رفتن به محتوای اصلی

اختراع دوبارە چرخ چرا؟

اختراع دوبارە چرخ چرا؟

چند شب پیش، بحثی در یکی از اتاقهای کلاب هواس بین چهارتن از فعالین و رهبران تشکلهای سندیکایی و کارگری حول تشکل مطلوب صورت گرفت. گردانندگان اتاق کارگری کە امکان جلسە گفت و شنود را فراهم کردە بودند، از رضا شهابی و علی نجاتی از رهبران سندیکاهای شرکت واحد و هفت تپە، جعفر عظیم زادە از رهبران اتحادیە آزاد کارگران و میثم ال مهدی، دعوت کردە بودند بە عنوان مهمان سخنران در جلسە سخنرانی و بحث و تبادل نظر کنند.

موضوع بحث هم، "نقد و نظر در مورد تعاریف و مفاهیم اتحادیه، شورا، سندیکا، مجمع عمومی و ضرورت تشکل یابی کارگران" بود.

در این جلسە هر یک از شرکت کنندگان نظرات شان در مورد تشکل مطلوب و چگونگی پاسخ بە ضرورت تشکل یابی بیان کردند. سپس بە شرکت کنندگان فرصت اظهار نظر و سوال از سخنرانان دادە شد کە آنها نیز بە سوالات و نقدها پاسخ دادند.

در واقع بحث اصلی حول این کە کدام تشکل در شرایط موجود ظرف مناسبتر و عملی تری است بود.

رضا شهابی کە سابقە فعالیت سندیکایی داشتند، بطور کلی در عین حال کە بیشتر تمرکز صحبت هایشان روی سندیکا بود، معتقد بودند مخالفتی با هیچ نوع تشکل کارگری دیگری ندارند و ضرورتی در این کار نمی بینند.

جعفر عظیم زادە و میثم ال مهدی کە اولی سابقە فعالیت اتحادیەای دارد و دومی سابقە فعالیت در اعتصابات فولاد اهواز بیشتر تمایلاتشان با تمایزاتی بە مجمع عمومی بود. برای من نظرات هیچکدام ناشناختە نبود، اما آنچە موجب تعجب ام شد نظرات آقای عظیم زادە بود. ایشان کە خودشان رهبر یک اتحادیە هستند نفهمیدم چرا از مجمع عمومی بعنوان تشکل و شورا دفاع می کنند. اشکال من متوجە قسمت بحث ایشان بە شورا نیست، بە طرح مجمع عمومی نە بعنوان نهاد تشکیل تشکل، بلکە بە عنوان تشکل است. کە شامل نظر میثم ال مهدی و دوستان دیگری کە در این جلسە از این ایدە دفاع می کردند هم می شود.

اما قبل از طرح نقد خودم لازم می دانم همانطور کە در جلسە هم گفتم بگویم بە رغم اینکە سندیکا و اتحادیە را مناسبترین ظرف تشکل می دانم کە پشتوانە تاریخی ١٥٠ سالە دارد و در طول زمان توانستە است خودش را با نیازهای روز انطباق دهد. با هیچ نوع تشکل کارگری دیگری کە توسط کارگران تشکیل شدە باشد، مشروط بە اینکە مستقل و دمکراتیک باشد و از حقوق کارگر دفاع کند مشکلی ندارم. طرح این نظرات را هم از این رو لازم می دانم کە فکر می کنم رها کردن تجربیات و نتایج مثبت جنبش جهانی کارگری در خصوص تشکل از نظر من اتلاف وقت و بقول معروف تلاش برای اختراع دوبارە چرخ است. موضوع نقد من در این نوشتە متوجە دیدگاهی است کە مجمع عمومی را تشکل فرض می کند و آن را آلترناتیو تشکلهای پایدار می داند.

چرا مجمع عمومی تشکل نیست

مجمع عمومی نهاد تاسیس و تصویب اساسنامە، اهداف و انتخاب کسانی است کە بایستی تصمیمات مجمع را برای مدتی کە اساسنامە تعیین می کند بە عهدە بگیرند. هم از این رو مجمع عمومی تشکل نیست. ولی هر تشکل دمکراتیکی اعم از اینکە، سندیکا و شورا و غیرە باشد اعتبار و مشروعیت اش را از مجمع عمومی می گیرد و بایستی مجری تصمیمات مجمع عمومی باشد. خود مجمع نیز برای اینکە نظمی در تصمیم گیری داشتە باشد و بتواند بە دستور کارش رسیدگی کند بە یک هئیت رئیسە موقت کە عمر آن بە اندازە طول جلسە است نیاز دارد. ٥ هزار کارگر یا بیشتر و کمتر منطقعا و بە تجربە نمی توانند آنطور کە یکی از مدافعان مجمع عمومی در جلسە گفت سر هر موضوعی در هر حال و شرایط اجتماع کنند و تصمیم بگیرند. آنان باید عدەای را برای پیشبرد اهداف شان از بین خود انتخاب کنند و در صورت نارضایتی از عملکرد منتخبین خود آنان را طبق قوائدی کە در اساسنامە در نظر گرفتە شدە عزل و بر کنار کنند.

مجمع عمومی در ذات خود ضد ساختار و انحلال طلبی است

بر خلاف نظرات مدافعان مجمع عمومی کە تصور می کنند مجمع عمومی تشکیلاتی رادیکال و کار آمدتر و دمکراتیک تر از ساختارهای سندیکایی است، چنین نیست. مجامع عمومی در ذات خود در عمل ضد ساختارهای دمکراتیک قاعدە مند هستند کە بە جای ایجاب در نهایت بە انحلال و بی نتیجە ماندن مبارزات واز دست رفتن ثمرات مبارزات منتج می شود.

طبقە کارگر برای رسیدن بە خواستە و دفاع از حقوق و تغییر شرایط اجتماعی و بهبود و ارتقا آن در هر حال و شرایط بە سازمانهای نیرومند اتحادیەای با دیسیپلین نیاز دارد. بدون سازمان ثابت و پیگیر کارگر اگر امتیازاتی با اعتصاب و مبارزە بتواند از سرمایە دار بگیرد، بە محض فروکش کردن و سرکوب مبارزات آنها را از دست خواهد داد. تجربە همە عالم و تجربە جنبش کارگری این واقعیت را بە ما می گویند.

در چند کشور مجامع عمومی بعنوان تشکل وجود دارد؟

من دقیقا اطلاع ندارم کە آیا تشکلی بە نام مجمع عمومی در جایی وجود دارد یا نە. ولی اگر چنین تشکلی وجود هم داشتە باشند، باید بسیار نادر و نا محسوس باشند. در خود ایران هم چنین تشکلی وجود نداشتە است. هر چە بودە سندیکا و شورا و کمیتە های اعتصاب بودەاند کە آنها هم نە خود مجمع عمومی بلکە منتخبین مجامع عمومی بودەاند. در اکثر کشورها هم تشکل غالب اتحادیە ها بودە و هستند. دوستان مدافع مجمع عمومی باید ملتفت باشند کە جنبش های کارگری در کشورهای صنعتی پیشرفتە سابقە مبارزاتی و تجربە بە مراتب بیشتری از ما دارند اگر بە این نتیجە می رسیدند کە مجمع عمومی ظرف تشکل بهتری است تا حالا آنها را کشف و جایگزین سندیکاها کردە بودند.

فرق است بین تجمع های اعتصابی با مجامع عمومی

بعضی دوستان تجمع های اعتراضی را کە برای یک یا چند خواست صنفی بوجود می آیند با مجامع عمومی یکی می گیرند. برای نمونە دوست عزیز میثم ال مهدی از سازمانگران اعتصابات فولاد اهواز در همین جلسە و در واکنش بە یکی از حاضرین کە از میثم با عنوان نمایندە ٥ هزار کارگر فولاد نام برد، گفت من نمایندە کسی نیستم. یک نفر از آن ٥ هزار تن هستم. بعد هم طوری توضیح داد کە تجمع اعتصابیون در فولاد گویا از نظر ایشان همان مجمع عمومی بە مثابە تشکل بودە است. اگر استنباط من از صحبت های میثم درست باشد، در آن صورت می توانم از میثم بپرسم راستی از آن تشکل چە خبر؟ چە کردە و چە میکند؟ بلە فرق یک تجمع صنفی با مجمع عمومی در این است کە اولی مطالباتی است، دومی بە منظور سندیکا، شورا و هر نهاد ساختار مند ادامە دار دیگری تشکیل شدە است.

مادامی کە ما در جوامع سرمایە داری و بە زعم من حتی در جامعە ی سوسیالیستی زندگی و کار می کنیم مجبور بە مذاکرە بر سر حقوق و مطالبات مان با کارفرمایان چە دولتی و چە خصوصی هستیم. فرض کنیم ١٠ هزار کارگر برای افزایش دستمزد در چند موسسە مختلف یا در یک رشتە معیین دست بە اعتصاب بزنند و بخواهند بر سر آن با کارفرما مذاکرە کنند. در این صورت همە این ١٠ هزار نفر بە فرض اینکە در یک مجمع مشترک هم جمع شدە باشند، امکان پذیر نیست کە همە آنان در مذاکرە شرکت کنند. در این صورت یا باید چند نفر را همین جمع کثیر ازمیان خود انتخاب کنند کە این هم بسیار دشوار است، یا سندیکا و تشکلی باشد کە آنها را نمایندگی کند. در اروپا و بعضی کشورهای اروپایی معمولا اتحادیە ها وقتی ببینیند اعتراض قابل توجهی با نتیجە توافقات شان با کارفرمایان در بین اعضای شان وجود دارد، نتیجە را بە رای اعضا می گذارند و نتیجە را هر چە باشد ملاک قرار می دهند. اتحادیە ها در این کشورها در همە زمینە ها نقش اساسی در دفاع از حقوق زحمتکشان دارند و تا کنون ساختار تشکیلاتی دیگری کە بتوند جای اتحادیە ها را بگیرد بوجود نیامدە است.

عملکرد سندیکاهای غیر دولتی در ایران هم از نظر من بسیار مثبت و تحسین بر انگیز و قابل دفاع است. طبقە کارگر ایران هم هرچە بدست آوردە عمدتا نتیجە فعالیت سندیکاهای غیر دولتی است و هر چە را از دست دادە نیز نتیجە سرکوب و غیبت سندیکاها است.

دوستی در جلسە گفت، از این اعتصاباتی کە من در خوزستان می بینیم سندیکا در نمی آید. اما ایشان فراموش کرد در جلسەای کە نشستە یکی از رهبران سندیکایی حضور دارد کە سندیکای اش از دل مبارزات در خوزستان درآمدە و همین سندیکا سر سلسە جنبان اعتصابات هفت تپە بودە است. او همچنین از یاد برد کە چندین تشکل سندیکایی مدتهاست از دل مبارزات معلمان در شهر های مختلف سر بر آوردەاند، کە صفت بوروکرات بودن را با یک من سیریش هم نمی توان بە آنها چسباند. اما نگفت چند تشکل غیر سندیکایی در خوزستان از دل اعتصابات سر بر آوردەاند. من فرق زیادی بین شوراهایی کە در این مقطع می تواند از میان اعتصابات سر برآورند با سندیکاهایی کە می توانند در همین فضا شکل بگیرند، نمی بینم. اما فکر می کنم اگر شوراها بتوانند در شرایط موجود در خوزستان شکل بگیرند، سندیکا ها هم قطعا می توانند. اختلافی من بر سر شورا و سندیکا ندارم و هر جا هر کدامشان درست شود موجب خوشحالی همە ما باید باشد. جنبش کارگری بە اندازە کافی از قطب بندی کاذبی کە بر سر شورا بهتر است یا سندیکا توسط بعضی از گروە های سیاسی در سالهای نخست بە آن تحمیل شد هنوز دارد تاوان پس می دهد. امیدوارم این تجربە را ما دوبارە تکرار نکنیم و بجای اینکە بگوییم کدام یک بهتر است و کدام یک بدتر انتخاب را بە خود کارگران واگذار کنیم.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید