پیش به سوی یک انترناسیونال جدید
نظم جهانی ما که از بالا جهانگستر شده، در تب و تاب یک پاسخ جهانگستر از پایین، یک انترناسیونال جدید به منظور دگرگونی سیستم در قرن بیست و یکم است. اتحادیه های کارگری با پوشش جهانی و استراتژی جهانی خود می توانند در این خصوص نقشی محوری ایفا کنند، اما انترناسیونال امروزی دیگر نمی تواند فقط محدود به اردوی کار باشد. برای ارائه جایگزینی منسجم برای خشونت، کوتاه نگری و هرج و مرج سیاسی حاکم بر وضعیت موجود، اتحادیه های کارگری باید با طیفی از دیگر جنبشهای فراملی، که برای تغییر سیستماتیک برای غلبه بر بحرانهای اقلیمی، تأمین امنیت غذایی، حقوق زنان یا مردمان بومی، عدالت نژادی و تخفیف شکاف درآمدها مبارزه میکنند، پیوند بخورند.
این انترناسیونال جدید چگونه خواهد بود؟ مدل های گذشته انترناسیونال قالبهای مناسبی برای دنیای پیچیده، درهم تنیده و به سرعت در حال تغییر کنونی نیستند. الگوی "فوروم اجتماعی جهانی" نیز ناکافی است، زیرا فوروم مذکور همچنان در قید دیدگاهی است که نه بر اقدام، بلکه به گردهمایی متکی است و از این رو نتوانسته است جنبشهای اجتماعی فراملیتی عمده، به ویژه جنبش کارگری، را دربرگیرد.
جنبش کارگری باید در کانون چنین تلاشی قرار گیرد، زیرا استثمار نیروی کار همچنان و همچون در گذشته، هسته اصلی مناسبات تولید سرمایه داری است. اما کارگران تنها محرکهای تحول اجتماعی نخواهند بود. پیش از آن که نیروی کار بتواند پتانسیل کامل خود را در شرایط بینالمللی برای چالشهای قرن بیست و یکم به کار گیرد، باید در میان همه نوع تقسیماتی - از قبیل کارگران رسمی و غیررسمی، زن و مرد، بومی و مهاجر، شمال و جنوب - پل ایجاد کرد. در این باره بسیاری از سازمانهای غیردولتی، بشردوستانه و سازمانهای وابسته به ملل متحد نقش دارند: دردرون انحادیه ها، گروه های حمایت از مهاجران کارگران مهاجر را گرد هم آورده اند. گروه های زنان دیدگاه فمینیستی را به اتحادیه های کارگری آورده اند. گروه های محیط زیستی به شکلگیری اتحادهای سبز/قرمز اولیه کمک کرده اند. با این حال، در نهایت، تنها نیروی کار سازمانیافته فراملی میتواند وزنه ای متعادل در برابر سرمایه سازمانیافته فراملی باشد.
این وظیفۀ دشواری به نظر می رسد، اما تعاملات بیشمار جهانی در درون و در بین جنبشهای اجتماعی در حال بارور کردن بذرهای بین المللی جدید اند. اولویت کنونی ایجاد پایه های کار مشترک و سیاست وحدت در تنوع است که جنبشهای اجتماعی قدیم و جدید را درگیر می کند و در مقیاسهای بزرگ جغرافیائی عمل می کند. طبعاً یک مکانیسم هماهنگ کننده می تواند در آینده نیز پدیدار شود. این وظیفه حول موضوعات خاصی به تأکید بیان میشود. اینها موضوعاتی اهستند که نیازمند پاسخی جهانی اند؛ مثل مبارزه برای نجات اقلیم، برابری جنسیتی، سازماندهی کارگران فقیر، و کاهش مصائب مهاجران و پناهندگان.
یک انترناسیونال جدید به یک دیدگاه مشترک نیز نیاز دارد. اتحادیه ها و متحدان آنها، مشابه جنبشهای اجتماعی مترقی، می توانند با تکیه بر مانیفستها و منشورهای موجود، بر سر یک منشور جدید برای عمل، متشکل از اقدامات اصلاح طلبانۀ رادیکال با طنین فراملی، اجماع ایجاد کنند. آنها می توانند به جای پیش گرفتن یک روند متمرکز، کار را همچون مجموعه ای از تعاملات شبکه ای پیش ببرند. از این قرار منشور مورد نظر مشروعیت خود را از طریق تأیید رهبری اتحادیه و نخبگان روشنفکر به دست نمی آورد، بلکه از سوی اعضای اتحادیه، فعالان میدانی، و جنبشهای اجتماعی متحد تأیید شود، که همگی غارتگریهای سرمایه داری جهانی شده را به چالش کشیده اند.
دستورکار برنامه ای منشور برای رسیدگی به نگرانیهای همه کارگران – زن و مرد، شهری و روستایی، فنی کاران فنون پیشرفته و کارگران غیررسمی، از شمال تا جنوب – تدوین و تعیین می شود. یک لیست آغازین می تواند شامل خواست روز شش ساعت کار برای کاهش استرس کاری و در عین حال توزیع عادلانۀ کار، حقوق جهانی کار، از جمله حق اعتصاب و شرکت در اقدامات همبستگی بین المللی، سیاستهایی برای کاهش مصائب کارگران مهاجر، بی ثبات کاران، خویش فرمایان، و بیکاران باشد.
این مجموعۀ نخستین خواسته متعاقباً می تواند تکمیل شود و با جلب حمایت بخشها و جنبشهای گسترده تر، ساخته و پرداخته گردد؛ زیرا ما در راستای یک برنامه انتقالی یکپارچه عمل میکنیم تا ما را به فراسوی نظم اجتماعی شکست خورده کنونی رهنمون شود. از این تلاش سازمانیافته، که با کمپینهای موازی تکمیل میشود، انترناسیونال پدید خواهد آمد که به آن نیاز داریم؛ جایی که در قلب آن، کارگران متحد جهان ایستاده اند.
افزودن دیدگاه جدید