخ سریع به نوسانات اقتصادی در پیرامون آنها(2) فهمیده می شد. طبعاً در تمام زمانها شرکتها ناگزیر به انطباق با اوضاع متغیر بوده اند، اما تجربۀ ویژۀ دهه های 70 و 80 قرن گذشته آشکارا به شکل گرفتن تلقی و انتظاری عمومی انجامید که گویا تلاطمات و نوسانات و نااطمینانی ها در بازار کار وجهی دائمی از حیات اقتصادی آیندۀ قابل پیش بینی را تشکیل می دهند.

اهمیت این وضعیت جدید این است که معیارهای مختلفی برای سنجش و ثبت انعطاف سیستمهای تولیدی ابداع شده اند. این کیفیت کار را برای اتحادیه ها برای آن که به وظیفه شان در نمایندگی از کارگران عمل کنند، به شدت دشوار کرده است. برخی از محققان به این نکته اکتفا می کنند که اشکال جدید تولید نقش و تأثیر اتحادیه های کارگری را در محیطهای کار تضعیف کرده و نوعی فرهنگ ضد اتحادیه ای را در میان کارفرمایان به بار آورده است. با این حال قدرت اتحادیه های کارگری در نتیجۀ تغییر در ترکیب نیروی کار نیز، که این خود ناشی از اعمال "انعطاف" است، کاستی گرفته است. آنچه می دانیم پشتوانۀ اصلی اتحادیه های کارگری کارگران مرد یقه آبی در استخدام استاندارد (یعنی استخدام تمام وقت و دائمی) بوده اند. این در حالی است که در کشورهای اروپا افزایش قابل توجهی را در شمار کارگران با کار نامتعارف، یعنی انواع مشاغل موقت و پاره وقت، شاهد بوده ایم. این انواع مشاغل جدید گویای وجود کارگرانی با شرایط کار متفاوت، با مطالبات و نیازهای جدید اند: کارگرانی که با پشتوانۀ سنتی اتحادیه ها متفاوت اند. همچنین تمرکززدائی از تولید در شرکتهای بزرگ و روی آوردن به شرکتهای کوچک به پراکندگی بیشتر کارگران انجامیده است. به طور معمول ناایمن ترین مشاغل در شرکتهای کوچک متمرکز شده اند، در حالی که کارگران به شرایط کار نسبتاً پذیرفتنی در شرکتهای بزرگتری به استخدام درآمده اند. این واقعیت وضع را برای اتحادیه برای آن که بتوانند به نمایندگی از کارگران برخیزند، بسیار دشوار کرده است؛ خاصه در کشورهائی که اتحادیه های کارگری از قدرت بسیار محدودی در شرکتهای کوچک برخوردارند.
***
(1)- اتحادیه های "خودغرض" (کورپوراتیست) منحصراً از منافع گروه خاصی از کارگران دفاع می کنند. این دست اتحادیه ها در این تحقیق منظور نشده اند.

(2)- در بارۀ معنای "انعطاف" انبوهی نوشته انتشار یافته است. پرنفوذترین رویکرد به موضوع انعطاف کار همانی است که در آثار اقتصاد کلاسیک صورت گرفته است. طبق این رویکرد بازار کار زمانی منعطف است که در مواجهه با تغییر در عرضه یا تقاضای کار، تعادل مجدد را با تعدیل دستمزدها و شرایط استخدامی تحقق بخشد! بنابراین مدافعان این رویکرد از چنان سیستم تولیدی دفاع می کنند که اجازه دهد دستمزد و دیگر حقوق کار در هماهنگی با بازار نوسان کنند.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید