رفتن به محتوای اصلی

نسخه‌ی نهائی برنامه‌ی سیاسی برای ارائه به کنگره‌ی دوم

نسخه‌ی نهائی برنامه‌ی سیاسی برای ارائه به کنگره‌ی دوم

کشور ما نيازمند تحول بنيادين است،

همگام و متحد شويم!

کشور ما نيازمند تحول بنيادين است،  همگام و متحد شويم!

تعمیق بحران سياسی

بیلان کار جمهوری اسلامی در این دوره‌ی زمانی را می‌توان در عميق تر و درهم تنيده تر شدن بحران های دامنگیر کشور خلاصه کرد. طی چند سال اخیر، اوضاع اقتصادی کشور وخیم‌تر، زندگی اکثريت مردم فلاکت بارتر، ناداری و بیکاری گسترده‌تر، فاصله‌ی فقر و ثروت بيشتر، بحران ناکارآمدی ساختار حکومت عميق تر و نارضایتی مردم از اوضاع گسترده تر شده‌است. حکومت هم‌چنان روند سرکوب اعتراضات مردمی، دستگیری، محكوميت، اعدام و قتل فعالين سياسی و مدنی، محدود کردن دسترسی مردم به اينترنت بين المللی و شبکه های اجتماعی و همزمان حذف و تصفيه در صفوف خود را با آهنگ تندتری پيش برده‌است. راهکار جنايت آميز حکومت به‌ويژه علی خامنه‌ای برای مقابله با پاندمی کرونا، پیشبرد برنامه‌های مخرب در حوزه‌ی محيط زيست، ادامه‌ی سیاست‌های پرهزینه‌ی هسته‌ای، تداوم سياست تنش زائی در منطقه، حمايت از گروه های شبه نظامی، دشمنی با غرب و به‌ويژه آمریکا و اسرائیل، از مشخصه های عملکرد جمهوری اسلامی در اين دوره است.

دستگاه ولایت به رهبری ولی فقیه علی خامنه‌ای پروژه‌ی يکپارچه کردن حکومت، بسته تر کردن حلقه‌ی درون آن، کنار گذاشتن‌ها و جابه‌جا کردن‌ مهره‌ها را برای بستر سازی مساعد در جهت حل مسئله‌ی جانشینی از میان افراد نزدیک بە خود ادامه داده‌است. علاوه بر اصلاح طلبان و اعتدالیون، بخشی از وابستگان به جناح راست حکومت هم از حلقه‌ی قدرت حذف شده‌اند. جانشینی خامنه ای چالش بزرگی برای نظام تبدیل شده‌است. از هم اکنون طیف های مختلف برای فردای نظام و بعد از خامنه‌ای در حال برنامه‌ریزی هستند. کشاکش‌های درون نظام در این رابطه، می‌تواند بر متن انباشت بحران‌ها، ناکارآمدی، فساد، بحران اقتصادی و نارضایتی روز افزون مردم، به تکان‌های شدیدی در جریان انتقال رهبری به جانشين خامنه ای منجر گردد.

ناکارآمدی و ناتوانی ساختار نظام جمهوری اسلامی برای اداره‌ی کشور در اين بازه‌ی زمانی افزايش يافته و بی اعتمادی اکثريت مردم نسبت به نظام سیاسی ابعاد جديدی پيدا کرده‌است. بخش بزرگی از جامعه ديگر نمی خواهد سلطه‌ی حکومت را تحمل کند و خواهان تغییرات بنیادین در وضع موجود است. جمهوری اسلامی با توسل به سرکوب سیستماتیک، تکيه بر روحانیت حکومتی، سپاه پاسداران، ارگان های متعدد اطلاعاتی ـ امنیتی، نیروهای راست افراطی و پايگاه محدود اجتماعی، باند مافيائی ثروت و قدرت، لايه هائی از بورژوازی (بورژوازی سنتی، بورژوازی تجاری نورسيده، بورژوازی نظامی، مالی و بورژوازی مستغلات) به سلطه‌ی خود ادامه می دهد. اکنون از توان حکومت برای پاسخ به نیازهای جامعه شدیدا کاسته شده، بحران سياسی به‌درون نظام امتداد يافته و با تضعیف پایگاه اجتماعی آن، روند ريزش نيرو در بدنه‌ی نظام بالا رفته‌است. ترس مردم از حکومت فرو ريخته‌است، هراس حکومت از مردم به‌شدت فزونی گرفته، توازن قوا به زیان حکومت در حال تغییر است و مخالفت با حکومت در جامعه جنبه‌ی فراگیر به خود می‌گیرد.

ولی فقیه،‌ علی خامنه ای، با اتکاء بر همدستان خود، با یک‌دست کردن حکومت و سپردن رياست قوه‌ی مجريه به ابراهیم رئیسی، نماد کشتار زندانیان سیاسی، می خواهد بحران فراگير در جامعه را مهار و در مقابل فشارهای خارجی و داخلی مقاومت کند و "جامعه‌ی اسلامی" را در کشور پیاده کند. اما برداشتن چنین «گام»ی توهمی بیش نیست و نخواهد توانست راه به جائی ببرد.

بحران فلجکنندهی اقتصادی و تعمیق شکاف طبقاتی

اقتصاد ایران با ابرچالش های متعدد مواجه است و با تداوم بحران رکود – تورمی و تحريم‌ها، طی سه سال ــ از اول سال ۱۳۹۷ تا پايان سال ١٣٩٩ـ در مقایسه با سال ١٣٩٦ حدود ۱۷ درصد كوچك‌تر شده، تولید ناخالص داخلی طی چهار سال گذشته نصف گرديده، نرخ سرمايه گذاری منفی شده، تعداد زیادی از واحدهای تولیدی تعطيل و يا ظرفيت آن‌ها کاهش یافته، فقر و بيکاری افزايش پيدا کرده، فرار سرمایه‌ها شتاب گرفته و ارزش ريال نسبت به ارزهای خارجی به‌شدت کاهش يافته‌است. در این دوره سقوط ارزش سهام در بازار بورس تهران، بر لشگر مالباختگان افزوده‌است.

ایران بر اساس آخرین برآورد در رابطه با میزان کامیابی کشورها (شاخص لگاتوم)، در سال ۲۰۲۰ رتبه‌ی ۱۲۰ را در بین ۱۶۷ کشور جهان به دست آورده‌است. مطابق گزارش منتشره در سال ۲۰۲۰، عملکرد ايران زير شاخص های کامیابی و پائين تر از عملکرد میانگین جهانی است.

تشديد بحران اقتصادی، وضعیت خانوارهای مزد و حقوق بگیر را مداوماً خراب‌تر کرده‌است. حدود یک سوم مردم زیر خط فقر مطلق قرار دارند و بیش از ۹۰ درصد از کارگران کشور با میزان درآمد فعلی نمی‌توانند مایحتاج اولیه‌ی خود را تهیه کنند. طبقه‌‌ی متوسط شهری نیز در جهت فقیرتر شدن رو به تحلیل می‌رود. اکثریت این بخش از جامعه جایگاه اجتماعی، حتی محل زیست پیشین خود را نیز از دست داده و با رانده ‌شدن به حاشيه‌ی  شهرها با تهیدستان هم‌سرنوشت شدە‌اند.

تعميق بحران اقتصادی جامعە را بە شدت قطبی کرده‌است. در يک قطب حجم فرودستان جامعه در حاشیه‌ی شهرها به‌طور بی سابقه‌ای افزايش يافته و در قطب ديگر ثروت های افسانه ای در دست لايه‌ی نازکی از جامعه و برخوردار از انواع رانت‌ها، متمرکز شده است. طبقه متوسط رو به تجزيه گذاشته و از حجم آن به‌شدت کاسته شده است. بر اساس آمارهای بانک مرکزی، در سال ۱۴۰۰ افزایش شکاف طبقاتی در کشور بسیار چشمگیر بوده‌است. از طرف ديگر بر طبق آمار جدید مجله فوربس، ایران چهاردهمین کشور جهان از منظر تعداد میلیاردرها است و تکاندهنده این‌که در خاورمیانه جایگاه نخست را دارد. تعداد ایرانیان ثروتمند در سال ۲۰۲۰ نسبت به سال قبل، ۲۱ درصد بیشتر شده، ثروت این افراد نیز طی همین سال بر حسب دلار ۲۴.۳ درصد افزایش نشان می‌دهد. در حالی که بيش از ۶۰ درصد مردم ايران از فقر نسبی رنج می برند. بنا به آمار سازمان تامین اجتماعی۳۰ درصد جمعیت ایران زیر خط مطلق فقر زندگی می‌کنند.

با تداوم بحران همه جانبه‌ی اقتصادی و تاثيرات ويرانگر تحريم های آمريکا بر اقتصاد کشور، فلج شدن بیشتر یک احتمال واقعی است. ساختار سياسی، سياست ها و عملکردهای جمهوری اسلامی، نفوذ سياسى باند ثروت ـ قدرت و لايه‌هائی از بورژوازی مانع هر گونه گشايش اساسی در اقتصاد کشور است و بدون تغيير ساختار سیاسی کنونی نمی‌توان اقتصاد کشور را نجات داد. هر چند ممکن است با توافق حداقلی بر سر برجام، باز تر شدن دست جمهوری اسلامی در اجرای قرارداد استراتژیک با چین، امکانات جدیدی برای استمرار حیات رژیم گشوده شود، اما این تغییرات هم به معنی پایان بحران اقتصادی مزمن و ریشه‌دار کنونی نخواهد بود.

گشايش اساسی در اقتصاد کشور درگرو تغییرات بنیادی در ساختار سیاسی کشور است.

کرونا و تاثیرات مخرب منع ورود واکسن آن

ایران جزو اولین‌ کشورهائی بود که شیوع کرونا در آن ابعاد گسترده‌ یافت. جمهوری اسلامی اما جزو حکومت‌هائی است که نه تنها اقدامی جدی برای پیشگیری از تجمعات و ترددها نکرد، بلکه امر واکسیناسیون را با تاخیر بسیار و آن‌هم در شکل اقدامات پراکنده و نامتناسب انجام داده‌است. علی خامنه‌ای با اعلام ممنوعیت واردکردن واکسن‌های تائید شده از آمریکا و بریتانیا، با جان یک ملت بازی کرد. دستور او موجب از دست رفتن فرصت‌ها و به قیمت جان ده‌ها هزار تن تمام شد. ارتکاب این جنایت آشکار علیه مردم ایران، نشان از نگاه امنیتی به سلامت عمومی، سود‌جوئی و فساد در میان مقامات و ارگان‌های این حکومت دارد. ایران ما در رابطه با شاخص‌های مربوط به کرونا، منفی‌ترین رتبه را داراست. طبق آمار رسمی مقامات جمهوری اسلامی، تاکنون بیش از صد و بیست و شش هزار تن از هموطنان ما جان خود را در اثر کرونا از دست داده‌اند و این رقم هم‌چنان در حال افزایش است. این در حالی است که آمار واقعی بیش از دو برابر آمار رسمی برآورد می‌شود.

حزب چپ ایران (فدائیان خلق) با تقدیر از فداکاری و احساس مسئولیت کادر بهداشت و درمان کشور و نهادهای مردمی، بر ضرورت اعمال فشار همگانی بر جمهوری اسلامی به منظور افزایش سرعت واکسیناسیون عمومی، از طریق تأمین واکسن از همه‌‌ی منابع مورد تأیید سازمان بهداشت جهانی تاکید دارد.

وضعيت فاجعهبار محیط زیست

بحران محیط زیستی کشور ما در حوزه هایمختلف به‌ويژه آب، ابعاد ویرانگری پیدا کرده است که مسئولیت آن عمدتاً بر دوش مسئولان جمهوری اسلامی قرار دارد. استفاده‌ی غیر مسئولانه از منابع طبیعی آب کشور، پیامدهای تمرکز بر توسعه‌ی صنایع آب‌بر در مناطق کم آب، تغییر مسیر آب رودخانه‌ها، سد سازی‌ها و حفر چاه‌های عمیق و استفاده‌ی بی رویه از سفره های آبی، بی توجهی به ضرورت تجدید سازماندهی کشاورزی و تغییر آن در جهت بهره‌وری بیشتر با استفاده از تکنولوژی مدرن از جمله‌ی این سیاست‌ها هستند. سیاست‌هایی که سرنوشت کشاورزان کشور را در مخاطره‌ی جدی قرار داده و موجب کم آبی در مناطق مختلف کشور و کوچ میلیونی آن‌ها به حاشیه‌ی‌ شهرهای بزرگ شده‌است.

مقابله با تغییرات اقلیمی نیازمند اقدامات جدی در سه عرصه‌ی بین المللی، منطقه ای و ملی است. در عرصه‌ی بین المللی مشارکت فعال در هماهنگی جهت کاهش هر چه سریع‌تر گازهای گلخانه‌ای، در عرصه‌ی منطقه‌ای هماهنگی و توافق با کشورهای همسایه برای تامین «حق آبه» و همکاری در حفاظت از محیط زیست، و در عرصه‌ی داخلی برنامه‌ریزی های کوتاه، میان و بلند مدت برای حفاظت از زیست بوم ضرورت روز است. تشکیل کمیته‌ای از کارشناسان محیط زیست و دادن اختیارات به آن برای برنامه‌ریزی جامع ملی و محلی گام نخست و عملی برای پیشگیری از تخریب بیشتر محیط زیست و مدیریت بحران آب و زیست بوم است. متأسّفانه برخی از فعالان حفظ محیط زیست در ایران به‌دلیل پیگیری خواسته‌های فوق مورد آزار و پیگرد و مجازات حاکمیت قرار گرفته اند.

حزب چپ ایران (فدائیان خلق) تدوین برنامە و مقررات لازم و انجام اقدامات موثر برای جلوگیری از آلودگی هوا، نابودی جنگل ها و مراتع، خشک شدن تالاب ها و درياچه ها ضروری می‌داند و بر جایگزینی انرژی های پاک به‌جای انرژی فسیلی و هسته ای، استفاده‌ی بهینه از انرژی و کاهش پخش مواد آلودگی زا، بر پایه‌ی استانداردهای زیست محیطی و لزوم برنامه‌ریزی برای آن تاکید دارد. ما از تشکل ها و کمیته های تخصصی محیط زیست که برای برنامه‌ریزی جامع ملی و محلی گام بر می دارند و برای پیشگیری از تخریب بیشتر محیط زیست و مدیریت بحران آب و زیست بوم تلاش می کنند، حمايت می کنیم و با تاکید بر لزوم رعایت کنوانسیون‌های بین المللی در باره‌ی محیط زیست و رفع خطر گرم شدن زمین، پشتیبان هر اقدام ضرور بین المللی در جهت حفظ محیط زیست هستیم. ما خواهان حمایت از فعالیت نهادهای محیط زیست و آزادی فوری فعالان محیط زیست هستیم.

گسترش اعتراضات، ریختن ترس مردم از حکومت

سپهر سیاسی کشور با خيزش دی ماه ۹۶ و آبان ماه ۹۸ دگرگون شده‌‌است. اعتراضات مردم خوزستان و برآمدهای اعتراضی در تعدادی از شهرها در دفاع از آن‌ها، در اساس تداوم خيزش آبان ماه ۹۸ بود. سمت اصلی مبارزات مردم در خیزش های اجتماعی و شعارهای اصلی آن ها عليه جمهوری اسلامی و در راس آن علی خامنه ای است. انباشت خشم و فرو ریختن ترس، دو مولفه‌ی اصلی در روانشناسی اجتماعی ایران امروز و اعتلای جنبش های اعتراضی به‌شمار می‌آ‌یند.

در کنار خيزش های خیابانی، ما شاهد شکل گیری جنبش مطالباتی گرو‌ه‌های مختلف مردم، از جمله اعتراضات و اعتصابات کارگران، معلمان، بازنشستگان، کادر درمانی، زنان، دانشجويان و کشاورزان هستیم. نشانه‌ی‌ شاخص آن، تعداد پرشماری از اعتصابات گسترده‌‌ی کارگران در سراسر کشور است که اعتصابات کارگران هفت تپه، فولاد اهواز و اعتصاب گسترده‌ی کارگران پروژه ای نفت و پتروشیمی از آن جمله اند. در سال گذشته، بالغ بر دو هزار برآمد مدنی و اعتصاب از سوی کارگران، زنان، مالباختگان، بازنشستگان، درویشان، کولبران کرد و سوخت‌رسان‌های بلوچ، دانشجویان و آموزگاران و کشاورزان رخ داده‌است.

تداوم و گسترش اعتراضات، اعتصابات، خيزش های موج وار مردمی، جمهوری اسلامی را تضعيف و فرسوده می کند، نارضایتی در پايگاه اجتماعی و بدنه‌ی حکومت و ريزش نيرو را افزايش می دهد، نافرمانی در صفوف نیروهای سرکوب را دامن زده، زمينه را برای شکل گیری اختلاف در ساخت قدرت جهت کاربست خشونت عليه خیزش های مردمی فراهم و به‌تدريج اراده‌ی سرکوبگران را سست می کند. با تداوم اين روند، سلطه‌ی سیاسی و توان سرکوبگرانه‌ی حکومت ضربه ‌پذیرتر می‌شود.

سرازير شدن بخش بزرگی از طبقه‌ی‌ متوسط به جانب تهيدستان، به حاشيه رانده شدن و در آميختن آن با تهیدستان، گروه اجتماعی جديد و پرشماری را به وجود آورده است که مشخصه های خاص خود را دارد. درهم آمیزی لایه‌های پائینی طبقه متوسط با تهیدستان شهری از يک‌سو و گسترش دسترسی به شبکه های اجتماعی و اطلاع یابی از واقعیات کشور و جهان در میان تهیدستان از سوی ديگر، دو مولفه‌ی آزادی و عدالت اجتماعی را بيش از پيش درهم گره زده، ضرورت و جايگاه دمکراسی معطوف به عدالت اجتماعی را افزايش داده و به مسئله‌ی مبرم روز و آينده‌ی تحولات کشور تبديل کرده‌است. این امر بر ترکیب نیروهای اجتماعی، بر در خواست‌ها و شعارهای جنبش مردم تاثیر گذاشته‌است.

پیوند خيزش های خیابانی با جنبش‌های مطالباتی گروه های مختلف اجتماعی ضرورتی است که می تواند جنبش اعتراضی مردم را توانمندتر سازد. ما تقویت همبستگی بین بخش‌های مختلف جنبش‌های مدنی مردم را وظیفه‌ی خود می دانیم.

سیاست خارجی تنشزا، برجام و منطقه

مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی در اين دوره هم نه تنش زدائی و استقرار صلح در منطقه و مبادلات فرهنگی، نیازهای رشد اقتصادی و منافع ملی کشور، بلکه "مصالح نظام" به‌جای مصالح ملی و صدور منویات عقیدتی نظام به جای مناسبات سازنده‌ی بین کشورهای منطقه بود. در اين دوره سیاست دشمنی با غرب و به‌ويژه آمریکا و اسرائیل و تقسیم کشورها به دوست و دشمن کماکان ادامه يافت.

دولت ترامپ نیز با خروج از برجام و اعمال تحریم‌های همه جانبه، شرایط را بر مردم ایران دشوارتر کرد. سیاست بایدن بازگشت به برجام، اما با افزودن مواردی مانند محدود کردن برد موشکی و مهار کردن نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه است. جمهوری اسلامی اما سیاست دستیابی به دانش و تکنیک سلاح هسته ای تا آستانه‌ی ساخت بمب اتمی را دنبال می‌کند. چنین سیاستی تا کنون خسارات هنگفتی برای کشور ما به‌بار آورده، هزینه های فوق العاده سنگینی را بر مردم ما تحميل کرده‌است و می تواند کشور ما را با خطرات جدی بیشتر، از جمله فاجعه‌ی جنگ مواجه سازد.

ما مخالف پروژه‌ی هسته ای جمهوری اسلامی هستیم. شروع مذاکره، احیای "برجام" و لغو تحريم های اقتصادی را به نفع مردم می‌دانیم. هم‌چنین بر تنش‌زادئی در منطقه و مذاکره برای عادی‌سازی مناسبات با همسایگان تاکيد داريم.

از نظر ما سياست یک جانبه‌ی "نگاه به شرق" و خصومت‌ با غرب به‌ويژه آمريکا مغاير منافع ملی ما است. ما خواهان پايان دادن به اين خصومت و اتخاذ سياست متعادل و مثبت با قطب های جهانی هستيم. ما از عضويت ايران در پيمان های غيرنظامی منطقه ای و بین المللی که متضمن تامين منافع ملی باشد، استقبال می کنیم. عضويت کشور ما در سازمان همکاری شانگهای نیز هرگاه که با اتخاذ سياست متعادل با قطب های جهانی همراه باشد، به‌سود منافع ملی ایران خواهد بود. بايد توجه داشت که برخلاف تصور سران جمهوری اسلامی دو کشور اصلی سازمان شانگهای یعنی چين و روسيه، به‌راحتی نزدیکی به جمهوری اسلامی را وسيله‌ی تامين منافع خود قرار می دهند و تعهدات خود را زير پا می گذارند. تفاهم نامه‌ی ۲۵ ساله‌ی جمهوری اسلامی با دولت چين که هنوز متن اصلی آن منتشر نشده، از ابهامات زیادی برخوردار است. اطلاعات تاکنونی نشان می دهد که اين تفاهم نامه، بر بستر سیاست‌های جاری جمهوری اسلامی، متضمن منافع ملی ایران نیست.

ما مخالف قطب‌گرایی در مناسبات بین‌المللی، تقسیم کشورها و ملت‌ها به دوست دشمن هستیم و داشتن رابطه‌ی متوازن و متقابل با همه‌ی کشورها را برای تامین منافع ملی کشور حیاتی می‌دانیم.

جمهوری اسلامی با تعلل در پذیرش لوایح مربوط به FATF به اقتصاد کشور ضربه زده‌است و تداوم این سیاست به زیان مردم ایران است. ما خواهان پذیرش FATF هستيم.

سلطه‌ی سیاه طالبان بر افغانستان یکی از تحولات اخیر در منطقه و رویدادی بس شوم برای این کشور، منطقه و جهان است. تداوم این سلطه چه بسا منطقه را دچار آشوب‌ کرده و بستر مساعدی برای نیرو گرفتن جريان‌های افراطی نظیر داعش و القاعده فراهم آورد و برای کشور ما مشکلات مضاعف بيافريند. با طالبانیسم باید مبارزه کرد و به پشتیبانی از مبارزات دموکراتیک و ترقیخواهانه‌ی مردم افغانستان برخاست و با گشاده‌روئی آغوش کشور را برای پذیرش پناهجویان افغانستانی گشود.

به رسمیت شناختن حکومت طالبان بدون پذیرش حضور و شراکت دیگر جریان‌های سیاسی افغانستان در حکومتی فراگیر از سوی این جریان بنیادگرا و انحصار طلب، خلاف مصالح ملی مردم افغانستان و علیه امنیت و صلح در کل منطقه است.

سياست‌های امپریالیستی و سلطه‌گرانه‌ی‌ آمریکا و سیاست های مخرب متحدان آن، به‌ويژه زورگوئی‌های دولت اسرائيل و مخالفت آن با تشکیل دولت مستقل فلسطین بر پایه‌ی قطعنامه های سازمان ملل متحد، در تبدیل خاورميانه به ميدان خصومت ها و جنگ‌های نیابتی موثر بوده و زمینه را برای رشد نيروهای افراطی نظیر داعش فراهم آورده‌است. برون رفت از وضعيت کنونی، مستلزم گفتگو و مذاکره بین دولت های متخاصم، گسست از دایره‌ی خصومت و جنگ، توقف تولید سلاح هسته‌ای و سلاح‌های کشتار جمعی، سمت گيری به سوی همکاری های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است.

ما پایان دادن به دخالت نظامی جمهوری اسلامی در مناقشات منطقه‌ای و ماجراجوئی‌های آن در تشکیل نیروهای شبه نظامی در کشورهای منطقه، کنار گذاشتن سیاست توسعه طلبانه و عادی‌سازی مناسبات با همه‌ی کشورها به‌ويژه کشورهای همسایه و به رسمیت شناختن دولت اسرائيل را به سود مردم ایران می دانیم.

 

گذار از جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی با بحران های انباشته و درهم تنيده از جمله بحران مشروعیت، بحران مديريت و ناکارآمدی، بحران اقتصادی، بحران زیست محیطی، بحران مشارکت، بحران اعتماد اجتماعی، بحران فساد سیستماتیک و ساختارمند، بحران اخلاقی و بحران سیاست خارجی روبرو است. اين بحران ها آینده‌ی کشور را تهدید می‌کنند. برای غلبه بر اين بحران ها و خروج از بن بست‌ها، جامعه‌ی ما نيازمند گذار از جمهوری اسلامی و استقرار نظام متکی بر اراده‌‌ی آزاد مردم است.

حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، به عنوان یک حزب چپ با آرمان سوسیالیسم دموکراتیک، در شرائط کنونی برای گذار از جمهوری اسلامی و استقرار جمهوری سکولار و دموکرات مبارزه می‌کند. ما همه‌ی نيروهای دموکرات، چپ و آزادی‌خواه، همه‌ی فعالان جنبش‌های اجتماعی و مدنی، شخصيت‌ها، جريانات و احزاب ملی را به همکاری و اتحاد برای ايجاد يک نظام متکی بر اراده‌ی آزاد جمهور مردم ايران، فرا می‌خوانيم. احترام به عقيده و مذهب هر شهروند، جدائی کامل دين از دولت، پاسخگو بودن حکومت در برابر مردم، تامین مطالبات اقتصادی و اجتماعی آنان، توسعه‌ی پایدار، رفع هر گونه تبعيض جنسی و جنسیتی، اتنیکی، مذهبی و عقیدتی، اعتقاد به برابری حقوق زنان با مردان، پذیرش اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و تبعيت همه‌ی ارکان و نهادهای حاکم بر کشور از رای مردم، از مشخصه‌های چنین نظامی است.

راهبرد ما

راهبرد ما برای گذار مسالمت آميز از جمهوری اسلامی، بر جنبش های اجتماعی، نهادهای مدنی، خیزش های مردمی و بسیج کارگران، تهیدستان، اقشار میانی تحت فشار، معلمان، دانشجويان، بازنشستگان، هنرمندان، فرهنگ سازان و دانشگاهیان جامعه استوار است. ما سازمان‌یابی مستقل مردم، تلفيق خيزش‌های اعتراضی مردم، اعتصابات صنفی، اعتصاب عمومی و دیگر نافرمانی‌های مدنی را راهکارهای گذار دموکراتیک از حکومت می دانیم و از آن‌ها قاطعانە حمایت می‌کنیم. در عین حال به باور ما مبارزات مردم برای عقب نشاندن حکومت در هر زمینه و به هر اندازه به سود روندهای دموکراتیک و گامی به جلو در مبارزه‌‌ علیه استبداد دین‌سالار است. ما برای برگزاری انتخابات آزاد متناسب با معیارهای شناخته شده‌ی بین‌المللی و تامین شرائط آن در ایران میارزه می‌کنیم.

ما مخالف آلترناتیوسازی توسط دولت های خارجی و اتکاء اپوزیسیون به چنین برنامه‌هائی هستیم و همکاری و همگامی نیروهای سیاسیِ باورمند به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی، هم‌چنین بهرە گیری از حمایت های معنوی و انسانی نهادها و افکار عمومی در جوامع بشری برای گذار به یک جامعه‌ی آزاد و عادلانه را ضروری می دانيم.

ما به سازمان‌یابی مستقل مردم باور داریم. گذر از این نظام و استقرار دموکراسی و عدالت اجتماعی، تنها از طریق مبارزه‌ی ملی و فراگیر و بسیج اجتماعی بخش‌های مختلف مردم ممکن است. ما بر پيوند اعتراضات گروه های مختلف اجتماعی تاکید داریم. هدف ما حمایت از مبارزات این مجموعە و تقویت همبستگی بین آن‌ها است.

شعار راهبردی ما گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری سکولار و دمکرات، تشکیل مجلس موسسان و تدوين قانون اساسی جدید است. گفتمان سازی و فعالیت عملی ما در خدمت این هدف قرار دارد.

همکاریها و ائتلافها و اتحادهای ما

وضعیت حساس کنونی و چشم انداز تحولات ایجاب می‌کند که سیاست‌های ما در این عرصه‌ها فعال‌تر و با صراحت بیشتر پیگیری شود. رویکردهای ما در این رابطه چنین است.

تشکيل بلوک چپ

حزب چپ ایران (فدائیان خلق) همکاری و همگرائی‌ و اتحاد در میان نیروهای چپ و پایبند به آرمان سوسیالیسم دمکراتیک، اعم از متشکل و منفرد را گامی در جهت تقویت دفاع از منافع و مطالبات کارگران، تهیدستان و حقوق‌بگیران و فرارویاندن چپ ایران به نیروی تاثیر گذار در تحولات سیاسی کشور می‌داند و آمادگی خود را برای فعالیت مشترک در جهت تشکيل بلوکی از نیروهای چپ که بتواند پژواک رسای صدای کارگران، دیگر مزد و حقوق بگیران و اقشار پائینی جامعه در صحنه‌ی سیاسی کشور باشد، اعلام می‌کند .

ما آمادگی خود را برای همکاری در هر سطحی، از گفتگو و دیالوگ تا فعالیت‌های مشترک در زمینه‌ی مسائل مربوط به جنبش کارگری، زنان، بازنشستگان، دیگر جنبش‌های اجتماعی، هم چنین در عرصه‌ی مسائل نظری با دیگر نیروهایی که خود را چپ و سوسیالیست می‌دانند، اعلام می‌کنیم.

همکاری و همگامی نیروهای جمهوریخواه سکولار دموکرات

حزب چپ ایران (فدائیان خلق) مخالف هر نوع حکومت فردی، سلطنتی، موروثی، دائمی، و ایدئولوژیک در ایران است. ما شکل گيری همکاری و همگامی بین جريان های جمهوريخواه سکولار و دموکرات را ضروری می‌دانیم و معتقديم که جمهوریخواهان سکولار و دموکرات ایران برای شکل دهی به ثقل جمهوریخواهی در صحنه‌ی سیاسی کشور، باید وارد روند گفتگو و همکاری های گسترده تر شوند و ائتلافی فراگير و پوشش دهنده از احزاب و فعالين سياسی ایجاد کنند.

گفت و گو، همکاری، اتحاد عمل موردی، توافق و تفاهم در گذار از جمهوری اسلامی:

نظر: الف

۱.گفتگو با نیروهای سیاسی منتقد و مخالف جمهوری اسلامی پرنسيپ ما است. براين اساس از گفتگو با آن ها با هر يک از اين اهداف و يا مجموعه ای از آن ها: شناخت متقابل از مواضع یکدیگر، بررسی موانع همکاری نيروها و راهکارهای غلبه بر آن‌ها، يافتن نکات اشتراک و همکاری استقبال می کنیم.

نظر ب:

۱. گفتگو با نیروهای سیاسی منتقد و مخالف جمهوری اسلامی پرنسيپ ما است. براين اساس از گفتگو با آن ها با هر يک از اين اهداف و يا مجموعه ای از آن ها: شناخت متقابل از مواضع یکدیگر، بررسی موانع همکاری نيروها و راهکارهای غلبه بر آن‌ها، يافتن نکات اشتراک و هم‌صدائی استقبال می کنیم.

۲. ما برای همکاری و اتحاد عمل موردی در کمپين ها و آکسيون ها در دفاع از آزادی‌ها و حقوق بشر تلاش می‌کنيم.

۳. ما به پرنسیپ تفاهم و توافق بر سر اصول دموکراسی از جمله پلورالیسم، انتخابات آزاد، قضاوت صندوق رای و تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی بين نیروهای سیاسی کشور در گذار از جمهوری اسلامی پایبند هستيم.

اصلاح طلبان و منتقدان درون نظام

اصلاحات در جمهوری اسلامی بعد از تجربه‌‌ی بیش از دو دهه کشمکش درونی حکومت، به بن‌بست خورده و گروه های وسیعی از جامعه به اين دریافت رسيده‌اند که جمهوری اسلامی تن به اصلاحات نمی‌دهد. از جانب ديگر خامنه ای و همدستان وی اصلاح طلبان را از دایره‌‌ی قدرت کنار گذاشته‌اند که تجلی آن در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری اخیر واضح‌تر شده‌است. سرعت گرفتن روند تجزیه در صفوف اصلاح طلبان، و تقويت مواضع و موقعيت گرايش رادیکال اصلاح طلبان، در راستای تقویت جنبش دموکراتيک مردم ايران است.

 

سیاستهای ما

در دفاع از مبارزات و مطالبات کارگران

مبارزه‌ی طبقاتی کارگران ایران در سال های گذشته جايگاه بس برجسته ای در مبازارت اجتماعی پيدا کرده است. اعتصابات کارگران در سراسر ایران، به‌ويژه کارگران هفت تپه و کارگران پیمانی نفت و پتروشيمی بازتاب گسترده ای در سطح جامعه داشت و مورد حمايت و همبستگی گروه های وسیعی از جامعه قرار گرفت. طبقه‌‌ی کارگر ایران در مبارزات طولانی‌مدت خود تجارب ارزشمندی را اندوخته و در جهت سازمان يابی گام برداشته و مهر خود را بر مبازرات اجتماعی زده و مسئله‌ی عدالت اجتماعی را به‌عنوان یکی از مسائل مبرم کشور آشکارتر کرده است.

حزب چپ ایران (فدائیان خلق) از مبارزات کارگران برای تامین مطالبات خود، تشکیل سندیکا و دیگر تشکل‌های مستقل کارگری و علیه سیاست‌های رانتی، «مقاومتی» و نئولیبرالی کە دستاوردهای جنبش کارگری و حقوق سندیکایی کارگران و قوانین حمایتی از آنان را آماج تاخت و تاز قرار دادە، حمایت می‌کند. ما برای قانون کار جدید و مترقی منطبق با نیازهای کارگران، برای تامین دستمزد عادلانە و متناسب با هزینه‌های زندگی و پرداخت منظم و بە موقع آن، ایجاد اشتغال، بیمە‌ های اجتماعی و پرداخت حقوق بیکاری، تضمین آزادی حق تشکل و اعتصاب، منع پیگرد فعالان و فعالیت‌های سندیکایی، لغو قراردادهای موقت کار در مشاغلی کە ماهیت مستمر دارند، توقف و لغو خصوصی سازی واحدهای کلان تولیدی و خدماتی، ممنوعیت کار کودکان، رفع تبعیضات جنسی و برابری کامل حقوق زنان و مردان کارگر مبارزه می کنیم.

مبارزات پيگيرانهی نیروهای چپ

عليرغم سرکوب گسترده‌ نیروهای چپ در دهه ۶۰، ما شاهد برآمد نيروی چپ در دهه های بعد در دانشگاه های کشور و در بين کارگران صنعتی و در حوزه های مختلف از جمله در زمينه‌ی مسائل نظری، ترجمه‌ی آثار کلاسيک چپ و انديشه پردازان چپ نو هستيم. نیروهای چپ در داخل و خارج از کشور مبارزه‌ی پيگيرانه ای را در حوزه های مختلف پيش می‌برند. از طرف دیگر، برخی نشريات رسما به ستيز با چپ برخاسته اند و به هر بهانه‌ای به تاريخ، انديشه و موجوديت چپ می تازند. ما سرکوب‌ نيروهای چپ و تحریف تاریخ آن را محکوم می‌کنيم و تلاش های فکری و عملی کنشگران چپ در اشاعه‌ی ارزش ها و آرمان های چپ و مقابله با چپ ستیزی نشریات راستگرا را پاس داشته و از آن‌ها پشتیبانی می کنيم.

مبارزات ضدتبعيض زنان

جنبش زنان پایدارترین جنبش اجتماعی و بستر ساز جنبش دموکراتيک علیه جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی مظهر تبعیض و خشونت عریان علیه زنان و تمامی کسانی است که گرایش جنسی یا هویت جنسیتی متفاوتی دارند. مبارزه‌ی زنان کشور ما علیه تبعیض و خشونت و برچیدن حجاب اجباری تاریخ چهل ساله دارد.

حزب چپ ایران (فدائیان خلق) از تامین برابری حقوق زنان با مردان دفاع می کند و از مبارزه‌ علیه فرهنگ مردسالاری و حجاب اجباری و برای رفع کلیه‌ی اشکال تبعیض و خشونت جنسی و جنسیتی، برابری در همه‌ی‌ زمینه‌ها از جمله ارث، حق ازدواج، طلاق و حضانت فرزندان، رهایی از ازدواج زودهنگام و اجباری، حق تحصیل تا بالاترین مدارج قبل و پس از ازدواج و به‌طورکلی دسترسی برابر به زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پشتیبانی می کند. ما خشونت علیه زنان دارندگان گرایش جنسی یا هویت جنسی متفاوت را محکوم می‌کنیم و خواستار به رسمیت شناختن حقوق برابر آن‌ها با دیگر شهروندان کشور هستیم.

گسترش مبارزات معلمان

معلمان کشور ما با حقوقی نازل در شرائط دشواری زندگی می کنند و سال‌هاست که با تجمعات سراسری و اعتراضات مداوم برای افزایش حقوق، بیمە‌ی کارآمد، همسان سازی حقوق ها و بهبود شرائط کاری خود تلاش می کنند، اما جز وعده و وعید از سوی دولت و مراجع ذیربط پاسخ دیگری نمی‌گیرند. ما از مبارزات آنان برای آزادی معلمان زندانی، به‌رسمیت شناختن حق تشکل، افزایش حقوق و رسیدگی بە سایر مطالبات فرهنگیان شاغل و بازنشستە و مشارکت‌دادن آن‌ها در ادارە‌ی امور آموزشی و برنامە‌ریزی در امر آموزش و آموزش رایگان برای همه حمایت می کنیم.

دانشجويان مبارز راه آزادی

رژيم جمهوری اسلامی در طول چهار دهه‌ی‌ گذشته همواره از تمام ابزارها برای خاموش کردن صدای دانشجو و اعمال کنترل بر دانشگاه بهره گرفته‌است. در دانشگاه‌های کشور هم چنان فضای پادگانی حاکم است و نیروهای امنیتی به طور قابل توجهی حضور دارند. ما از جنبش دانشجوئی و اعتراضات آن ها عليه خفقان حاکم بر دانشگاه ها و از مبارزات دانشجويان برای آزادی و استقلال دانشگاه ها و آزادی فعالیت های صنفی و سیاسی برای استادان و دانشجویان پشتیبانی می‌کند.

دفاع از آزادی بیان و آزادی فعالیت هنرمندان و فرهنگسازان کشور

حزب چپ ایران (فدائیان خلق) از آزادی فعالیت نویسندگان، هنرمندان تئاتر و سینما، فیلمسازان، روزنامه نگاران، که همواره مورد تعقیب و آزار دستگاه های تفتیش عقاید و سرکوب حکومتی قرار دارند، حمایت می کند. و برای لغو سانسور و منع پیگرد نویسندگان، روزنامه نگاران فیلمسازان و فرهنگ‌سازان مبارزه می کند. ما از ایجاد تشکل و به رسمیت شناختن استقلال عمل آنان در حوزه‌ی کار خود، ایجاد امکانات لازم برای رشد و ارتقاء رشته‌های مختلف هنری، تخصیص بودجه برای تشویق نوآوری و خلاقیت در عرصه‌های مختلف فعالیت هنری، و هم‌چنین، برخورداری همه‌ی دست اندرکاران هنر و فرهنگ جامعه از پوشش بیمه‌های درمانی و تامین اجتماعی مناسب حمایت می‌کنیم. ما خواهان آزادی اعضای زندانی کانون نویسندگان ایران هستیم.

مبارزات ملی و قومی

حزب چپ ایران (فدائیان خلق) بر تامين حقوق ملی و قومی و برابری حقوقی شهروندان فارغ از تفاوت های ملی و قومی، زبانی، مذهبی و شیوه های زندگی فردی و بر عدم تمرکز و ضرورت اداره‌ امور هر منطقه به دست ساکنان آن و حق آموزش به زبان مادری تاکید دارد. ما از حقوق ملی و قومی دفاع می‌ کنيم و پشتيبان مبارزات کنشگران ملی و قومی برای رفع تبعيض هستيم.

مبارزه با فساد و رانتخواری

فساد و رانت خواری در رژيم جمهوری اسلامی ساختاری است. مبارزه با فساد حکومتی با مبارزه عليه استبداد پيوند خورده است. مبارزه عليه رانت خواری و فساد نيازمند شفاف سازی فعالیت های اقتصادی، رسانه های آزاد و فراهم آوردن امکان نظارت رسانه‌ها و اتحادیه‌ها، مجامع صنفی و سازمان های غیردولتی بر فعالیت‌های اقتصادی حکومت و مسئولان آن است. ما بر شفافیت در فعالیت‌های اقتصادی، مبارزه با فساد و رانت‌خواری و آزادی اطلاع رسانی تاکید می‌کنیم.

مبارزه برای تامین حقوق بشر و برابری حقوقی

نقض حقوق بشر جزئی از ساختار متکی بر تبعیض جمهوری اسلامی است. هم اکنون تعداد زیادی از کنشگران مدنی، فعالان جنبش های اجتماعی، زنان، معلمان، کارگران، نویسندگان، روزنامه نگاران، دگراندیشان، وکلای مدافع حقوق بشر، فعالان محیط زیست، باورمندان به ادیان و مذاهب دیگر، در زندان‌های جمهوری اسلامی شکنجه شده و به حبس های طویل المدت و اعدام محکوم می‌شوند. جمهوری اسلامی یکی از رکوردداران اعدام در سطح جهانی است. ما مخالف صدور حکم اعدام هستیم و بر ضرورت تداوم و گسترش اتحاد عمل علیه اعدام ها پای می فشاریم و برای آزادی کلیه‌ زندانیان سیاسی و صنفی مبارزه می کنیم. حزب چپ ایران (فدائیان خلق) نقض گسترده‌ی حقوق دگراندیشان، زنان و دارندگان گرایش جنسی متفاوت، اقلیت های مذهبی (سنی‌ها، زرتشتی‌ها، کلیمی‌ها، بهائی‌ها، نوکيشان مسيحی و دراویش) و تبعیض علیه افغانستانی های ساکن ایران و ديگر شهروندانی را که تبار ایرانی ندارند، محکوم می کند.

 

کمیسیون برنامهی سیاسی

۱۲ آبان ۱۴۰۰ - ۳ نوامبر ۲۰۲۱

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید