رفتن به محتوای اصلی

آيا حکومت می تواند شکل مبارزه را به اپوزيسيون و جنبش ها تحميل کند؟

آيا حکومت می تواند شکل مبارزه را به اپوزيسيون و جنبش ها تحميل کند؟

در بين مدافعان سرنگونی اين نظر وجود دارد: "خشونت آميز بودن و نبودن انقلاب هم دست کسی نيست، دست حکومت است". آن ها بدرستی بر کاربرد خشونت توسط حکومت در خيزش دی ماه ۹۶ و آبان ماه  ۹۸و    جنبش مهسا دست می گذارند. با توجه به اينکه جمهوری اسلامی همواره در قبال خيزش مردم به خشونت متوسل میشود، نتيجه منطقی از اين دو گزاره، اين است که برکناری حکومت خشونت آميز خواهد بود و چاره ای نيست.. 

برخی ديگر از مدافعان سرنگونی اين موضوع را با بيان ديگر مطرح می کنند. آن ها می گويند اين حکومت است که شکل مبارزه را تعيين می کند. و از آن نتيجه می گيرند که توسل به خشونت توسط مخالفين و مردم اجتناب ناپذير است. اين حکم چقدر با واقعيت انطباق دارد؟ آيا تجارب موفق کشورها در گذار به دموکراسی آن را تائيد می کند؟ آيا اپوزيسيون و جنبش ها بايد به شکل مبارزه تحميلی حکومت تن دهند يا می توانند ابتکار را به دست گرفته و شکل مطلوب و نتيجه بخش مبارزه را انتخاب و بر حکومت تحميل کنند؟ آيا می توان رويکرد به مبارزه خشونت آميز برخی نيروهای سياسی را با رويکرد حکومت به خشونت توجيه کرد؟

۱۰ نکته در مورد اشکال و ميدان مبارزه

۱. حکومت های سرکوبگر و مستبد، مبارزات مسالمت آميز مردم را سرکوب می کنند، معترضين را در خيابان ها می کشند، زندان ها را از آن ها پر می کنند، زندانيان را برای اعتراف گيری و پرونده سازی شکنجه می کنند و برپايه پرونده های ساختگی محاکمه و به زندان های سنگين محکوم و يا اعدام می کنند. با اين حکم که حکومت ها  شکل مبارزه را تعيين می کنند، قاعدتأ اپوزيسيون و جنبش های اجتماعی در حکومت های مستبد، بايد به کاربرد قهر روی بيآورند. در حالی که در تعداد زيادی از کشورها، اپوزيسيون و جنبش های اعتراضی در برکناری حکومت اقتدارگرا به خشونت روی نيآورند و با مبارزات مدنی و خشونت پرهيز موفق شدند که حکومت اقتدارگرا را برکنار کنند و به دموکراسی دست يابند.

۲در موج سوم دموکراسی به گفته لاری دياموند در مقاله "آياهمه دنيا می تواند دموکراتيک شود؟ (کتاب گذار به دموکراسی) "امروزه در حدود سه پنجم کشورهای دنيا دموکراتيک هستند و برتری جهانی دموکراسی به عنوان شکل غالب حکومتی در طی نيم دهه اخير تثبيت شده است" در حالی که در سال ۱۹۷۴ از ۱۵۰ کشور ۴۱ کشور دارای رژيم های دموکراتيک بودند. در اکثر کشورهائی که در اين دوره به نظام های دموکراتيک پيوستند، گذار از اقتدارگرایئ در شکل مسالمت آميز صورت گرفت. اين امر نشان می دهد، جنبش ها و اپوزيسيون شکل مبارزه خود را براساس کاربرد خشونت توسط حکومت ها، تعيين نکردند.، بلکه با بسيج سياسی مسالمت آميز به هدف خود که استقرار دموکراسی بود، دست يافتند و ابتکار عمل را خود به دست گرفتند.

۳حکومت های اقتدارگرا با توسل به خشونت به سلطه خود ادامه می دهند. بهمين خاطر نهادهای متعدد سرکوب را تسازمان می دهند، آن ها را به سلاح ها و تجهيزات مدرن تجهيز می کنند و بودجه های سنگينی برای اين ارگان ها اختصاص می دهند. اپوزيسيون و جنبش های اعتراضی نه می توانند سازمان های مسلح قدرتمند تشکيل دهند، نه به سلاح های و تجهيزات مدرن مجهز شوند و نه بودجه آن را دارند. بنابرين در مبارزه خشونت آميز احتمال پيروزی برحکومت تا دندان مسلح اندک است. 

۴مبنا قرار دادن اين حکم که حکومت شکل مبارزه را تعيين می کند، برخورد منفعل و تن دادن به انتخاب شکل مبارزه توسط حکومت است. در عين حال به معنی آن است که حکومت جنبش و اپوزيسيون را بدنبال خود می کشاند و آن ها هم به شکل مبارزه تحميلی حکومت تن می دهند.

۵. مبارزه خشونت آميز پيآمدهای سنگينی دارد. از جمله تلفات انسانی سنگين. حکومتی که در جنبش مهسا بيش از ۵۰۰ نفر را کشت و تعدادی را اعدام کرد، در صورت رويکرد مخالفين به مبارزه مسلحانه به کشتاری مشابه دهه ۶۰ دست خواهد زد. در چنين صورتی مسئوليت کشتارها تنها برعهده حکومت نيست، بلکه مخالفين هم مسئوليت دارند. سازمان مجاهدين در کشتارهای دهه ۶۰ مسئول است

۷مارکس در قرن نوزده از امکان انقلاب مسالمت آميز در برخی کشورها سخن می گفت: "ما می دانيم که نهادها، رسوم و سنت های کشورهای گوناگون را بايد در نظر گرفت و انکار نمی کنيم که کشورهائی مانند امريکا، انگلستان و اگر با نهادهای هلند آشنائی داشتيم شايد اضافه می کردم هلند وجود دارند که در آن ها کارگران می توانند احتمالأ با وسائل مسالمت آميز به هدف خود دست يابند" او در سال ۱۸۸۰ اعلام می کند، اگر تحول به سوسياليسم در انگلستان با يک انقلاب خشونت آميز روبرو شود "گناه آن تنها به گردن طبقات حاکم نيست، بلکه طبقه کارگر نيز مقصر است".

۸جنبش ها و نيروهای اپوزيسيون نبايد تن به آن شکل مبارزه  بدهند که حکومت می خواهد برآن ها تحميل کند. آن ها بايد ابتکار عمل را در دست گيرند، ميدان مبارزه را خود انتخاب و به حکومت تحميل کنند. کاری که جنبش مهسا انجام داد و خيابان و دانشگاه و مبارزه مدنی را بر حکومت تحميل کرد. کاری که هم اکنون توسط زنان ايران عليه حجاب اجباری با نافرمانی مدنی صورت می گيرد.

۹. انتخاب ميدان در جنگ و در مبارزات اجتماعی عامل مهمی است. هر دو طرف درگير در جنگ و مبارزات اجتماعی تلاش می کنند، ميدان را خود انتخاب و به طرف مقابل تحميل کنند. ميدانی که در آن از موقعيت بهتر و امکانات بيشتری برخوردارند. جمهوری اسلامی برای حفظ موجوديتش بيشترين بودجه و نيروی انسانی از جمله نيروی متخصص را  به سپاه اختصاص داده و دست سپاه برای چنگ انداختن به اقتصاد، سياست، فرهنگ، سياست خارجی، ورزش و ...... را باز گذاشته است. در کنار سپاه انواع ارگان های اطلاعاتی ـ امنيتی را راه انداخته و برای سرکوب معترضين نيروهای ويژه ای را سازماندهی کرده است. ميدان اصلی و مطلوب حکومت، ميدان خشونت است. در آن ميدان از توانائی و قدرت بالا برخوردار است. ميدان مناسب برای اپوزيسيون، گروه ها و جنبش های اجتماعی در مبارزه عليه رژيم، خيابان، دانشگاه، مدارس، کارخانه ها، محلات و ..... است و نقطه ضعف حکومت هم در همين ميدان ها  است. 

۱۰. شکل مبارزه و ميدان مبارزه که توسط جنبش زن، ژندگی، آزادی انتخاب شد و شکل مبارزه ای که امروز زنان کشورما پيش می برند و تن به پوشش اجباری نمی دهند، الگوی مناسبی را در مقابل ما گذاشته است. مبارزه مدنی در خيابان ها، دانشگاه ها، محلات، کارخانه ها، ادارات و ......در شکل اعتراضات خيابانی، گردهمائی ها در دانشگاه ها و خيابان ها، اعتصاب ها، اعتصابات سراسری، بست نشينی ها، تحريم ها، سرپيچی از قوانين تبعيض آميز، تعطيلی مغازه ها و ...........

 

 

 

 

دیدگاه‌ها

رضا

باسلام خدمت رفیق خلیق . نکته ۴ را اینگونه هم میتوان تحلیل کردکه به جای انفعال حرکت متناسب را در مقابل حکومت انجام داد. یعنی برعکس ،کاملا فعال . کاملا با رفتار خشونت پرهیز موافقم اما به قول رفیق بهزادکریمی درست است که روندی به موضوع نگاه میکنیم اما این باعث نمیشودکه خود را دریک چهارچوب فکری قراردهیم بلکه مطابق اشکال فعلا موجودبهترین موضع را بایدگرفت. دیگراینکه چه انقلاب ویا گذاربه هرشکل اینگونه نیست که یکشبه اتفاق افتد(غیرازکودتا)، بنابراین درزمان حال حرکت کردن انعطاف بیشتری نسبت به گذاریا سرنگونی ویا انقلاب دارد.هرچقدردست وپای حکومت ازنیروهای نیابتی کوتاه شوداین سرمایه است که میتواندامکان حرف زدن وعمل پیداکندونه ایده ئولوژی .ساده تراینکه اگردست ایران ازنیروهای نیابتی اش قطع شودکه مسیرفعلی همین رانشان میدهدمیدان برای روآمدن سرمایه داران ازهرنوع بازمیشود.حتابرای سرمایه داران داخل سپاه یاهرجای دیگرنظام .اینگونه سیاست ها هم عوض میشودوطبعا نوع برخوردچپ .
ش., 20.01.2024 - 02:26 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید