در آغاز دی ماه ۹۶ و پس از یک دوره ریاست جمهوری حسن روحانی و انتخاب دوبارهی او با آرای بسیار بالا، به ناگاه ۶ ماه پس از انتخابات، اعتراضهای خیابانی دی ماه ۹۶ به شرایط بد اقتصادی آغاز شد.
آغاز اعتراضات محدود به چند شهر بود و با طرح مسائل اقتصادی همراه شد؛ ولی به سرعت تبدیل به اعتراضات سراسری در بیش از صد و بیست شهر کشور گشت و شکل ضدیت با رژیم به خود گرفت. در تمامی فیلمهایی که از آن اعتراضات منتشر شد، این نکته بارز و واضح بود که اکثر شرکتکنندگان زنان و جوانان مناطق پایین و حاشیهی شهرها بودند که حضوری پرشور و خیره کننده داشتند.
اعترضات دی ۹۶ تا آبان ۹۸ ویژگیهای منحصر به فردی داشتند که باید با دقت بررسی شوند. این اعتراضات متفاوت از اعتراضات پیشین در خلال سالهای ۷۶ تا ۸۹ بود.
اعتراضات سالهای قبل از ۹۶، توسط دانشجویان دانشگاههای مهم و طبقه مرفه و متوسط شهرهای بزرگ و کلان شهرها برگزار شد و طبقات فرودست، کارگران، معلمان و حاشیه نشینان و ساکنان شهرهای کوچک در آن چندان مشارکتی نداشتند. چرا که آن اعتراضات مطالبات این قشر از جامعهی ایرانی را پوشش نمیداد و همسو با خواستهای آنها نبود. ناگفته نماندکه شورشهای فرودستان در اوایل دههی 70، به ویژه در مشهد و اسلامشهر، یک استثانست که قاعده را ابطال نمیکند.
اعتراضات و مطالبات طبقات و اقشار مختلف جامعه در سال ۹۶، با خواستهای طبقهی مرفه و متوسطِ کلان شهرها و شهرهای بزرگ در تضاد قرار داشت. به عینه دیده شد که هیچ اعتراضی از مناطق مرکز به بالای شهرهای بزرگ انجام نگرفت و دانشگاههای بزرگ کشور که تمامی سالیان قبل مرکز اصلی اعتراضات بودند، در آن دوران به دلیل سرکوب گسترده حداقل از نظر کمی، حضور نسبتاً محدودی داشتند
اما جوانانی که جزئی از جامعهی دانشگاهی دانشگاههای بزرگ نبودند، به شکل پر رنگی حضوری فعال در جنبش داشتند و اکثر دستگیر شدگان و جانباختگان را دختران و پسران جوان طبقات ضعیف و ساکن شهرهای کوچک تشکیل میدادند.
اما چرا در این دور از اعتراضات، تفاوت عمدهای از نظر طبقاتی و جایگاه اجتماعی معترضین با دورههای قبلی وجود داشت؟ جواب این سوال را باید با تحلیل انتخابات ۹۲ آغاز کنیم.
طبقه متوسط و مرفه شهری در سال ۸۸ نزدیک به ۱۹ میلیون به آقای موسوی رای دادند و همین رای به حسن روحانی در سال ۹۲ ریخته شد. این طیف مرفه از جامعهی شهری ایران در دوران دولت روحانی نسبتاً از موقعیت و رفاه نسبی اقتصادی مناسبی بهرهمند شدند. و در این وضعیت چندان دلیلی برای اعتراض نداشتند و بهخصوص پس از برجام هم حمایت بیشتری از روحانی و حامیانش انجام دادند که رای بالای مجدد حسن روحانی در سال ۹۶ میتواند به دلیل همین امر باشد.
اما در طرف مقابل، این طبقات مرفه شهری ما با بخش مهمی از طبقهی متوسط، مانند معلمان، پرستاران و بازنشستگان و طبقات فرودست جامعه مانند کارگران، حاشیهنشینان، روستائیان و ساکنان شهرهای کوچک مواجهایم که در این سالها همواره از لحاظ اقتصادی و اجتماعی روزبهروز ضعیف و ضعیفتر شدند و اعتراضات و مطالبات آنها با بیتوجهی حکومت و سرکوب شدید همراه شد.
حرکت اعتراضی در شهر مشهد، همهی این اقشار ضعیف برشمرده را به صحنهی اعتراضات خیابانی کشاند و بدین ترتیب با دامنه و شدت یافتن اعتراضات، بخشهای دیگر جامعه و نیز تحلیلگران سیاسی و اجتماعی را متحیر کرد. در واقع شکاف طبقاتی وحشتناک، نرخ بیکاری بسیار بالا، فقر شدید و دیگر اشکال تبعیض و بیعدالتی در جامعه کارگران، فرودستان، بخش مهمی از طبقات میانی، جوانان و زنان اقشار ضعیف در مناطق مختلف کشور را به اعتراض در خیابانها کشاند. این بار شعارها و مطالبات تظاهرات کنندگان با شعارهای معترضین در سالهای قبل متفاوت بود و همین از دلایل عدم گسترش اعتراضات در بخش مرفه شهرهای بزرگ شد. گرچه بررسی تحولات اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶ نیازمند بررسیهای دقیقتری است، اما همهی شواهد و اسناد نشانگر این واقعیت است که روزبهروز فاصلهی اعتراضات بزرگ مردمی و ضد حکومتی از یکدیگر کمتر میشود و جنبش اعتراضی به راه خود ادامه داده است و اعتراضات پس از سرکوب ۹۶ به اشکال گوناگون در سطحی دیگر از طریق تحصن و اعتصابات در کارخانهها و کارگاهها و مراکز صنعتی، در اعتصابات معلمین، تظاهرات بازنشستگان و اعتراضات دانشجویی ادامه یافته است.
با سرکوب خشن این جنبش عدالتخواهانه و آزادیخواهانه، اما اعتراضات متوقف نشد. در این دوره، فعالیتهای مطالباتی زنان اوج دوباره گرفت و بخشهای قابل توجهی از دختران و زنان مبارز جوان کشورمان مجدداً پا به صحنهی مبارزاتی گذاشتند و با تابو شکنی و مبارزه علیه حجاب اجباری و مطالبهی آزادیهای اجتماعی و مدنی و دفاع از حق انتخاب زنان در جامعه موجب تقویت حرکات اعتراضی و تداوم مبارزات مدنی در سطح کشور شدند. و این مبارزات موجب تقویت رابطه و پیوند و نزدیکی هر چه بیشتر فعالین جنبشهای دانشجویی، زنان، کارگری، محیط زیستی، معلمین و بازنشستگان شدند.
گرانی ۳۰۰% بهای سوخت در آبان و دیماه ۹۸، بهانهای شد تا جرقهی اعتراضات بخشهای بزرگی از جامعه که از فقر، تبعیض، تحقیر و فاصلهی طبقاتی و عملکرد ناکارآمد حاکمیت و دولت حسن روحانی در رسیدگی به مشکلات خود دچار ناامیدی، خستگی، بیاعتمادی و خشم گسترده شده بودند آشکار شود. این بار طبقات پایین و حاشیهی شهرها با کمک جوانان و دختران جوان با قدرت و شدت بسیار بیشتری از سال ۹۶ به اعتراض به خیابانها آمدند و به این ترتیب بزرگترین چالش ۴۰ سالهی اخیر حکومت اسلامی را پدید آوردند. معترضین از همهی موضوعات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در جمهوری اسلامی موجب بحرانهای همه جانبه در جامعه شده بودند خشمگین بودند. در این اعتراضات ساختار رهبری وجود نداشت. همهی تصمیمات خودجوش بود و در صحنهی مبارزاتی اتخاذ میشد. جوانان و اقشار مختلف زحمتکش در خیابان در نقاط مختلف دور هم جمع میشدند و در همان جا هم شعارهای خود را تعیین میکردند. نیروهای بیرونی و خارج از کشوری در این اعتراضات نقش محوری نداشتند. همه چیز در عمل به تصمیم جوانهای معترض در کف خیابانها انجام میگرفت. این بار نیز همانند سالهای گذشته، جمهوری اسلامی با مخالفان و معترضان به سیاستهای خود برخورد خشن کرد، آنها را با صفاتی مانند آشوبگر یا اغتشاشگر مخاطب قرار داد، اعتراضاتشان را به خارج از کشور نسبت داد و حتی آنها را متهم به دست بردن به خشونت سازماندهی شده متهم کرد. حکومت و ارگانهای سرکوب در این فضا و سناریوی ساخته شدهی خود، تاکتیک ایجاد رعب و وحشت را در پیش گرفتند، اما این تاکتیک چندان بر معترضان مؤثر نبود و جواب نداد و نتوانست مانع از به خیابان آمدن مجدد معترضان شود. در واقع وضعیت دشوار زندگی، تحقیر و تبعیضات انباشته شده در جامعه این بار فضایی برای ترس و احتیاط باقی نگذاشته بود. باید در خیابان میایستادند و به این همه ظلم و تحقیر حکومت نه میگفتند و اینکار را هم شجاعانه انجام دادند. هزینهی سنگینی هم معترضین بابت آن دادند، اما سرکوب خونین بسیاری از باورهای آنان را نسبت به حکومت و رهبر و دیگر ارگانهای رسمی و غیر رسمی حکومتی دود و هیچ کرد. همهی کسانی که اعتراضی کردند، به عینه شاهد بودند که تنها سلاح واقعی آنها، اعتراض مدنی، شعار و نه گفتن به استبداد و تبعیض حکومت بود. اما رژیم با یگانهای ویژه و امنیتیها و لباس شخصیهای جنایتکار به کسی رحم نکردند و از زمین و هوا، جوانان و نوجوانان معترضی که برای خواستههای اولیهی زندگی مانند نان، کار، آزادی و رفع تبعیض به خیابانها آمده بودند را سرکوب خونین کردند. و به این ترتیب در این اعتراضات خیابانی، چند صد نفر کشته و بیش از ده هزار نفر دستگیر و چند صد نفر از هم میهنان نیز زخمی شدند. البته هزینهای که حکومت از بابت سرکوب خونین تهیدستان و معترضین جوان پرداخت بسیار شدیدتر از آن چیزهاییست کە از سرکوب بە دست آوردە است. اعتراضات آبان و دی ماه مشروعیت حکومت در میان لایەهای از محرومین و حاشیەنشینان متوهم را کە هنوز کاملاً از بین نرفتە بود، به حداقل ممکن رساند و بخشهایی از طبقەی متوسط را کە در اثر سیاستهای اقتصادی حکومت موقعیت اقتصادی پیشینشان را از دست دادە بودند، در کنار فقرا و تهیدستان علیە حکومت متحد کرد. در واقع گسترش اعتراضات در بیش از صد و بیست شهر بزرگ و کوچک کشور بیانگر معترض بودن بخش بسیار بیشتری از جامعه به حکومت، رهبری نظام و سپاه و زیر سؤال رفتن مشروعیت و مقبولیت جمهوری اسلامی است.
اعتراضات ۹۶ و سپس آبان و دیماه ۹۸ نشان میدهد که شعارهای معترضان برخلاف اعتراضات سال ۸۸ بیشتر متعلق به گفتمان عبور از نظام است. در واقع عمدهی شعارها علیه رهبری نظام، سپاه و اصل نظام جمهوری اسلامی بوده است و این واقعیتی است که نمیتوان آنرا کتمان کرد.
در این دور از اعتراضات باز هم مانند اعتراضات سال ۹۶ طبقات متوسط رو به بالا و مرفه شهری و جامعهی دانشگاهی دانشگاههای بزرگ واکنشی در خور در حمایت از معترضین نشان ندادند و حتا در مواردی به انتقاد از این جنبش اعتراضی و ضد تبعیض پرداختند. متاسفانه جامعهی مرفه شهری و دانشگاههای بزرگ تحت تاثیر اصلاحطلبان و سلبریتیهای حکومتی قرار داشتند و به همین دلیل از اعتراضات اخیر پشتیبانی بایسته انجام ندادند.
اما پس از شلیک به هواپیمای مسافربری حامل ۱۷۰ مسافر نخبه ایرانی و دانشگاهی، طبقهی مرفه شهری و قشر دانشگاهی که از این عمل و پنهان کاری حکومت دچار یک شوک شدید شده بودند، به شکل وسیعی به خیابانها آمدند و اعتراضات خود را در خیابان نشان دادند و این اعتراضات به سرعت به همهی ایران و حتی شهرهای کوچک سرایت کرد و شعارها در سراسر کشور تبدیل به شعارهای ساختار شکن و ضد حکومتی شد.
در واقع شلیک به هواپیما شلیک به اعتماد همهی مردم ایران بود و همگان را از دروغ حکومت بیشتر خشمگین و ناراضی کرد. اعتماد عمومی به حکومت از بین رفته و مردم خواستار تغیرات اساسی هستند.
این حقیقتی است که حرکات اعتراضی در جامعه برای انجام تغییرات ساختاری نیاز به برنامه و چشماندازهای مشخصی دارند و برای انجام تحولات و تغییرات ساختاری، باید سطح اعتراضات را مختص به خیابان نکرد. برای جلب جامعه به سمت اعتراضات عمومیتر، مناسب است نهایت تلاش و کوشش صورت گیرد تا بخشهای مختلف جامعه از طریق اعتصاب عمومی در برابر سرکوب و بیعدالتی متحد بایستند. اگر اعتراضات فقط در خیابانها محدود شود و دیگر طبقات و اقشار جامعه با خیابان همراه نشوند، قدرت اعتراضکنندگان با وجود گستردگی میتواند عمومی نگردد. هر چه بیشتر فعالین جنبشهای اجتماعی جوانان، دانشجویان، زنان، کارگران، معلمین، پرستاران، بازنشستگان و مردم مناطق ملی و قومی با شعارهای توافق شده و حداقلی به صورت متحد وارد صحنهی مبارزاتی شوند این رویکرد میتواند کارآیی سرکوب را کاهش دهد. پیوند میان خیابان، اعتصاب و جنبشهای اجتماعی در داخل کشور و همراه با همبستگی بینالمللی میتواند حکومت را مجبور به عقبنشینیهای جدی وا دارد. با عمومی شدن اعتراضات و ارتباط و همراهی جامعهی مدنی و ایجاد هماهنگی بین جنبشهای اجتماعی و برگزاری اعتصابات گسترده و سراسری سرکوب گسترده خنثی، و فضا و شرایط برای گذر غیر خشونت آمیز از جمهوری اسلامی هر چه بیشتر فراهم خواهد شد. اعتراضات سراسری و متحد نیروی سرکوب را تضعیف میکند و حتی برای سرکوب خونین در آن شکاف ایجاد میکند.
وضعیت اعتراضات آبان ماه و دیماه ۹۸ نشانگر این واقعیت است که جامعه رادیکالیزه شده است. این رادیکالیزم ریشە در فقر، تبعیض و بیکاری و احساس ناامیدی از آیندە دارد. مطالبات در جامعه آنقدر انباشته و بدون پاسخ مانده است که دیگر به حالت انفجاری کشیده شده است. در عرصهی انتخابات مجلس و تحریم گسترده آن و دو دوره ریاست جمهوری حسن روحانی هیچ تغییر مثبتی در زندگی اکثریت مردم کشور بهوجود نیامده است و اکثریت جامعه دیگر در عرصه سیاسی و انتخاباتی جایی برای خود پیدا نمیکنند و اعتمادها به حکومت از بین رفته است. اکثریت مردم واقعیت دشوار زندگی خود را میبینند که روزبهروز رو بدتر میشود و تغییری هم صورت نمیگیرد و به خواست و نیازی هم پاسخ داده نمیشود.
اعتراضات آبانماه و دیماه ۹۸ سرکوب خشن شد. اما انباشت مطالبات و وجود فقر گسترده، مطالبات معیشتی و به حق طبقات کم درآمد،و خواستهای جوانان و زنان را نمیشود به راحتی با سرکوب کور و خشن خاموش کرد. جامعه زنده است و مجدداً در زمانی دیگر شروع به اعتراض و طرح مطالبات خود در سطحی گستردهتر خواهد کرد. همه ما میبایست برای چنین روزی آماده و متحد باشیم.
افزودن دیدگاه جدید