به نظر می رسید که تا تاریخ ششم اکتبر (۲۰۲۳) نظم جدید آمریکایی خاورمیانه در حال جا افتادن بود. آمریکا تدریجا از خاورمیانه بیرون میکشید (تا به تدارک مقابله با چین در شرق آسیا برود) ولی جای خالی او را اتحادی از عربستان و اسرائیل میگرفتند که ثبات و امنیت آمریکا-خواسته ی او در خاورمیانه را تامین کنند.
این تصویر خاورمیانه با حمله ی هفت اکتبر حماس در هم شکست. بار دیگر معضل اسرائیل/ فلسطین در صدر مسائل خاورمیانه قرار گرفت و این "جنگ بی پایان" باعث بحرانهای جدیدی در خاورمیانه شد...ثبات مورد نظر آمریکا از دست رفت. برای قدرتهای خارجی روشن شد که تا حل موضوع معضل (برنامه ی استعماری اسرائیل برای تصرف همه ی سرزمین "اسرائیل بزرگ") خاورمیانه دچار بحران خواهد بود. تا زمانی که معضل فلسطین حل نشود، خاورمیانه در بحران پر آشوبی دست و پا میزند (منطقا نیروهای سیاسی رنگارنگ هم برنامه ی میان مدتشان را- ده تا بیست سال آینده - بر همین اساس طراحی میکنند) . ثبات و آرامش زمانی به ما روی میکند که این معضل به نحوی از انحاء حل شده باشد. تا زمانی که راه حلی پیدا نشود ما باید انتظار داشته باشیم که هر از چند گاهی شعله هائی از گوشه و کنار سر بکشند. این حالت اضطراب و نگرانی پیش بردن برنامه ای برای ثبات مورد نیاز جلوگیری میکند. این تصویر خاورمیانه مسلما با طرحهای امریکا و آمال مردم خاورمیانه خوانائی ندارد. باید راهی پیدا شود که مردم اسرائیل ، فلسطین و دیگر کشورهای عرب و همچنین دیگر ساکنین خاورمیانه را قانع کند.
دو "راه حل " به پیش کشیده شدند. یکی ادامه ی طرح اسلو(راه حل دو کشور) و دیگری تشکیل یک دولت که دربرگیرنده ی فلسطینی ها و اسرائیلیها باشد (یک دولت). این پیشنهادات هر کدام مشکلاتی دارند که بعدا در این نوشته بدانها اشاره خواهند شد. نکته ی مورد نظر من اینست که هر دوی این پیشنهادات (و یا راه حل دیگری که به توافق اکثریت نیروهای غالب و درگیر برسد) نیازمند زمان هستند، وقت میگیرند و با توجه به پیچیدگیهای خاورمیانه در فاصله چند ساله بدست آمدنی نیستند. کافیست نگاه کنیم به چرخه ی تصمیم گیریهای چند ماه اخیر. مثلا موضوعی مثل "توقف آتش" موقت (موضوعی که بمراتب از طرح "دو کشور" ساده تر بود) سفیر آمریکا چندین بار به عربستان ،قطر، مصر و اسرائیل سفر میکند که توافق طرفین را کسب کند و منافع/ مواضع آمریکا را کسب کند. فاکتورهای موضوعات دو کشوری یا یک کشوری بمراتب پیچیده ترند:
فاکتورهای عمده
ما به هر حال در مورد منطقه ای صحبت میکنیم که فقر، اختلاف طبقاتی و دیکتاتوری در سرتاسرش بیداد میکند و همه ی آنها در دورانهای مختلف عمل میکنند (نمونه ی بهار عربی، جنبش سبز و بالاخره جنبش "زن، زندگی، آزادی") .
در شرایطی که به کاهش توجه امریکا (به خاورمیانه) روبرو هستیم سوال "که بر که" در خاورمیانه مطرح است. ( جمهوری اسلامی ...دورپروازیهای جمهوری اسلامی و آمال غائی او سلطه بر خاورمیانه است که در شرایط تضعیف نظم امریکائی بهترین فرصت را به دست آورده... زمینه ی رشد تنش سنی/ شیعه (ایران/ عربستان؟) .
بحران های مربوط به محیط زیست (خشکی زمین و کمبود آب)
بحرانهای مربوط به آمال قومی... مخصوصا مربوط به آمال کردها
مشکلات دو راه حل
اینکه انتظار داشته باشیم دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل تشکیل شوند و با هم رابطه ی مسالمت آمیز داشته باشند آرزوئی سالم و انسانی است ولی عملی نیست. چطور میتوان انتظار داشت که هفتصد هزار اسرائیلی – ساکن غیرقانونی ساحل غربی – بدون کاربرد زور خانه هایشان را ترک کنند؟( بایدن طرحی بر مبنای تشکیل دولت فلسطین در ساحل غربی درز داده که مطابق آن طرح ، اسرائیل مسئولیت نیروی نظامی فلسطین را در اختیار داشته باشد. در فضای سیاسی کنونی، این طرح همان ادامه ی استعمار اسرائیل است و میتوان انتظار داشت که اعراب به سادگی به این طرح تن درندهند.) . تعریف امریکا (غرب) از طرح دو کشور طرحی دست و پا شکسته خواهد بود و در هر صورت نیازمند زمان. با تمام اینها بیرون کردن بیش از هفتصد هزار شهرک نشین اسرائیلی مستلزم چند واقعه است. اول اینکه آمریکا باید به ضرورت این مسئله قانع شود (که زمان گیر است) دوم اینکه امریکا قبول کند از ابزار موجود (کمکهای مالی، نظامی و دیپلماتیک) استفاده کند و بالاخره خود اسرائیلیها هم به این فشار تن در دهند. تمام این ملزومات زمان میبرند . باید چندین سال برای این اقدامات وقت در نظر گرفته شوند. در نظر داشته باشیم که تحولات بین الملل (مخصوصا تنشهای چین/ امریکا) هم این پروسه را پیچیده تر میکنند و به احتمال زیاد نیازمند زمان بیشتر هستند..
انتظار تشکیل "یک دولت" در این منطقه هم به همان اندازه – شاید بیشتر- غیر واقعی است. مطابق این طرح در این سرزمین یک کشور واحد تشکیل میشود که فلسطینی ها و یهودیان حقوق برابر داشته باشند. این طرح تمام برنامه ها و پایه های صهیونیسم را به دور میریزد. فکر میکنم این طرح هم در اساس بدون شکست نظامی تمام عیار اسرائیل غیر ممکن است. در شرایط پس از حمله 7 اکتبر، اسرائیلیها از اعراب متنفرند و در عین حال از آنها میترسند.(مطابق نظرسنجیها). بسیاری به امنیت اسرائیل مشکوکند . با توجه به وقایع 7 اکتبر ( و دروغهای هولناک مربوطه) تمام این دل نگرانی ها قابل درک هستند. فکر میکنم که علیرغم صورت ظاهر ساده – و سرراست – این طرح هیچ شانس عملی شدن نداشته باشد.
از طرف مقابل فلسطینی ها هم احساسات ضد اسرائیل ( و ضد یهودی) دارند. نظر سنجیهای ساحل غربی (و حتی غزه) هم نشان از بالا رفتن اعتبار حماس در میان ساکنین عرب دارند و نشان میدهند که حل مسئله ی فلسطین بیش از آن پیچیده است که به این زودیها و به سادگی قابل حل باشد.
گرایشهای سالم و صلح جویانه و استقلال طلبانه (مثلا بهبود روابط ایران و عربستان) را تقویت کنیم. در چند ساله ی اخیر روند استقلال طلبانه ی قابل توجهی در عربستان سعودی و امارات متحده مشهودند. ما باید برای تقویت این روند بکوشیم. ما باید حضور اسرائیل در خاورمیانه را به رسمیت بشناسیم و سیاستمان را جهت تقویت این حضور – و کاهش این جنبه از تنش – تاکید کنیم.
با تمام اینها باید منتظر دوران نسبتا طولانی تلاطم در خاورمیانه باشیم. باید بیش از گذشته برای نزدیکی هر چه بیشتر نیروهای صلح دوست و مترقی خاورمیانه بکوشیم. باید در حد امکان از نزدیکی با نیروهای صلح دوست و مترقی اسرائیل (و فلسطین) پشتیبانی کنیم. کمربندهای خود را برای دورانی از تلاطم و آشوب سفت تر کنیم.
دیدگاهها
این مقاله، نگاه تازه و…
افزودن دیدگاه جدید