رفتن به محتوای اصلی

مبنای قضاوت، عمل است نه ادعا

مبنای قضاوت، عمل است نه ادعا
پيرامون رابطه آقای رضا پهلوی و سلطنت طلبان

اعلاميه ۶ سازمان سياسی جمهوری خواه با عنوان "پروژه رهبرتراشی، راه رهائی مردم از شر جمهوری اسلامی نيست!" با تهديدها، فحاشی ها و تخريب های سلطنت طلبان مواجه شد. اين برخوردها بار ديگر فرهنگ مخرب سلطنت طلبان را به موضوع روز تبديل کرد. گرچه اين برخورد تازگی ندارد و سال ها است ما شاهد اين برخوردها هستيم. 

سلطنت طلبان پايگاه اجتماعی و نيروی عملياتی رضا پهلوی هستند. رضا پهلوی مدعی دموکراسی است. بهمين خاطر لازم است سلطنت طلبان را بشناسيم و به اين سئوال جواب دهيم که آيا آن ها نيروی دموکراسی هستند و می خواهند ساختارها و مناسبات دموکراتيک را در کشور مستقر کنند؟ يا بدنبال احياء حکومت سلطنتی اقتدارگرا هستند؟ از نوع حکومت رضا شاه و محمدرضا شاه. آيا رضاپهلوی مدعی دموکراسی می تواند با سلطنت  طلبان پايه گذار حکومت دموکراتيک باشد؟  

برای پاسخ به اين سئوال لازم نيست منتظر فردای بعد از جمهوری اسلامی بمانيم تا ببنيم آن ها چگونه عمل خواهند کرد. امروز با سنجش ادبيات و عملکرد  اين نيرو، می توان پاسخ روشن به آن سئوال داد. ادبيات و عملکرد اين نيرو، نشانگر نوع حکومتی است که آن ها فردا می خواهند بسازند.   

سلطنت طلبان طی چند دهه گذشته، حود را به اين صورت شناسانده اند:   

ـ خواهان بازگشت سلطنت مطلقه هستند. الگوی آن ها حکومت رضاشاه و محمدرضاشاه است. 

ـ اکثر سلطنت طلبان ادبيات لمپنی دارند و با اين ادبيات با منتقدين و مخالفين برخورد می کنند. 

ـ سلطنت طلبان نقد را بر نمی تابند و منتقدين را دشمن به حساب می آورند و آن ها را تهديد و تخريب می کنند. 

ـ اين نيرو به پلوراليسم سياسی اعتقاد ندارد و تماميت گرا است. برخورد آن ها مشابه اين شعار حزب الهی ها است: "حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله". حزب سلطنت طلبان از جنس حزب رستاخيز و رهبر آن ها رضا پهلوی است. آن ها شاه الهی  هستند و از جنس حزب الهی های جمهوری اسلامی. 

ـ برای سلطنت طلبان همکاری با ديگر نيروهای سياسی مطرح نيست. چونکه سلطنت مطلقه می خواهند. يعنی حکومت ارثی و امادام العمر. 

ـ رابطه سلطنت طلبان با رضا پهلوی، رابطه شاه ـ رعيت است نه رابطه شهروند و حکومت. رابطه مشابه خامنه ای و حزب الهی ها.

با اين تعاريف، به يقين می توان گفت که سلطنت طلبان نيروی دموکراسی نيستند، بلکه در جايگاه پياده نظام حکومت سلطنتی مطلقه قرار دارند.

جزميت سلطنت طلبان 

در طی چهار دهه گذشته اکثر نيروهای سياسی تحولات فکری و سياسی را گذرانده، به اهميت و ضرورت  دموکراسی پی برده و به اين دريافت رسيده اند که کشور ما بدون تامين دموکراسی قادر نخواهد شد که برعقب ماندگی خود غلبه کند، فرآيند گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن را طی نمايد و گام در راه توسعه پايدار بگذارد. باور به دموکراسی بسترساز تغيير فرهنگ سياسی نيروهای سياسی شده و مناسبات بين ان ها را تغيير داده است. اما سلطنت طلبان در همان جايگاه خود باقی مانده و فرهنگ انحصارطلبی، نفی ديگران، فحاشی، تهديد و تخريب را حفظ کرده اند و به آن هم افتخار می کنند.   

در سال های گذشته نسل جديدی به سلطنت طلبان رو آورده اند. از جمله فرشگردی ها. اين انتظار وجود داشت که نسل جديد از آن فرهنگ فاصله بگيرد و با تعامل، با منطق و احترام به حقوق ديگران برخورد کند. اما  اکثر آن ها از همان فرهنگ ديرينه سال سلطنت طلبان پيروی کرده و گاه تندتر و سرکوب گر از آن ها برخورد می کنند.

تخريب چهره های جمهوری خواه

سلطنت طلبان علاوه بر تخريب احزاب و سازمان های سياسی جمهوری خواه، بطور سازمان يافته به تخطئه چهره های محبوب جمهوری خواه روی آورده اند. آن ها با اين تخريب ها می خواهند صحنه سياسی کشور را از چهره های محبوب و مردمی خالی کنند تا رضا پهلوی را به عنوان تنها آلترناتيو به مردم ايران تحميل کنند. 

رضاپهلوی و سلطنت طلبان 

پايگاه اصلی رضاپهلوی، سلطنت  طلبان هستند. رضا پهلوی مدعی دموکراسی است و با پرچم دموکراسی به ميدان آمده است. اما دموکراسی متکی بر فرد نيست، بلکه پايه آن نيروهای دموکرات، احزاب سياسی و جامعه مدنی قدرتمند است. بارها از رضا پهلوی خواسته شده است که اگر واقعأ باورمند به دموکراسی است، حساب خود را از سلطنت طلبان جدا کند، رسمأ و علنأ از آن ها تبری جويد و در مقابل فرهنگ لمپنی بايستد. چرا که سلطنت طلبان نيروی دموکراسی نيستند. ولی او وقعی به اين خواست نگذاشته و هم چنان به اين نيرو متکی است. برای جريان های دموکراتيک، مبنای قضاوت عمل است نه ادعا. بهمين خاطر آن ها به رضاپهلوی اعتماد نمی کنند و ادعای دموکراسی خواهی او را زير سئوال می برند.

* يکی از سلطنت طلبان به نام رضا احمدی که ويدئوی سخنان او در شبکه های اجتماعی پخش شده است، می گويد: سه پادشاه خط قرمز ما است. اگر کسی پای خود را از اين خط قرمز بيرون بگذارد، قلم پايش را می شکنیم و داندانهايش را خرد می‌کنیم.

دیدگاه‌ها

بهروز خليق 

دوست عزيز! 

شما بدرستی نوشتيد يک جريان ديگری وجود دارد که از مشروطه طلبی پارلمانی دفاع می کند و در بين آن ها افراد فرهيخته و دانشگاهی بين آن ها وجود دارد. آقای داريوش همايون در شکل دادن اين جريان نقش مهمی داشت. او فرد فرهيخته ای بود و من با ايشان ديدار و گفتگو داشتم. آنچه من نوشتم در رابطه با سلطنت طلبان بود نه مشروطه طلبان فرهيخته که از فرهنگ سلطنت طلبان فاصله دارند.   

اینکه جمهوری چه قابلیت هایی دارد که نظام پادشاهی فاقد آن است، موضوع مطلب من نبود. بحث من حکومت سلطنتی اقتدارگرا است که سلطنت طلبان می خواهند در ايران مستقر کنند که با ادعای دموکراسی خواهی آقای رضا پهلوی مغايرت دارد. در تاريخ کشور ما فرصت هائی فراهم شد که حکومت مشروطه  پارلمانی برقرار شود (سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲). اما چندان نپائيد و به حکومت استبداد فردی فراروئيد. تجربه کشور ما نشان می دهد، حکومت مشروطه پارلمانی استثنا بوده و حکومت سلطنتی قاعده است. ديديم که چگونه در نظام پادشاهی عليرغم پيشرفت های اقتصادی، علمی، فرهنگی و .... استبداد فردی شکل گرفت و زمينه را برای انقلاب فراهم آورد. انقلاب بهمن صادراتی نبود. از دل همين جامعه بيرون آمد. از بطن نوسازی آمرانه و استبداد فردی.  

ممنون 

بهروز خليق 

پ., 23.06.2022 - 09:16 پیوند ثابت
سیروس قریشی

آقای خلیق ، گویا وقتی بخشی از فداییان با اسلحه خداحافظی کردند ، شهامت و شجاعت فدایی را هم دفن کردند . این چه لحن التماس گونه از رضا پهلوی برای تبری جستن از خرده پایگاهش یعنی سلطنت طلبان است . اصلا فدایی چه نیازی به رضا پهلوی دارد . اگر اندک طرفداران این شازده تهدید به شکستن قلم پا میکنند ، مقصر شما هستید که از در سازش با امثال اینها برآمده اید . اگر نمیتوانید صدای فدایی باشید ، حداقل به اندازه بهرام مشیری ، حقیر بودن رضا پهلوی را به خودش و اعوان و انصارش گوشزد کنید . 

ی., 19.06.2022 - 02:33 پیوند ثابت
Azad

جناب خلیق،استنباط شما ناظر بر یک جریان است که آنرا سلطنت طلب مینامید.ولی در مقابل یک جریان دیگر از مشروطه پارلمانی دفاع میکند که نه تنها لمپن و هتاک نیستند بلکه افراد فرهیخته و دانشگاهی هم بینشان زیاد است.علی القاعده شما باید با نهاد سلطنت  یا نظام پادشاهی زاویه داشته باشید وتفاوت آنرا با جمهوری بیان ،کنید.اینکه جمهوری چه قابلیتهایی دارد که نظام پادشاهی فاقد آن است واینکه آیا در کشورهای پیرامونی نظام پادشاهی لاجرم به استبداد و سپس فساد وفروپاشی ختم میشود.امنیت وحفظ تمامیت ارضی،رشد اقتصادی،رشد فرهنگی،حفظ محیط زیست،حفظ صلح و رابطه حسنه با همه کشور های دنیا چرا شعار جمهوری خواهان نباشد.دست آوردهای اقتصادی،اجتمائی،فرهنگی رژیم گذشته اشاره کنیدوبیان کنید که در شرایط سیاسی بهتر ده ها برابر از این دست آوردها داشتیم.
بر قرار باشید.

س., 14.06.2022 - 22:21 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید