رفتن به محتوای اصلی

گسترش فقر، تعميق شکاف طبقاتی و جايگاه عدالت اجتماعی

گسترش فقر، تعميق شکاف طبقاتی و جايگاه عدالت اجتماعی

جمهوری اسلامی دولت ایدئولوژیک است و ساختار آن برپایه تلفیق دین و دولت و حاکمیت روحانیت شیعه پی ریزی شده و در آن ولایت فقیه، هسته اصلی ساختار قدرت است. جمهوری اسلامی دارای دو خصلت بارز دیگری هم هست: خصلت دولت تحصیلدار (رانتیر) و حامی پرور (کلاینتالیست). در جمهوری اسلامی در اساس، حوزه سیاست و قدرت سیاسی است که ثروت، مالکیت و امتیازات طبقاتی را فراهم می سازد.

دولت ایدئولوژیک و خصلت رانتیر و حامی پروری آن، رشد لجام گسیخته سرمایه‏داری دلالی و تجاری و سیاست های اقتصادی نئولیبرالی طی سه دهه گذشته، بسترساز تمرکز ثروت بیکران در دست لایه نازکی از جامعه و انباشت فقر در بین گروه های وسیعی از مردم گشته است. در این مدت لایه های جدیدی از سرمایه داران شکل گرفته و به ثروت های بی سابقه در تاریخ ایران دست یافته اند. سرمایه در دست این لایه ها در سایه کارهای تولیدی انباشت نشده است. منشا ثروت آنها از قبل درآمد نفت، رانت حکومتی، فساد و کارهای دلالی و واسطه گری بوده است. این لایه ها عمدتا از درون حکومت و یا در زد و بند با حکومتیان پدید آمده اند.

یکی ار لایه های بورژوازی که در طول دو دهه گذشته به ویژه در دوره احمدی نژاد ظهور یافت، گروه نوکیسه ای است که  به هیچ چیز جز منافع خود پای بند نیست، به شدت چپاولگر است، از امکان دسترسی به منابع مالی کشور و حمایت دولت و سپاه برخوردار است. این گروه بیشتر از عناصر اطلاعاتی و نظامی های فعلی و سابق، آقازاده های مقامات حکومتی، برخی مسئولین حکومتی و عناصر شیاد تشکیل شده است. این نورسیدگان که با غارت ثروت کشور و دسترنج کارگران و زحمتکشان یک شبه میلیاردر شده اند،

در مقابل انباشت ثروت های بیکران در دست لایه نازکی از جامعه و نورسیدگان، گروه های کم درآمد جامعه شدیدآ متورم شده، فقر گسترش يافته و شکاف طبقاتی بطور بی سابقه ای تعمیق یافته است. با وجود ثروت های عظيم کشور، در دوره جمهوری اسلامی به ويژه در دهه اخير، فقر، بیکاری و فاصله فقر و ثروت به نحو بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است. این واقعیات تلخ را به وضوع می توان در آمارها مشاهده کرد، در نوشته های اقتصاددانان و جامعه شناسان خواند و در زندگی گروه های وسیعی از جامعه از جمله در افزایش حاشیه نشینی مشاهده کرد.

گفته می شود ۱۹ میلیون حاشیه نشین در کشور وجود دارد. براساس آمارهای رسمی، جمعیت حاشیه نشین ایران نسبت به سال ۶۱ هفده برابر شده و شهر بندرعباس با چهل درصد، دارای بیشترین جمعیت حاشیه نشین است. فقر و نابرابری در کشور تنها در میان طبقات اجتماعی به چشم نمی‌خورد، بلکه سویه‌های جغرافیائی، ملی و قومی هم دارد. بررسی‌ها صورت گرفته حاکی است بسیاری از شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی، بسته به شهر یا استان مورد بررسی، تفاوت‌های فاحشی با یکدیگر دارند. بیش از نیمی از فرصت و امکانات در پنج، شش استان مرکزی متمرکز شده است. در حالی که برخی استان‌های غرب کشور مانند کرمانشاه، بالاترین نرخ بیکاری و یکی از بالاترین نرخ‌های بزهکاری را در کشور دارند. بررسی ها براساس سپرده های بانکی و قیمت مسکن، عمق شکاف بین تهران و شهرستان ها را نشان می دهد

چهره ديگر فقر و شکاف طبقاتی را در افزايش قيمت مسکن و اجاره بهاء می توان ديد که موجب گسترش بام خوابی، زندگی در چادر، کارگاه خوابی، ماشين خوابی، کارتن خوابی، گورستان خوابی و اتوبوس خوابی شده است. قیمت اجاره پشت بام برای خوابیدن به شبی ۵۰ هزار تومان رسیده است. گورخوابی يکی از  زشت ترين و تکان‌دهنده‌ترین چهره فقر در کشور ما است که در شهرهای بزرگ وجود دارد. از سوی دیگر با نگاهی به سایت‌ها و پلتفرم‌های فعال در حوزه مسکن می‌بینیم که در ماه‌های اخیر تعداد درخواست برای اجاره آپارتمان‌های کوچک نسبت به سال‌های قبل افزایش‌یافته و در مقابل بازار فروش املاک لاکچری ۵۰ تا ۹۳ میلیاردی تومانی در پایتخت در جریان است.

فاصله فقیر و غنی جامعه ایران را دوپاره کرده است. فقر، بیکاری و شکاف طبقاتی، به عنوان سه معضل بزرگ جامعه ما، عدالت اجتماعی را به موضوع حاد جامعه ما تبديل کرده است. توسعه پایدار در کشور ما هم با آزادی و دمکراسی و هم با عدالت اجتماعی پیوند خورده است. این دریافت ـ پیوند توسعه با امر دمکراسی و عدالت اجتماعی ـ نه یک امر ذهنی و خواست و تمایل این یا آن جریان سیاسی، بلکه امر عینی و برخاسته از آرایش نیروهای اجتماعی و مطالبات آنها است.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید