الهیات و فلسفه دینی، میان نظرات افلاتون و فلوطین
آرام بختیاری
مکتب نوافلاتونی محصول زوال و بحران نظام برده داری یونان باستان در قرن سوم بعد از میلاد است. این مکتب تاثیر مهمی روی فلسفه و الاهیات عربی-اسلامی و غربی-مسیحی در قرون وسطا و در دوره رنسانس گذاشت. مارکس و انگلس مکتب نوافلاتونی را جمعبندی ذهنی مکاتب و دکترین: رواقی، اپیکوری، شکاکانه، با محتوایی ارسطویی-افلاتونی تعریف نمودند. نوافلاتون گرایی از نظر ماهیت اجتماعی، محصول ایدئولوژیک زوال نظم سیاسی-اجتماعی برده داری در دوره باستان بود. مکتب نوافلاتونی در طول تاریخ خود به اشکال مکاتب: اسکندریه-رومی، سوری، آتنی، و پرگامنی، در غرب و در شرق و در خاورمیانه درآمد.