رفتن به محتوای اصلی

آیا "تضمین اشتغال" اشتغال را تضمین می کند؟ بخش بیست و ششم

آیا "تضمین اشتغال" اشتغال را تضمین می کند؟ بخش بیست و ششم
تحلیل انتقادی برنامه های دولت به عنوان "کارفرمای ملجأ نهائی"

4. تضمین اشتغال در عمل: واقعیتهای سیاسی و اداری
ملاحظات سیاسی - ادامه

مقاومت بازار کسب و کار در برابر "تضمین اشتغال": کالکی (Kalecki) پیش بینی کرد که سرمایه سازمانیافته در برابر دستیابی به اشتغال کامل به دلایل زیر مقاومت می‌کند:

الف- کاهش اهمیت سیاسی "اطمینان" بازار کسب و کار به عنوان محرک رشد اقتصادی؛

ب- تقویت پیوسته قدرت دولت و مالکیت آن بر سرمایه و سرمایه گذاری؛ و

ج- اثرات اجتماعی و اقتصادی بلندمدت رهائی نیروی کار از تهدید اخراج.

میتچل و مایسکن با مکث بر رویدادهای بعدی در درجۀ نخست به طریق متقاعدکننده ای نشان داده اند که بازار کسب و کار به خودی خود با هزینه های دولت مخالف نیست - حتی ممکن است فعالانه برای آن لابی هم بکند، مثلاً وقتی پای ایجاد  زیرساختها و انجام تحقیقات در میان باشد. با این حال، آنها در گامهای بعدی تأثیر انقلابی"تضمین اشتغال" و تأثیرات آن را بر مناسبات کار [و سرمایه] در راستای حذف بیکاری نادیده می گیرند. "تضمین اشتغال" منطق استخدام را با نشاندن سرمایه داران در جای "نیازمندان" و کارگران در جای "گزینندگان" معکوس می کند. اگر "تضمین اشتغال" با تعبیه های تنبیهی شدید همراه نباشد – که مدلهای ارائه شده توسط حامیان آن چنین نیستند – آن گاه قطعاً موجب اعتماد به نفس بیشتر و تشجیع کارگران برای مطالبۀ دستمزد بیشتر و بهبود شرایط کار خواهد شد. این ایده به روشنی ایجاد امنیت بیشتر (درآمد، منزلت شخصی و اجتماعی و ...) برای کارگران را در نظر دارد، و به همین دلیل با مخالفت دنیای کسب و کار، به ویژه کارفرمایان میانه حالی که به نیروی کار سازگار عادت دارند، روبرو می شود. طبعاً اگر عموم مردم به این باور برسند که چنین برنامه ای عملی است، می توان بر مخالفتهای گفته شده غلبه کرد، اما اگر کاستیهای آن بر حسن نظر عمومی نسبت به آن غالب شوند، پایدار نخواهد ماند.

5. نتیجه
چنان که در این فصل آمد، "تضمین اشتغال" تلاشی است برای "برداشتن دو هندوانه با یک دست"، و از این رو سخت آسیب پذیر. تأمین برخی از الزامات آن ناگزیر مانعی برای تأمین برخی دیگر از الزامات آن است. چهارضلعی ناممکنی که تشریح شد، از "تضمین اشتغال" انتظار دارد که بیکاری ناخواسته را از طریق ایجاد مشاغلی از میان بردارد که بی توجه به سطح مهارت در دسترس همه اند، دارای ارزش اجتماعی اند، اما هرگز توسط بخش خصوصی یا دولتی انجام نمی شوند، و هر لحظه می توان آنها را متوقف کرد. استدلال نوشتۀ حاضر این است که "تضمین اشتغال" نمی تواند هم یک "سهم ذخیره" موقت باشد و هم خروجی مولد داشته باشد. این مشکل کوچکی نیست، بلکه یک مشکل ذاتی ناشی از دو هدف مانعةالجمع آن است: اشتغال کامل و ثبات قیمتها. 

همچنین قابل پیش بینی است که احتمالاً مخالفت سیاسی قابل توجهی با "تضمین اشتغال" بروز کند؛ از جمله از جانب اتحادیه های بخش دولتی، که یک ائتلاف ترقیخواهانه با آنها بس مورد نیاز است. البته مخالفت سیاسی به تنهایی دلیل کافی برای عدم اجرای یک سیاست نیست، اما به نظر نمی رسد که مزایای مفروض "تضمین اشتغال" بر هزینه های سیاسی احتمالی آن بچربند. چنان که در فصل 3 بحث شد، جنبه های تورمی "تضمین اشتغال" بسیار بیشتر از آن چیزی است که طرفداران اش طرح می کنند، و مزایای آن برای جامعه و کارگرانی که تحت پوشش آن به استخدام درخواهند آمد، احتمالاً اندک است. از آنجایی که این گروه کارگران بیش از دستمزد پایه دریافت نمی کنند و مطلقاً ساده نیست که به مشاغلی بپردازند که نیاز به برنامه ریزی، مهارت یا دوره های تکمیلی داشته باشد، احتمالاً کارهایی به آنان سپرده خواهند شد، که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر اجتماعی کم ارزش اند، و در معرض انگ و تحقیر. جایگزینی که ورای برای دادن مساعده ای برابر دستمزد کارگران "تضمین اشتغال" به جویندگان کار تمام وقت پیشنهاد کرد، به واقع یک سیستم سخاوتمندانه تر برای کمک به بیکاران است. این تناقض اساسی در "تضمین اشتغال" را تنها با تغییر اساسی در اهداف آن می توان از میان برداشت.

* در متن حاضر اصطلاح تضمین اشتغال در معنای عام آن منظور است، و "تضمین اشتغال" (در داخل گیومه) در معنای خاص آن، که در بخش 1 این مقاله چنین تعریف شده است:

  1. "تضمین اشتغال" ظرفیت بینهایت منعطفی را برای نیروی کار فراهم می آورد: یک امکان همگانی برای همه، بدون هیچ آزمونی، یا با این و آن محدودیت زمانی یا محدودیت عددی.
  2. دستمزد این برنامه برای کارگران، حداقل دستمزد است. از این قرار این برنامه کارگران تحتانی در بازار کار را استخدام می کند. بنابراین با دیگر کارگران در بازار کار به رقابت برنمی خیزد و فقط کارگرانی را استخدام می کند که در غیر این صورت بیکار خواهند ماند. دستمزدها به نحو "برونزا" تثبیت شده اند، به این معنا که توسط دولت تعیین می شوند و بنابراین افزایش دستمزد به منظور حفظ کارگران رخ نمی دهد.
  3. "تضمین اشتغال" نوعی اشتغال کامل "سست" است، به این معنا که کارگران آزادند، زمانی که چشم انداز شغلی بهتری وجود دارد، "به میل خود" از آن بیرون روند و به بازار کار معمولی بپیوندند. بنابراین نیروی کار تحت پوشش این برنامه نسبت به شرایط اقتصاد به طور معکوس تغییر می کند. برنامۀ "تضمین اشتغال" به طور خودکار تنظیم می شود تا نیروی کار لازم مشاغل معین را فراهم کند؛ بنابراین موجب تقاضای اضافی برای نیروی کار نمی شود.
  4. کارگران برنامه، کارهای اجتماعی مفیدی را انجام می دهند، اما نه کارهای مرسومی را که مداوماً توسط "خط اصلی" در بخش عمومی انجام می شوند. طرفداران "تضمین اشتغال" طیف تقریباً نامحدودی از فعالیت‌ها را پیشنهاد می کنند که می تواند به کارگران برنامه سپرده شود. از آن جمله اند: مراقبت از کودکان و سالمندان، طرحهای محیط زیستی، فعالیت‌های جمعی و خدمات اجتماعی از طریق بخش غیرانتفاعی. شرط انجام یک پروژه در چارچوب "تضمین اشتغال" این است که پروژه به نحوی دارای یک منفعت اجتماعی باشد.
     

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید