از زمانی که بحث حول بنیان گذری تشکل نوبنیاد شروع شد. شاید یکی از مهمترین بحث و دغدغه شرکتکنندگان گزینش نام مناسب برای آن بوده است. نامی که هم بتواند این مجموعه را توضیح بدهد و هم پیوندهای تاریخی، سیاسی-اجتماعی این مجموعه را در افکار عمومی نشان بدهد و از این طریق گسستی بین این تشکل نوبنیاد و پایگاه اجتماعی تاریخی ایجاد نشود. بهویژه این بحث از این زاویه در شرایط کنونی اهمیت پیدا میکند، که این تشکل نوبنیاد در خارج از کشور و بهدوراز حتی مشارکت و تماس با آن پایگاه اجتماعی تاریخی که هنوز هم در اشکال مختلف خود را به پایگاه اجتماعی فداییان خلق ایران متعلق میدانند، ایجاد میشود.
بحثهایی که تاکنون در درون تشکلهای قائل به بنیانگذاری شده است. میتوان آن را به سه مشخصه (گروه) اصلی تقسیم کرد.
1- نامهایی که بدون هیچ پسوند و پیشوندی برنامهای بدون اشاره به پیشینه تاریخی این جمع، غیر فدایی هستند. مانند "حزب چپ ایران"، حزب چپ دمکرات ایران"، حزب آزادی ایران، حزب سوسیالیستهای ایران، همبستگی برای توسعه پایدار ایران، رهروان آزادی مردم ایران....."
2- نامهایی با پسوند فدایی مانند "حزب چپ ایران (فداییان خلق)، حزب چپ دمکرات ایران (فداییان خلق)، حزب آزادی و عدالت (وحدت فداییان خلق ایران)
3- نامهایی بدون پسوند یا پیشوند تأکید بر نام فدایی دارند. مانند "حزب یا سازمان فداییان خلق ایران، سازمان متحد فداییان"
اشکال اساسی رفقایی که بر انتخاب نامهای غیر فدایی تأکیددارند و اسامی مانند "حزب چپ ایران و...." را پیشنهاد دادهاند، این است که هیچ استدلال و بررسی از پیشینه و کارنامه مشخص این پروژه بنیانگذاری تشکل نوبنیاد که کارنامه دهساله دارد، ارائه نمیدهند. بلکه بر اساس یک سری استدلالها و آرزوهای نیک، که الزما میتوانند در یک سری بحث انتزاعی و مجرد و در شرایط دیگری درست هم باشند، به پیشنهاد دادن اسم برای تشکل نوبنیاد مبادرت میکنند. آرزوها و ایده آلهای خودشان را بجای واقعیت موجود زنده میگذارند و با آرزوهای شیرین دنبال نامگذاری هستند كه با هیچیک از روندهای تاكنونی این پروژه همخوانی ندارد.
چرا ندارد:
1- از عمر این پروژه ده سال میگذرد. در این ده سال هیچ نیروی غیر فدائی نتوانست جذب بكند. تنها نیروی غیر فدائی كه شورای موقت سوسیالیستها بود، از این پروژه خارج شد. این پروژه با خروج آنها و متأسفانه انشعاب در سازمان اتحاد فداییان و بحران در سازمان فداییان اكثریت شكست خورد. حداقل دورهایی یکساله لازم بود، برای شروع و به غلتک افتادن مجدد پروسه بنیانگذاری تشكل نوبنیاد با مضمون حزبی.! همه این روندها با برگزاری و تصمیم کنگره فوقالعاده سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و تصویب مصوبه توافقی، همچنین متأسفانه رسمیت یافتن انشعاب در سازمان اتحاد فداییان خلق ایران در دور جدید تدارک بنیانگذاری "تشکل نوبنیاد با مضمون حزبی" را سازمان و سامان یافت.
2- باید توجه داشته باشیم، كه این پروژه در خارج از كشور است. بدون پیوند و مشاركت مستقیم نیروهای تاریخی فدائیان داخل كشور كه همچنان رسماً و کتباً خود را به این جنبش متعلق میدانند.! اولین کنگره مشترک بینانگذاری خود را برگزار میکند. نیروهای خارج از کشوری بدون پیوند و مشارکت نیروهای داخل کشور نباید تشکلی را بنیان بگذارند، که در عمل انحلال سازمانهای موجود تاریخی بدون حق مشارکت تمامی نیروهای متعلق به این تاریخ است.
3- توجه داریم که جا انداختن نام یک حزب در جامعه سیاسی و بین مردم، ایجاد پایگاه اجتماعی-سیاسی به زمان، تبلیغات و صرف انرژی نیاز دارد. حالا خود این رفقا قاعدتاً باید توجه داشته باشند، كه انتخاب نامی غیر فدائی حتی بخشی از خود شرکتکنندگان در كنگره مشترك را مجاب نمیکند! تا چه رسد به اینكه در این شرایط بخواهد نیروهای تاریخی جنبش فدائی در داخل كشور را راضی و مطلع از این انتخابهای جدیدشان بكنند و با تشکل نوبنیاد پیوند ارگانیک و عاطفی دهد. حالا با چه انرژی و امكانات میخواهد به جامعه توضیح بدهد و خود را گسترش بدهد، بماند.
4- معلوم است که وحدت گستردهتر چپ ایران در یک حزب یا جبهه واحد آرزوی هر چپ ایران است. اما تمامی فا کتها، زندگی و فعالیت تاکنونی و جاری این پروژه نشان داده است، که این پروژه ظرفیت و توان حمل بار سنگین وحدت گسترده چپ ایران را ندارد. ده سال کافی نیست؟، تا یک ارزیابی از ظرفیت و تواناییهای این پروژه ارائه بدهیم؟ و واقعاً بر مبنای تواناییهای واقعی آن تصمیمات واقعبینانه و منطقی اتخاذ کنیم؟ تأمین و به بار نشاندن وحدت گسترده چپ ایران با انتخاب یک نام عمومی مانند "حزب چپ ایران یا شبیه به این" تأمین نمیشود. باید پیشزمینهها و زمینههای آن در یک گفتگو و فعالیتهای مشترک در کل تشکلها و فعالین چپ ایران فراهم بشود، تا بتواند از وحدت چپ ایران صحبت کرد.
این پروژه در کارنامه دهساله خود فراتر از ظرف فداییان پیش نرفت. هر آنچه غیر فدایی بود راهشان را جدا کردند. حتی برای پیشبرد اراده گرایانه و.... این پروژه هرکدام از همراهان را یا دچار انشعاب کردند یا برای مدتی دچار بحران کردند. با چه ارزیابی شما میخواهید؟. بار سنگین وحدت گستردهتر چپ ایران را بر گردن این پروژه، با دارای کارنامه مشخص و قابل متر کردن، بگذارید؟. ما برای اینکه روزی این آرزوی نیک همه امان را به بار بنشانیم. باید واقع بینانه بپذیریم که این بنیانگذاری و متشکل شدن بخشی از فداییان از نحلههای مختلفی است، که روزی و روزگاری از هم جداشده بودهاند، دوباره دورهم جمع میشوند. همه تلاشمان را بکنیم که به جنبش نشان بدهیم که فداییان توانستند، تشکل جدید خودشان را بنیان بگذارند! و باهم دیگر کار مشترک بکنند!. آنگاه میتوان این تشکل نوین فداییان را سکویی در جهت وحدت و تشکیل جبهه چپ ایران قرارداد. این واقعبینانه نیست، که ما فداییان خود را با انتخاب نامی دیگر فکر بکنیم که میتوانیم یا توانستهایم، وظیفه سنگین "وحدت گستردهتر چپ" ایران را به انجام برسانیم. این نگاه اراده گرایانه میتواند نهتنها ما را از آن هدف نیک دور کند، حتی ظرفیتهای قابلاستفاده فداییان را برای کمک به تشکیل جبهه یا وحدت چپ ایران را هم بیاثر و ویران بکند.
همانطور که نوشتم، متأسفانه ما نتوانستیم غیر فداییان را برای گسترش این پروژه جلب بکنیم. قطعاً درجایی از کار و عملکرد ما در همین پروسه اشکال بوده است، که امکان فرا رفتن از طیف فدایی را ناممکن" کرد. آری قطعاً اینکه این پروسه فراتر از فداییان نرفت، فضیلت نیست. اکنونکه به هر دلیلی نتوانستیم غیر فداییان را جلب بکنیم. با اتکا به کدامین واقعبینی و فضایل باید امکانات موجودی که حداقل میتواند فداییان را از نحلههای مختلف بعد از چهل سال دوباره دورهم جمع بکند را از بین ببریم. اتفاقاً نظر من این است که اکنونکه به اولی نرسیدیم. حداقل امکانات و ظرفیتهای دومی را که میتواند به جامعه چپ کشور و پایگاه اجتماعی تاریخی فداییان این سیگنال مثبت را بدهد، که دیدید فداییان با همه جداییها که گاها اتفاقات دردناکی هم افتاده است، وحدت میکنند را از بین ببریم. حتی نتوانیم از ظرفیتهای واقعی همین نیرو هم استفاده بکنیم.
متأسفانه یکی از آفات جنبش چپ بهطور عام و جنبش فدایی بهطور اخص ارادهگرایی مضر و نشاندن آرزوهای نیک و بلندپروازانه بجای واقعیتها بوده است. اکنون هم این خطر ما را تهدید میکند که آخرین بقایا و ظرفیتهای جنبش فداییان را که هنوز هم در جامعه چپ ایران بزرگترین و پر امکانترین جریان تاریخی است را از بین ببریم و تبدیل به یک نیروی چندنفره خارج از کشور بکنیم و یک تشکل جدید به تشکلهای بیرمق موجود اضافه بکنیم.
ازنظر من درصحنه سیاسی-اجتماعی چپ ایران همچنان جنبش فدایی دارای چنان ظرفیتهایی است که بتواند نیرو جذب بکند. متأسفانه هنوز هیچ نشانه ایی از زایش نیروی چپ جدید در صحنه سیاسی ایران نیست. یکطرف میتواند سرکوب و ... باشد؛ اما این همه واقعیت نیست. با دهها فاکت و سند میتوان نشان داد، که مطرحترین جریان سیاسی چپ ایران همچنان فداییان خلق ایران هستند.
5- پروژه ایی كه بیش از ده سال عمر دارد، نتوانسته افكار عمومی و چپهای غیر فدائی را حتی در حد انگشتان دست قانع به پیوستن به خود بكند، حالا میخواهد با تغییر نام خود را جذابتر و قابلگسترش بكند. رفقا مشكل نام نیست، كه نتوانستیم گسترش فراتر از فداییان بكنیم، بلكه مشكل واقعیتهای جانسختی است، كه نمیخواهیم باور بكنیم، كه در این شرایط فداییان با همان تاریخ خوب و بدشان است كه دور هم جمع میشوند و عاقلانه و آینده نگرانه و حتی به نفع گسترش آینده چپ ایران است، كه بپذیریم در لحظه این فداییان هستند كه دوباره دور هم در تشكل جدیدشان "حزب فداییان خلق ایران" كه برای فعالیت مشترك جمع میشوند. اما همچنان فعالیت و تلاش برای وحدت فداییان با دیگر نحلههای چپ ایران ادامه خواهد داشت و آنگاه میتواند سرانجام وحدت گسترده چپ قطعاً نامی غیر فدائی باشد.
ابترترین و بیمعناترین اسامی آنهایی هستند كه فكر میکنند برای جذب فداییان و غیر فداییان یا گسترش خود میتوانند، به نامی عمومی و در داخل پرانتز اسم فدائی بگذارند. این پیشنهاد نه اعتماد همه فداییان خوشبین به این پروژه را جلب خواهد كرد و نه اعتماد غیر فداییان را جذب خواهد كرد. باور بكنیم، كه تحلیل و ارزیابی و شناخت فعالان كنونی فدائی و چپ ایران فراتر از اینها است، كه بخواهیم با بازی در نوع اسمها در داخل یا خارج از پرانتزها، نیروها را جابجا یا جذب این تشکل یا آن تشکل بكنیم.
بزرگترین لطمه و خسران به وحدت دوباره فداییان و همچنین عقیم گذاشتن تلاش برای وحدت گستردهتر چپ ایران خواهد بود، كه تعریف و یا ظرفیتی فراتر از امكانات و تواناییهای این پروژه ارائه دهیم و طلب كنیم .
پیش بهسوی تشکل نو بیناد "حزب فداییان خلق ایران"
با درود
وهاب انصاری
اول فروردین 1397
21 مارس 2018
دیدگاهها
با نظرات رفیق انصاری کاملا…
با نظرات رفیق انصاری کاملا موافقم .
افزودن دیدگاه جدید