رفتن به محتوای اصلی

نگاهی به کتاب "اتمها، موشها و آدمها"

نگاهی به کتاب "اتمها، موشها و آدمها"
نوشتۀ فرانسوا نیکولاو (1940 - 2021)، سفیر اسبق فرانسه در ایران (از 2001 تا 2005)

نوشتۀ حاضر نگاهی است به کتاب "اتمها، موشها و آدمها" (Des atomes, des souris et des hommes) نوشتۀ فرانسوا نیکولاو (1940 - François Nicoullaud 2021)، سفیر اسبق فرانسه در ایران (از 2001 تا 2005). تیتر کتاب بر گرفته از شعر روبرت بورنس و شاهکار جان اشتاین بک "موشها و آدمها" با تاریخی سرشار از شوق و امید و بحران و خیالهای واهی که حسابگریهای هر دو طرف درگیر را نقش بر آب می کند.
هدف نقد و بررسی این اثر نیست؛ زیرا نه در توان این قلم و نه در حوصله این نوشتار است؛ تنها با اشاراتی کوتاه به چند نکته شاید بتوان شوق و اشتیاق خواندن این کتاب را در دل حقیقت جویانی که بیزار از گفته های غرب، اسرائیل، عربستان و شرکا بوده، برانگیخت.
نوامبر 1944 شارل دوگل دراولین سفر خود به عنوان رییس جمهور، بعد از تونس و قاهره و قبل از رفتن به شوروی، توقفی کوتاه در تهران انجام می دهد و از آن به بعد تا سال 1960 شاه سه سفر پیاپی به فرانسه ای که درگیر جنگ الجزایر است، و ایران هیچ کدام از قطعنامه های سازمان ملل علیه این کشور را امضا نکرده بود، انجام می دهد. بار دیگر در سال 1963 زوج دوگل در سفری رسمی و طولانیتر کلید آشکار شدن پروژه اتمی را می زند.
عهدنامه عدم غنی سازی به کشورهای امضاکننده ای چون ایران، ژاپن و آلمان در ازای رد ساختن بمب TNP
اتم، بایستی تکنولوژی پیشرفته و حتی حساس را در این زمینه بی هیچ مانعی در اختیارشان بگذارد.
شاه که در رویای خاورمیانه عاری از سلاح اتمی بود، بعد از آزمایشهای هسته ای هند و پاکستان به فکر خارج شدن از عهدنامه شد. اکبر اعتماد گفته بود: "شاه خطای بزرگی در انجام این امضا مرتکب شده و اگر در زمان مسئولیت من بود، مانع از انجامش می شدم".
1974 شاه در ورسای در تماشای آتشبازی چهارده ژوییه گفته بود: "این پایان قدرتهای در حال افول چون فرانسه و انگلستان است، به هنگامی که کشورهای دیگری چون ایران و چین در حال صعود اند".
1974 شاه به برنامه اتمی نظامی اسرائیل شک می کند و از کشورهای همسایه می خواهد برای عاری شدن منطقه از سلاحهای هسته ای عهد نامه را امضا کنند. شاه همزمان به تقاضای آمریکا در جهت رها کردن تکنولوژی هسته ای پاسخ منفی می دهد؛ به این دلیل که بعد از امضای عهدنامه حقی است انکارناپذیر در دستیابی به تکنولوژی پیشرفته و در این مورد فرانسه و آلمان مخالفتی نمی کنند.
1976 شاه هنگام ضیافت شام در فضایی سنگین و آکنده از سردی روابط، انتقادات شدیدی به فرانسه برای فروش راکتورهای اتمی به پاکستان می کند که نمی شود همزمان با تهران و اسلام آباد در این زمینه معامله کرد، و از سوی دیگر با فشارهای آمریکا به این قرارداد "با ایران" پایان داد.
1977 در شیراز، شاه در حضور نمایندگان 41 کشور از خلع سلاح کلی دفاع می کند تا از یک سیاست عدم غنی سازی که به نظرش شکلی تبعیض آمیز دارد.
1989 ایران دوباره قصد وارد شدن به "ارو دیف" برای به دست آوردن سهمیه اورانیوم غنی شده را می کند که با مخالفت فرانسه روبرو می شود؛ به این دلیل که این مقدار سهمیه آن سانترالی است که هرگز ساخته نشده است.
در سوئیس، ژاک شیراک: "نبود یک خطر حیاتی و جدی علیه دولت یهودی، و بعد از پیروزی متحدین علیه صدام حسین در1985  و در ادامه فروپاشی شوروی، پروسه دشمن تراشی جدیدی آغاز می گردد؛ اسلامی آشوبگر، تروریست و غنی ساز بر محور یک بحران در وجود ایران تجسم می یابد. این انتخاب برای اسرائیل انعکاس همبستگی آمریکا و دوستانش را پایداری می بخشد. در این میانه علیرغم مخالفت خوانیهای به ظاهر، همکاری پنهان به وجود آمده در زمینه سلاح و تکنولوژی با توافق آمریکا بین تهران و تل آویو در زمان جنگ ایران و عراق، قطع می شود.
1988 ژاک شیراک از بیل کلینتون خواهان دادن شانسی به محمد خاتمی می شود. وی همچنین فعالانه سعی در حل این مسئله داشت که همیشه با مخالفت جرج دبیلو بوش روبرو می شد.
2002 علیرضا جعفرزاده از مجاهدین، نطنز و اراک را افشا می کند؛ خبری که از سرویسهای اسرائیلی به آنها داده شده بود. پیشتر از اینها خود آمریکا این دو مرکز را به البرادعی گزارش کرده بود!
2002 جرج بوش با محور شرارت خواندن عراق، کره شمالی و ایران در اصل سیلی زد به ج. ا. به خاطر کمکهای مهم و مؤثری که به متحدان در جنگ علیه طالبان رسانده بود.
2003 آمدن سه وزیر اروپایی برای مذاکره با گروه روحانی و برخورد غیر مترقبه آنان با البرادعی در سالن فرودگاه که به همین منظور به تهران آمده بود و خشمگین از این که اروپا خودسرانه و بدون در جریان گذاشتن وی وارد مذاکره شده است! "واقعا این برخورد در فرودگاه غیر منتظره بوده است! کارشکنی از طرف جناحهای حکومتی؟ یا مانع خارج شدن ماشین دوویل پن از کاخ سعدآباد بعد از اتمام مذاکره".
2003 موافقت هسته ای با البرادعی و کشورهای اروپایی و مخالفت آمریکا. جان بولتون: "هیچ گونه سانتریفوژی".
2003 رژیم محل لویزان را که به وسیله مجاهدین افشا شده بود، پاکسازی و صاف می کند.
2004 به هنگام نشست 8 کشور صنعتی، جان بولتون: "به شیعه ها اطمینانی نیست و صادقانه به این موافقتنامه با سه کشور اروپایی پایبند نمی مانند؛ باید ایران را بفرستید به شورای امنیت".
اروپاُئیها پیشنهاد در اختیار گذاشتن سوخت غنی شده به ایران را می دهند ولی بی هیچ ضمانتی به ادامه این کار در صورت تحریم مجدد آمریکا.
بعد از انتخاب احمدی نژاد، آمریکاییها اجازه غنی سازی تا حد مصارف صنعتی را می دهند! "به راستی راز این جابجایی خط قرمز آمریکا در چه نهفته است؟ از صفر سانتریفوژ به این حد رسیدن"!
2006 ژاک شیراک به مجتبی ثمره، مشاور خصوصی احمدی نژاد، می گوید: "هرگز موافق تحریم نبوده ام و مشاهده نشده که مؤثر افتد. ولی زمانی چاره ای جز این نیست و باید معتدل و حساب شده باشند و هیچ راهی بهتر از گفتگو و مذاکره نیست".
دوست و بلازی وزیر امور خارجه از رفتن به ایران خوداری کرد و طرح نامه ای که شیراک برای خامنه ای برنامه ریزی کرده بود را در مطبوعات افشا نمود و از انجامش جلوگیری کرد. آمریکا گفته بود در فرانسه دو مرکز تصمیم گیری وجود دارند: کاخ الیزه و وزارت امور خارجه!
2007 ژاک شیراک در مصاحبه ای با سه روزنامه نگار نوول ابسرواتوار، نیویورک تایمز و هرالد تریبون در مورد تغییرات آب و هوایی به یکباره جوگیر شد و گفت: "بگویم در وضعیت کنونی داشتن یک بمب اتم خطر ناک نیست و چند لحظه بعد، خطر درغنی سازی است؛ ایران از بمب چه استفاده ای می کند؟ پرتاب به طرف اسراییل؟ این بمب 200 متر بالاتر نرفته در فضا نابود و تهران با خاک یکسان خواهد شد". غافل از این که این صحبتهای خارج از برنامه ضبط و پخش می شوند.
به ناچار بار دیگر سه روزنامه نگار را می طلبد برای تصیح گفته هایش و این که بمب نابود خواهد شد و غیر قابل تصور است که قدرتی بتواند تهران را با خاک یکسان کند.
2019، جالب است که در 9 کشور اروپایی 46 در صد مردم قانع شده اند که ایران بمب اتم دارد!
فرانسوا نیکولو: "پرونده در دست عده ای کارمند عالیرتبه است که به خوبی قلمرو غنی سازی را می دانند، ولی خیلی کم از ایران شناخت دارند و هیچ میلی هم برای بیشتر دانستن از خود نشان نمی دهند. کمبود یک رئیس توانا و مهم برای حل این مسئله احساس می شود".
جالب است؛ کوندلیزا رایس اعلام می کند که کار البرادعی و سازمان مربوطه اش دیپلماسی نیست، ولی خود او و همکارانش از 20 سال پیش از این که ایران سال آینده بمب خواهد داشت خبر می دهند.
2003 سازمان سیا اعلام می کند که ایران برنامه ساخت سلاح هسته ای را متوقف کرده است. در این مورد خشم لوران فابوس برانگیخته می شود و می گوید که سیا همیشه در هر دو جهت اشتباه می کند.
نیکولا سارکوزی در توجیه قرار دادن سیستم ضد موشکی ناتو در اروپا می گوید در جهت حایل شدن علیه موشکهای ایران است.
باراک اوباما قبول می کند که ایران ظرفیت غنی سازی را بدون هیچ شرطی حفظ کند: نقطه کلیدی که مذاکرات را از هشت سال پیش به بن بست رسانده بود. این اقدام خشم عده ای از حکومتیان ج. ا. را که منافعشان در منزوی کردن کشور و جامعه ایران است، برانگیخت.
 شورای حکام آژانس بین الملی انرژی اتمی: "هرگز اثر و موادی در جهت اهداف نظامی پیدا نکرده است".
امروزه خبره ها حتی در اسراییل بر این عقیده اند که ایران قصد دستیابی در تکنیک و دانش بمب اتمی بدون ساختنش را دارد، یعنی "کشور در آستانه". در قوانین بین الملل و عهدنامه عدم غنی سازی هیچ منعی در این هدف نیست.
ماده 10 عهدنامه عدم غنی سازی اجازه می دهد که هر کشوری که منافعش در این قرارداد به خطر افتد، آن را ترک کند. باراک اوباما آرزو داشت این بحران را برای همیشه فیصله دهد اما بازیهای سیاسی داخلی آمریکا، فشارهای اسراییل و کارشکنیهای خود رژیم ایران مانع شدند.
به قدرت رسیدن روحانی و به نتیجه رسیدن مذاکرات در ژوییه 2015 در لوزان با موافقت همه کشورها به جز فرانسه "به دور از نقش تاریخی همیشگی اش" از زبان لوران فابوس "موافقت فریب" و همچنین مخالفت خامنه ای و رفع مجازات اقتصادی آمریکا از کشورهایی که با ایران دادوستد می کنند. هرچند آمریکا تحریمهای اصلی خود علیه ایران را حذف نکرد. "پس هر دو طرف مذاکره کننده مشکل دارند".
امروزه تعادل و ترکیب قوا دگرکون شده با جهت و سیری قهقرایی. زمانی رفسنجانی، خاتمی، ظریف و روحانی در تلاش گشودن راه برونرفت از این مخمصه بودند. شیراک، دوویل پن، مرکل و اوباما تا حدودی تلاش و همراهی می کردند. حالا بازمانده های بوش پسر، ترامپ، بایدن لنگان و چه بسا ترامپ 2 و مکرون و شولتز و حکومتهای پیاپی انگلیس، و دیگر سو رئیسی و دکتر جلیلی با تزش "روابط دیپلماتیک پیغمبر با کشورهای همسایه"، جای هیچ گونه امید و رهگشایی نیست. بر فرض محال اگر برجامی هم امضا شود، ره آوردش دور خواهد بود از آنچه که در 2015 انجام شد.
شرایط بسیار دگرگون شده، خیزش مردم و در تنگنا قرار گرفتن رژیم، جنگ در اوکراین و بحران شدید اقتصادی در اروپا و خارج ماندن ایران از این گردونه و به شکلی بی نیازی از آن، کمتر رغبتی در ادامه مذاکرات "موش و گربه ای" دیده می شود. حتی اگر زمانی رژیم تن به مذاکره و امضاء برجامی دیگر دهد نه برای بهبودی وضع اسفناک جامعه بل برای حفظ و طولانی کردن بقای خویش است.
رژیمی که ریشه در آشوب، نابسامانی و دشمنی با دنیای بیرون دارد و بیشترین سودها را در ادامه جنگ، تحریمهای اقتصادی و آشفتگی بازار از آن خود کرده، نمی تواند جامعه ای قانونمند در آرامش و آسایش و خوشبختی را تصور کند.
شده است خانه کیخسرو آشیانه جغد
من خرابه نشین دلخوشم وطن دارم.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید