رفتن به محتوای اصلی

جنگ اسرائیل و حماس، چشم انداز بعد از پایان جنگ، برنده جنگ

جنگ اسرائیل و حماس، چشم انداز بعد از پایان جنگ، برنده جنگ
مترجم:

قسان سلامه 

استاد افتخاری مدرسه عالی علوم سیاسی 

(سیانس پو پاریس)

 در گفتگو با رادیو فرانس اینتر

بربریت جنگ آوران در دو طرف 

 بیرحمی و وحشی گری درگیری ها از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، سقوط اخلاقی بی سابقه جنگ سالاران دو طرف را آشکار ساخت. بربریتی که از نخستین روز، حماس مرتکب شد و آنچه که اکنون مشاهده می کنیم در مقابله بمثل ارتش اسرائیل. سطح وحشی گری و خشونتی که حیرت همگان را برانگیخته، در درگیری میان اسرائیل و فلسطین، پیش از این مشاهده نشده بود. چنین ددمنشی را در درگیری های مناطق دیگر دیده بودیم ولی  هرگز در درگیری های پیشین  میان فلسطینیان و اسرائیلیان دیده نشده بود. 

 ۵۵  درگیری در جهان اکنون جریان دارد. حتی یک مورد از آن ها دارای برد نمادین بحران  فلسطین و اسرائیل نیست.  در نحوه حل بحران، طرف اسرائیلی و فلسطینی منافع و خسارات خود را می جوید در عین حالی که هر یهودی بروکلین (بخشی از نیویورک)، هر مسلمان کوالالامپور و شاید هر مسیحی روم را نیز متاثر می کند و برد نمادینی در سراسر  سیاره خاکی دارد. بنابراین، هر دفعه، بخصوص در اروپا، در باره این اختلاف، مرز میان سیاست داخلی و سیاست خارجی در هم پیچیده می شود. تشخیص اختلاف سر رویارویی  نامبرده، بعنوان اختلافی در سیاست داخلی یا  در سیاست خارجی، دشوار و بیش از پیش پیچیده می شود. رویارویی، درگیری و جنگی که تحمل آن دشوار است و مدیریت آن بغرنج.

جنوب نوار غزه نیز زیر بمباران 

این گفته که ارتش اسرائیل محل استقرار فرماندهی حماس را در شهر غزه، که در قسمت شمالی نوارغزه واقع است،  محاصره کرده، مورد تردید است. چون من فکر نمی کنم که فرماندهی حماس در شهر غزه باشد. این ادعا واقعی نیست که آن ها در غزه مستقر باشند. ولی این واقعی است که یک سوم جمعیت ساکن در شمال غزه به جنوب منتقل نشده و در محل مانده اند، یعنی در شهر غزه. این واقعیت، دو علت دارد. اول، چون عده ای می خواهند که حماس مقاومت کند. مردم غزه از حماس پشتیبانی می کنند و اکنون نشانه های زیادی وجود دارد که بتوان این را مسلم گفت. دوم، کسانی که به جنوب نوار غزه جابجا شده اند، در ترافیک گیر کرده، جایی برای خوابیدن ندارند و مورد حمله ارتش اسرائیل نیز قرار گرفته اند. مثل بمباران اردوگاه بریج که در جنوب نوار غزه است. بنابراین، غزه ایی های میانه این عقیده را پیدا می کنند  که چه در شمال و چه در جنوب، آن ها در خطرند و بدین دلایل است که یک سوم از جمعیت شمال غزه، از محل خود مهاجرت  نکرده اند. 

اعلام جنگ حزب اله؟

آیا در سخنانی که امروز حسن نصراله رهبر حزب اله خواهد کرد، می توان تصور کرد که او اعلام کند که لبنان وارد جنگ می شود؟ (این گفتگو در صبح جمعه، قبل از سخنان حسن نصراله انجام شده است- م).  اول باید گفت که دیگر جنگی اعلام نمی کنند، به جنگی لغزیده یا وارد می شوند. دیگر مثل قرن نونزدهم نیست که کسی بر خیزد و بگوید جنگ اعلام می کنم.  این شیوه را در بازی اطفال می توان مشاهده کرد. در واقع طرفی، به جنگی لغزیده  و وارد می شود. از یک ماه پیش بیم آن می رود، که حزب اله در جنگ وارد شود. از آغاز این درگیری ها تا کنون در دو طرف اسرائیل و حزب اله، ۷۰ کشته بوده. حدود ده کشته از طرف اسرائیلی، و بیش از ۵۰کشته از فعالین حزب اله با آتش باری هایی که هر روز در مرز میان دوکشور، انجام می شوند. بنابراین، حسن نصراله، اعلام جنگی نخواهد کردچون جنگ های گذشته. او سه عامل تعیین کننده را مورد توجه قرار می دهد که که زیر کشش و تنش آن ها بی تاب است. از یک سو افکار عمومی لبنانی هاست که صدمات عمیقی دیده از بحران اقتصادی و بانکی، بعد از انفجار بندرگاه، بعد از بحران بانک ها  و دیگر به لحاظ اجتماعی و اقتصادی نمی تواند جراحت و خونریزی بیشتری را تحمل کند. از سوی دیگر افکار عمومی مسلمان و عرب هست که او را به حمایت از حماس می رانند تا از این لحظه برای دادن درسی به اسرائیل بهره گرفت. و بالاخره، نیروهای بازدارندگی دریایی است. از آغاز این درگیری توافقی امریکایی اسرائیلی بوجود آمده با این پیام که در جنگ و درگیرهای غزه نبایست پای کشورها  و قدرت های دیگر باز شود. در صورت تخطی، قوای نظامی آمریکا و اسرائیل حاضر به دخالت هستند. بدین طریق یک نظام بازدارندگی برقرار شده است. دو ناو هواپیمابر عظیم جرالد فورد و  آیزنهاور که بسیار نزدیک بنادر لبنان هستند، برای این مقصود بازدارندگی به منطقه اعزام شده اند.  حسن نصراله این سه عامل را می داند. او تا کنون کاملا هوشمندانه بازی کرده و در اسرائیلی ها تردیدی را انداخته است برای کادو کردن آن به فعالین حماس و متحدین آن. آیا او از این موضع مبهم و دوگانه هستم ولی کاملا نیستم برش خواهد کرد، من فکر نمی کنم.

وزن واقعی حزب اله 

حزب اله اکنون چه نیرویی می باشد؟ حدود ۱۸ هزارپرسنل نظامی حرفه ای دارد که شاغل تمام وقت در ارتش هستند. بعلاوه، حزب اله از ظرفیت بسیج حدود ۱۰۰ هزار نفر ذخیره برخوردار است که غالبا لبنانی شیعه هستند. انبار موشک های حزب اله حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار فقره ارزیابی می شوند. اسرائیلی ها می گویند حزب اله نیرویی است با ظرفیت ۱۰ برابر حماس که من می گویم تفاوت تنها کمی  نیست بلکه در کیفیت و در دقت موشک هایی نیز هست که در اختیار دارد. 

آیا از افتادن لبنان در این درگیری هراس دارید؟ روزنامه الاخبار در بیروت، که به حزب اله بسیار نزدیک است، یک نظرسنجی را سه روز پیش منتشر کرده است که نشان می دهد ۶۷ در صد لبنانی ها مخالف لغزش لبنان در جنگ هستند. لبنانی ها که با آرمان فلسطینی همبسته هستند، مخالفند که لبنان یک جانبه وارد جنگ با اسرائیل شود. آن ها می گویند اعراب دیگر کجایند؟ چرا بایست همواره لبنانی ها یکجانبه بها را در یک درگیری پایان ناپذیر بپردازند؟ 

اثر مخرب جنگ بر جنگ آوران

این عبارت را گفته اید که هنگامی که جنگی شروع می شود، دیگر بشکل نمایشی با بازیگرانش نمی ماند.جنگ،  خود یک عامل می شود.این  به چه معناست؟  این عبارت از من نیست. معنایی در این باره که توانسته ام  درک کنم با مشاهدات مستقیم در بسیاری از جنگ ها و درگیری ها که شاهد بوده ام، در میانمار، در درگیری عراق در ۲۰۰۳، یا اخیرا در لیبی. موقعیکه جنگ شروع می شود، در میدانی و به منطقی محدود نمی ماند که جنگ آوران دو طرف  در آن محدوده  آن را آغازیده اند. جنگ، تغییر می کند، از عمل مخرب جنگی  به نوعی عامل تباهکاری جنگ آوران تغییر می کند و طرفین جنگ را به رفتاری می کشاند که آنان خود برایش طرحی نداشته اند. جنگ خود تبدیل به عاملی مخرب و اثرگذار بر طرفین درگیری می شود.

برد نمادین 

درگیری فلسطین و اسرائیل در سراسر سیاره خاکی

چرا تقریبا تمام دنیا به جنگ و درگیری ای که 27 روز پیش روی داد، کشیده شده، در حالی که وقتی اسد  به نصف مردم سوریه حمله کرد، تقریبا هیچ کشوری واکنشی نشان نداد؟ شاید کمی تفاوت  پر رنگ شده. نسبت به حملات اسد در سوریه واکنش بود. حتی یک تلاش فرانسوی امریکایی در ۲۰۱۳ صورت گرفت بعد از حمله شیمیایی بشار الاسد. نوعی کوتاهی از ریاست جمهوری امریکا، باراک اوباما روی داد که توسط خود او بعنوان تصمیم ناپخته تعریف شده است.  اما واقعیت این است که بحران فلسطین و اسرائیل یا عرب و اسرائیل، بحرانی است که برد نمادینی دارد که هیچ اختلاف دیگری از آن برخوردار نیست. چرا؟ چون، با این اختلاف، موضوع مذهب نیز بمیان کشیده می شود. تلاش برای توجه کمتر به این جنبه از اختلاف، باعث بروز آن با شدت بیشتری می شود. برای معتقدین به جدایی دین از دولت، موضوع این بحران ارضی است. یک رویاروئی است میان اسرائیلیان که مسلط اند بر فلسطینیان. تحت سلطه ها، گاه گاهی ضرباتی می زنند برای ابراز نیات آزادی ملی.  لیکن، این یک خوانش سکولار است. بسیاری دیگر، برعکس، در این درگیری، جنگ تمدن ها، یا یک جنگ میان ادیان را مشاهده می کنند. این عامل است که تاثیر نبرد فلسطینیان با اسرائیل را بردی نمادین و جهانی می دهد. البته خوانش مذهبی از این درگیری، باعث دشواری برای اقلیت مسیحیان فلسطینی می شود که خود را بیشتر منزوی می یابند وقتی مبارزه برای آزادی ملی فلسطین با جنگی  یهودی اسلامی شناخته شود.

برنده نهایی جنگ 

برنده  این درگیری کیست؟ از سی سال پیش مطرح کرده ام که هر دفعه که غرب در مقابل مسلمانان قرار گیرد، چین برنده می شود. این را امروز نیز می گویم این چین است که برنده رتبه اول است. جنگ هایی هستند که در آن ها، تنها برنده کسانی اند که  در آن ها شرکت ندارند. این یکی از آن جنگ هاست. یادتان باشد، در پایان این جنگ، خواهید دید که هیچ طرفی درگیری برنده نشده است. اما کسانی که بر کنار از خصومت غرب با دنیای مسلمانان مانده اند، برنده می شوند.

چشم انداز بعد از پایان جنگ

 می توانید به روز بعد از جنگ بیاندیشید؟ این حرفه من است. هم اکنون که فرماندهان ارتش اسرائیل و حماس به بعد از جنگ می اندیشند، ناظرین و علاقمندان نبایست در موضوع روزانه در جا بزنند. در مورد روز بعد از جنگ بشما می گویم: فلسطینیان به پنج دسته تقسیم شده اند. کمی بیشتر از دو میلیون در نوار غزه یک دسته،  دسته دوم در کرانه باختری رود اردن، دسته سوم در اسرائیل با شهروندی اسرائیلی حدود یک و نیم میلیون، دسته چهارم در اردوگاه های فلسطینی در اردن، سوریه و لبنان، و پنجمین دسته  دیاسپورا (فلسطینی های پراکنده در سراسر جهان). همگان در این پنج دسته آرزو و آرمان یگانه و  مشترکی در زندگی دارند. اگر ما حقوق سیاسی آنان را برسمیت نشناسیم، حتی نابودی حماس، هیچ فایده ای ندارد. تا هنگامی که این حقوق سیاسی رعایت نشوند، این منطقه آرامش بخود نخواهد دید. این را از هر کس بپرسید بشما خواهد گفت. پیروزی با جنگ در خاورمیانه وجود ندارد. باید راه حلی یافت. و راه حل در این اوضاع بسیار بغرنج شده است. چون شریک دیالوگ، سه شریک دیالوگ که لازم اند، وجود ندارند. شریک فلسطینی دیالوگ وجود ندارد چون هم نمی توان با حماس وارد گفتگو شد و هم تشکیلات خودگردان فلسطین در وضعیت اسفناکی قرار دارد و ناتوان است از بعهده گرفتن نقش شایسته. شریک گفتگوی اسرائیلی، وجود ندارد، چون نمی توان با حکومت کنونی صلح کرد با حکومتی که راست ترین ترکیب در مخالفت با صلح در تاریخ اسرائیل را دارد. سومین شریک، میانجی است که نیاز است و آن نیست جز یک میانجی. نامش جو بایدن است. سه سال است که او دارد از این قسمت از جهان فرار می کند و حالا در فاصله یک سالگی انتخابات امریکا بیشتر دستش بسته است. اگر به صلح اندیشیده می شود، سه شریک این وضع غمبار، نخست باید خود را بسازند.

راه حل دو دولت

و راه حل دو دولت در این شرایط؟ این یک راه حل نهایی است ولی روز بروز بغرنج تر می شود. در زمانی که توافق اسلو در ۱۹۹۳ امضا شد، ۱۳۰ هزار مستعمره نشین  در کرانه باختری رود اردن وجود داشت. امروز نزدیک نیم میلیون از آن ها هست. اگر دولت فلسطین باید باشد، می بایست این مستعمره نشین ها  استعمار زدایی بشوند. وقتی توافق اسلو امضا شد، حماس قدرت امروزش را نداشت. از زمان توافق اسلو تا کنون تغییراتی صورت گرفته است. راه حل دو دولت مربوط به آینده است که باید در نظر داشت. روسای کشورها ان را مطرح می کنند، بایدن، ماکرون و دیگران. همه ان را تکرار می کنند. من از آن ها یک پرسش دارم. برای عملی کردن این ایده که از حدود سی سال پیش شکل گرفته، چه کرده اید؟ می گویم آن ها درگیری فلسطین و اسرائیل را زیر قالی سروندند و فلسطینی ها مجبور بودند با زور از خواب بیدارشان کنند. آیا هر بار یک مصیبت غیر قابل تحمل و یک بربریت باورنکردنی برای بیدار کردن رهبران قدرتمند جهان  در باره غیر قابل نفی بودن حقوق ملی فلسطین برای تشکیل دولتشان در سرزمینشان، لازم است ؟

نقش سازمان ملل

با توجه به مواضع اخیر دبیرکل سازمان ملل، این سازمان می تواند در حل اختلااف نقش بازی کند؟ سازمان ملل از این درگیری مدت های زیادی است که برکنار شده است. اسرائیل، سازمان ملل رانمی خواهد و هیجوقت نخواسته است. آن دولت معتقد است که سازمان ملل هیچوقت همدست آن نمی شود. در گفتگوها و توافق اسلو، بخصوص نروژی ها بودند که آن را انجام دادند. کمپ داوید را امریکائی ها انجام دادند. کنفرانس مادرید هم ابتکار امریکائی ها بود.  امروزه، تنها یک میانجی وجود دارد و آن امریکاست. مشاهده کردید که گوترس دبیرکل سازمان ملل آن مواضع را گرفت، که با ویژگی موضع گیری او نمی خواند.علت آن است که  آن چنان مصایبی  در غزه روی داده، که حتی گوترس را که فوق العاده خوددار است در قیاس با دبیرکل قبلی، به واکنش واداشته شد. 

جنگی سر بود یا نبود

این جنگ یقینا می تواند بعنوان یک درگیری مربوط به بود یا نبود تعریف شود. بایست فلسطین به لحاظ سیاسی وجود داشته باشد و برای این، بایست که اسرائیلیان به پای آن بیایند. اسرائیلیان، بعد از تشکیل دولتشان، باید مشارکت کنند در ایجاد دولت فلسطین. این تنها ضامن و تنها بیمه ای است برای یک خاورمیانه  با ثبات مستمر. 

جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲ – ۳ نوامبر ۲۰۲۳

برگردان و گزینش فشرده ای از گفتگو : نادر عصاره

منبع : فرانس اینتر

https://www.radiofrance.fr/franceinter/podcasts/l-invite-de-8h20/l-invi…

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید