چندین سال است صدای زنگ آغاز اولین روز مدرسه ، صف های منظم پسرانی با لباس های اجباریِ یک شکل اما سرشار از شور و اشتیاق نوجوانی تصویر یک پادگان نظامی را در ذهنم مجسم می کند که گوش به فرمان فرمانده تحتِ نام ناظم مدرسه ایستاده اند با شعار های مرگ بر این، مرگ برآن.بجای زندە باد صلح، زندە باد آزادی، سال تحصیلی جدید را آغاز می کند.
دوربین ها از مشت های گره شده نوجوانانی کە حتی نمی دانند، چرا با زمزمە ی کلمە مرگ، باید زندگی را در خانە ی دومشان آغاز کنند.
عکس های بسباری گرفته می شود عکس ها مستند سازی می شوند، برای ادارە شهر، استان و کشور ارسال می شوند و این عکسها آغاز یک آموزش دوگانە و پیامد آن پیدایش دوگانگی در فکر و عمل این نوجوانان است.
دقیقا همان چیزی کە امروز در جامعە شاهد آن هستیم.
دانش آموزان در محیط مدرسه شخصیتی مطابق با آموزه های اجباری منطبق با ایدئولوژی و در خانه و جامعە انسانی متفاوت و رها کە گاهی حتی خود را گم می کنند.
ریشه ی این دو گانگی از همان مقطع ابتدائی همین عکس های دروغین با اجرای مراسم های فرمایشی می باشد کودک در می یابد اجرای تمام این برنامه ها فقط نمایش است ،یاد می گیرد نقش بازی کند.
او که در درون خود آرزوی مرگ برای دیگران را نمی خواهد اما آموزش از او می خواهد که برای پذیرفته شدن به عنوان دانش آموز خوب باید اینچنین باشد، در صف نماز اجباری بایستد، بعد از شرکت در مراسم های مذهبی با روحی خسته در کلاس درس معلم بنشیند، عضویت در بسیج دانش آموزی را علی رغم میل باطنی اش می پذیرد. به امید تخفیف شهریه دانشگاهی، یا کم شدن
با اردو های راهیان نور نه برای همراهی با اهداف پشت پرده سیستم آموزشی بلکه به خاطر وحشت از کسر نیمی از نمره قبولی در درس آمادگی دفاعی همراه می شود. .
و لازم به ذکر است به خاطر فقر حاکم بر اکثریت خانواده ها مخصوصا مناطق محروم که حتی امکان مسافرت بین شهری هم در طول سال برایشان مقدور نمی باشد تجربه چنین سفری هر چند با تحمل مصائب انجام اعمال مذهبی اجباری در طول مسیر رفت و برگشت را با ذوق کودکانەای می پذیرند.
اینجا نیز همان دوربین ها لحظه به لحظه این دو گانگی ها را ثبت می کنند .جا دارد در مورد این کتاب درسی نکته ای را بیان کنم بر فرض اینکه این کتاب برای آمادگی دفاعی مفید باشد کتابی که هم پسران هم دختران آن را آموزش می بینند بخشی از نمره قبولی به امتحان تئوری و بخشی هم به آموزش عملی و شرکت در اردوهای راهیان نور با هزینه و بودجه ارگان های نظامی خاص می باشد .دختران در مدارس یاد میگیرند چگونه تفنگی را باز و بسته کنند اما دریغ از اموزش چگونه باند از یک زخم سادە را انجام دهند و یا چگونە کمک های اولیە ای را آموزش ببینند. فقط آموزش بر مبنای اینکە چگونە شلیک کنند، و چگونە هدف را از پا درآورند،
در ذهن این ضمیر های پاک در همین مدارس در بهترین دوران زندگی شان
وجود دشمن فرضی را برای همیشه پرورش می دهند
چنین کتاب هایی و قوانین حاکم بر آموزش وپرورش مدرسه را پادگان می خواهد که سربازانی تا حد انتحاری شستشو مغزی باشند.
کارخانه ای برای تولید کارگرانی فرمانبردار بدون توانِ مطالبه گری، رفاه و حقوق اجتماعی. معلمانی می خواهند بازجو و شکنجە گر. از معلمی کە باید پیآم آور رهایی فکر و اندیشە باشند، دستگاە صوتی می سازد کە طی سالها آنچە بە خود او دیکتە می شود را باز پخش کند. که اگر کودکان و نوجوانان در دوره تحصیل شان اموزش های لازم در مورد ان ببینند چه بسا در فضای اموزشی مدارس خط قرمزها و تابوهایی سایه در فضای اموزشی مدارس خط قرمزها و تابوهایی سایه در مدرسه و یا در خارج از محیط مدرسه و جامعه مورد تعرض و خشونت های جنسی قرار نخواهند گرفت و در بروز حوادث ناگوار نیز وحشت از پی گیری ظلمی که بر ایشان روا داشته شده را نخواهند داشت .با فقر روز افزون خانواده ها میلیون ها کودک کار در ایران وجود دارند که از هر گونه اموزشی بی بهره هستند و اکثریت آنها مورد تجاوز و آزارهای جنسی قرار می گیرند
آموزش و پرورش رکن اساسی هر کشوری می باشد در دنیای امروز تمام کشورهای پیشرفته بیشترین سرمایه، توجه و تمرکز را بر آموزش آینده سازان کشورشان قرار می دهند .اما تباهی در کشور ما پایان ندارد کاستی های موجود در نظام بی نظم آموزشی کشور حق تحصیل رایگان را از فرزندان این مرز و بوم گرفته است .در تمام مدارس دولتی سراسر کشور مخارج مدارس از جیب والدین که عموما طبقه کشاورز و کارگرانی که گاها ماه ها از کارفرماها دستمزدی دریافت نکرده اند می باشند. خانواده ها همچنین قربانی های تجارت پنهان در زیر لباس فرم اجباری مدارس هستند
افزودن دیدگاه جدید