از زمانی که بشر دوران اجتماعی شدن را آغاز کرد، ورزش و رقابتهای ورزشی از پدیدههای ماندگار جامعهی بشری شد که همگام با رشد جامعه، ورزش و رقابتهای ورزشی نیز تکامل پیدا کرد. آثار باستانی در کشورهای گوناگون و تندیس چهرههای نامدار ورزشکار جهان باستان و نقوش و کتیبههای ورزشی مانند پرتاب نیزه، کشتی و چوگانبازی و برگزاری المپیکها در یونان باستان نشانگر اهمیت ورزش و ورزشکاری در جهان باستان بوده است. در اثر ملی ما شاهنامه نیز نمونههایی از ورزش کشتی و دیگر ورزشها به چشم میخورد. همچنین در گلستان سعدی نیز داستانهایی دربارهی ورزش کشتی موجود است.
در اواخر قرن نوزدهم با تلاش و پشتکار «پیر دوکوبرتن» فرانسوی بازیهای المپیک پس از قرنها احیا گردید و ورزش وارد مرحلهی نوینی شد. اما پس از جنگ جهانی دوم به علت پیشرفتهای اقتصادی و ایجاد امکانات ورزشی، ورزش و رقابتهای ورزشی به یکی از پرطرفدارترین و خبرسازترین رویدادهای جهانی تبدیل شد. هماکنون نیز در کشورهای مختلف با توجه به وضعیت اقتصادی و میراث فرهنگی و متناسب با رشد و توسعهی اقتصادی، ورزش فراگیر شده و بیشترین میزان اوقات فراغت جوانان به ورزش و رویدادهای ورزشی اختصاص دارد. چنانکه هنگام مسابقات المپیک و جام جهانی فوتبال، صدها میلیون نفر از مردم جهان با علاقه و هیجان و نگرانی این دو رویداد مهم را از طریق رسانههای گروهی پیگیری میکنند. بدون شک، هیچگونه گردهمایی جهانی تا این حد نمیتواند توجه مردم را جلب کند. حکومتها نیز با در نظر داشتن تواناییهای مالی میکوشند ورزش و امکانات ورزشی را گسترش دهند و همچنین از ورزش و قهرمانپروری برای اثبات حقانیت و محبوبیت خود استفاده میکنند و برای جلب توجه جوانان علاقمند به ورزش، خود را حامی و مشوق ورزشکاران نشان می دهند. بهعنوان مثال در سال 1970 که تیم فوتبال برزیل برندهی جام «ژول ریمه» شد، دیکتاتور نظامی برزیل برای جلب توجه افکار عمومی و کسب محبوبیت برای حاکمیت سرکوبگر خود، در حضور صدها هزار نفر از مردم شیفتهی فوتبال برزیل که به استقبال تیم ملی به فرودگاه آمده بوند، «پله» محبوبترین فوتبالیست برزیل را در آغوش کشید تا دستگیری و شکنجهی هزاران برزیلی را تحتالشعاع پیروزی برزیل در جام جهانی قرار دهد. در جام جهانی 1978 که در آرژانتین برگزار میشد «خورگه ویدلا» رهبر کودتاچیان و قاتل هزاران آزادیخواه آرژانتینی در سخنرانی اختتامیهی جام جهانی که صدها میلیون نفر آن را در سراسر جهان تماشا میکردند، عوامفریبانه به مدح حکومت جنایتکار خود پرداخت. در جام جهانی2002 هنگامی که تیم سنگال بر فرانسه پیروز شد، دیکتاتور سنگال در کارناوال شادی مردم شرکت کرد و به رقص و پایکوبی پرداخت.
هیتلر نیز برای نشان دادن دستاوردهای نظام فاشیستی خود المپیک 1936 را در برلین برگزار کرد. اما هنگام مسابقه دو صد متر پس از برتری جسی اونس دونده سیاهپوست امریکایی بر دوندگان آلمانی، ماهیت نژادپرست خود را نشان داد و استادیوم مسابقات را ترک کرد.
یکی از مهمترین رویدادهای ورزشی که بر سیاست جهانی اثر گذاشت، ورود چین به روابط بینالمللی با دیپلماسی پینگ پونگ در اواخر دههی 60 میلادی بود که پس از این رویداد چین در عرصهی روابط بینالمللی فعال شد.
ورزشکاران نیز برای اعتراض به سیاستهای رژیمهای متبوع خود از میدانهای ورزشی و مسابقات بینالمللی برای خواستهها و آرمانهای خود استفاده میکنند و اعتراض خود را بیان میکنند. در المپیک 1968 مکزیک که مبارزات ضد تبعیض نژادی در آمریکا در اوج بود، قهرمانان سیاهپوست آمریکایی هنگام قرار گرفتن بر روی سکوی قهرمانی در حالی که دستکش سیاه بر دست داشتند مشتهای خود را به عنوان اعتراض به نژادپرستی به هوا بلند میکردند که انعکاس زیادی در افکار عمومی جهان بر جای گذاشت. از سوی دیگر «تئوفیل استیونس» مشتزن کوبایی که در سه المپیک 72 و 76 و 80 به مقام قهرمانی المپیک رسید درخواست برگزارکنندگان مسابقاتحرفهای مشتزنی آمریکا را برای مبارزهی حرفهای رد کرد و اعلام کرد ورزشکاران کوبا برای پول مبارزه نمیکنند.
ورزش و سیاست در ایران
ورزش و ورزشکاران مانند هر پدیدهی اجتماعی دیگر از شرایظ سیاسی تاثیرپذیر هستند. در اوائل دههی بیست که جامعه از فضای نسبتاً باز برخوردار بود، عدهای از ورزشکاران به دو جریان سیاسی پرطرفدار آن زمان یعنی حزب توده ایران وجبهه ملی ایران پیوستند اما از سوی دیگر در کودتای 28 مرداد عوامل رژیم از ورزشکاران «زورخانه ای» برای پیشبرد اهداف خود استفاده کردند و پیشکسوتان این ورزش نوچههای لمپن خود را برای مقابله با دولت ملی زنده یاد دکتر مصدق و نیروهای مترقی روانه میدان مبارزه کردند که نقش تعیینکنندهای در پیروزی کودتا داشتند. در سال 1357 به هنگام مسابقات کشتی بینالمللی جام آریامهر کشتیگیران به شرطی حاضر به مسابقه شدند که نام «جام آریامهر» به نام «زندهیاد تختی» تغییر یابد. با وجود اینکه چندین کشور در این مسابقات شرکت کرده بودند مسابقات تعطیل شد. در سال 88 به هنگام اعتراضات جنبش سبز بازیکنان تیم ملی فوتبال در یک بازی بینالمللی برای ابراز همبستگی خود با جنبش سبز با مچبند سبز به زمین بازی رفتند.
در دهههای 40 و 50 دو رویداد مرگ تختی و دستگیری پرویز قلیجخانی، دو نفر از ورزشکاران نامدار و محبوب، افکار عمومی را به بحث و گفتگوی سیاسی واداشت. مرگ زندهیاد تختی که هوادار جبهه ملی ایران و دکتر مصدق بود، افزون بر اندوه و تاثری که بر جامعه نهاد، افکار عمومی عامل مرگ تختی را به رژِیم نسبت داد.
شرکت صدها هزار نفر در مراسم خاکسپاری تختی که با اشک و گریه همراه بود نشانگر اعتراض به رژیم نیز بود. انحلال تیم فوتبال باشگاه شاهین در سال 46 نیز باعث بدبینی هواداران این تیم پرطرفدار نسبت به رژیم شد. در سال 50 پرویز قلیچ خانی محبوبترین فوتبالیست و ستارهی درخشان فوتبال ایران دستگیر شد. دستگیری قلیچخانی به خاطر فعالیتهای سیاسی نه تنها جمعیت انبوه طرفداران و تماشاگران فوتبال را به تفکر دربارهی ماهیت رژیم واداشت، بلکه بخش بزرگی از مردم میهن نیز با نگرانی در انتظار آزادی او بودند. دستگیری فوتبالیست محبوب ایران که از نظر اخلاقی مورد احترام مردم بود مقبولیت رژیم را خدشهدار کرد.
پس از انقلاب رهبران رژیم براین باور بودند که ورزش مانع از عبادات دینی جوانان میشود. اما چون حذف ورزش از جامعه امکانپذیر نبود، تلاش کردند که ورزش را در جهت اعتقادات دینی خود جهت دهند. اولین اقدام ممنوع کردن بازی شطرنج بود که براساس فتوای بهغایت ارتجاعی علامه مجلسی حرام اعلام شد. همچنین در این دوره ورزش دختران را بهشدت محدود کردند؛ اما با تمام محدویتها و تضییقات دختران در عرصهی ورزش حتی در سطح جهان درخشیدند.
در سطح روابط بینالمللی ورزش، حکومت اسلامی همان سیاست ضدیت با اسرائیل را نیز اعمال میکند و چندین بار ورزشکاران ایرانی به خاطر حاضر نشدن در برابر ورزشکاران اسرائیل چندین مدال جهانی را از دست دادند.
ورزش و جنبش فدایی
پس از تولد جنبش فدائی که سر آغاز آن سیاهکل بود، نه تنها روشنفکران و نویسندگان و دانشجویان بلکه ورزشکارانی که دارای گرایشات آزادیخواهی و عدالتخواهی بودند نسبت به این جنبش که سکوت و اختناق جامعه را شکسته بود سمپاتی نشان دادند. جنبش فدایی از آغاز با ورزش و بهویژه ورزش کوهنوردی عجین بوده و کوهنوردی بخشی آز آموزشهای ضروری بود و حتی خیلی از اعضای سازمان چریکها در حین کوهنوردی با یکدیگر آشنا شده بودند. زندهیاد بیژن جزنی و یاران هستهی اولیه جنبش فدایی، همگی از کوهنوردان باتجربه بودهاند. بهویژه زندهیادان جلیل انفرادی و اسکندر صادقینژاد.
اعضا و هوداران جنبش فدائی تقریباً همگی در یکی از رشتههای ورزشی فعال بودهاند. در این نوشتار تلاش میشود تا حد شناخت، بعضی از اعضای جنبش فدایی را که در سطح نسبتاً بالاتر ورزشی قرار دارند معرفی شوند. مسلماً بعضی از رفقا به علت عدم شناخت نامشان در این جمع نیستند. از این رو از این رفقای گرامی پوزش میخواهم. ضمناً یادآور میشوم چون همهی اعضا و هواداران در ورزش کوهنوردی فعال بودهاند، از این رو فقط از کوهنوردان برجسته نام میبرم:
عزیزسرمدی: عزیز از اعضای گروه جزنی از کشتیگیران برجسته، مربی کشتی و حریف تمرینی زندهیاد تختی بوده است.
-مهدی سوالونی: از قهرمانان کاراته که درسال 51 جاودانه شد؛
-تورج اشتری عضو تیم کشتی دانشکده پلیتکنیک که درسال 55 در درگیری کشته شد؛
-دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی: عضو تیم کشتی دانشگاه اصفهان؛
-غلامرضا اشترانی مربی کشتی لرستان مربی همایون کتیرائی؛
-محمد اعظمی و برادر دلاورش فریدون عضو تیم والیبال لرستان و خوزستان و دعوت شده برای عضویت در تیم ملی والیبال جوانان؛
-صفرزاده عضو تیم ملی شطرنج؛
-پرتوی عضو تیم شنای دانشگاه؛
-حمید اشرف عضو تیم شنای دانشگاه؛
-رضا گلزاری عضو تیم کشتی کرمانشاه؛
-انوشیروان لطفی سنگ نورد؛
-محمود نمازی فوتبالیست که درسال 54 در زیر شکنجه جاودانه شد؛
-پرویز قلیچخانی فوتبالیست تیم ملی؛
-زین العابدین کاظمی عضو تیم کشتی دانشگاه تهران و گیلان که در فاجعه ملی سال 67 جاودانه شد؛
-یداله بلدی عضو تیم کشتی کرمانشاه و دانشگاه تهران؛
-مهدی ابراهیمزاده عضو تیم کشتی دانشگاه صنعتی؛
-نقی حمیدیان کشتیگیر که با سید عباسی قهرمان جهان کشتی گرفته بود؛
-سیاوش بیرانوند عضو تیم والیبال لرستان؛
-مصطفی مدنی اسکی؛
-مهدی فتاپور شطرنج و شنا؛
-اسداله مفتاحی اسکی؛
-محمود خرمآبادی فوتبالیست که در سال 54 جاودانه شد؛
-اصغر آراسته کاپیتان تیم بسکتبال قصر شیرین که در فاجعهی ملی جاودانه شد؛
-حسین مولودی صفا پرتاب وزن و پرتاب دیسک که دو بار در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کرده بود؛
- بهزاد کریمی و بهروز خلیق دو یار جدا نشدنی عضو تیم فوتبال دانشکده فنی تبریز؛
این لیست کامل نیست وامیدوارم درآینده با یاری رفقااین لیست را تکمیل کنیم؛
و...
نفر سمت راست زنده یاذ «زینالعابدین کاظمی» که در سال 67 جاودانه شد و سمت چپ، یداله بلدی، که هر دو از اعضای تیم کشتی دانشگاه تهران در سال 1347 بودند.
افزودن دیدگاه جدید