اعلام موجودیت حزب چپ ایران (فداییان خلق)، خوشبختانه موجی از واکنشهای موافق و مخالف را برانگیخته است. برخی از موضوعات مهم مربوط به فکر سیاسی را به پیش کشیده است. گفتگوها و گاهی شماتتهایی مشاهده میشود. سعی کردهام از میان این واکنشها پرسشهایی را استخراج و به آنها پاسخهایی را مطرح کنم.
چرا حزب چپ ایران (فداییان خلق)، پرانتز فداییان خلق را حمل میکند؟ آیا این یک رویکرد نوستالژیک بازگشت به گذشته است؟
رویکرد نوستالژیک و بازگشت به گذشته و در گذشته ماندن را به حزب ما نسبت دادهاند. این ادعا، نیاز به اثبات دارد. مدعیان، باید نشان دهند که این حزب در ارزشها، دیدگاهها، اهداف و روشها، در گذشته مانده است و چیزی جز اصول گذشته خود را ارائه نمیکند. مدعیان از این ادعا ناتوانند. حزب چپ ایران (فداییان خلق)، بنا به ارزشها، دیدگاهها و استراتژیاش برای گذار به دموکراسی، بنا به مواضعش در دفاع از کارگران، زحمتکشان و کارمندان و اقشار مختلف جامعه و تاکیدش بر نقش مبارزات اجتماعی، بنا به آزادیخواهی و برابریخواهیاش برای شهروندان زن و مرد، ملیتها، فرهنگها و مذاهب مختلف، بنا به دفاعش از محیط زیست، بنا به خواستش برای توسعه پایدار، بنا به تاکیدش بر استقلال نهادهای دولت و مذهب و تفکیک آنها از هم، بنا به مخالفتش با سرمایهداری و تمایلش به سوسیالیسم نوسازی شده و درسآموزی از تجربه اندوخته از دههها تلاش انسانی، بنا به همه اینها که باید به پراتیک در آیند، حزبی با رویکردی به گذشته نیست. حزب چپ ایران (فداییان خلق) محصول تغییرات ایدئولوژیک، تئوری، سیاسی و سازمانی و درسآموزی از تجارب تاریخی شکست انقلاب بهمن و «سوسیالیسم واقعا موجود» میباشد. حزب چپ ایران، عزم و ارادهای است مسئولانه، معقولانه و مستقلانه برای راهجویی حضور موثر چپ و اپوزیسیون دموکراتیک در سپهر سیاسی جامعه ایران و در میان مردم و کنار مردم ستمدیده و تحت تبعیض. نادیده گرفتن این همه، و بصرف پرانتز فداییان خلق در نام حزب، به حزب چپ ایران (فداییان خلق) نسبت رویکرد نوستالژیک و بازگشت به گذشته دادن، ادعایی است غیر مسئولانه و بیپایه و اساس.
منع به جای نوستالژی و در گذشته ماندن، نمیتواند تا انفصال تاریخی و عدم حافظه جمعی و زدودن گذشته امتداد یابد. حزب چپ ایران (فداییان خلق)، از طریق تشکیل دهندگانش، دارای تاریخی است پر از افت و خیز، پس پدیدهای است دارای تاریخ. حافظه جمعی را تاریخ میسازد و خود تاریخساز است. رویدادهای ماندگار تاریخی، قهرمانان و شخصیتهای تاریخی بخشی از هویت هر جمع را میسازند تا بسته به گستره آن جمع، هویت ملی و یا هویت سیاسی و یا هویتهای جمعی دیگری را پایهگذاری کنند.
هویت شرح این است که «از کجا آمدهایم»، «کی هستیم» و «به کجا میرویم».
تاریخ تشکیلدهندگان حزب چپ ایران (فداییان خلق)، بخش «از کجا آمدهایم» هویت این حزب را میسازد. عدم حافظه جمعی، انفصال تاریخی و نسلی در ایران، که محقق ارجمند، محمدعلی همایون کاتوزیان به آن، تحت عنوان «جامعه کلنگی» پرداخته است، یکی از بیماریهای اجتماعی ما ایرانیان بوده است. حزب چپ ایران (فداییان خلق)، با این پرانتز، به تاریخی اشاره میکند که حافظهای جمعی را میسازد. این حزب، کارنامه تشکیلدهندگان خود را با همه جوانب درخشان و همه اشتباهات بزرگش، بر عهده میگیرد. از آنها میآموزد، خود را بهنگام میکند و در راستای اهداف بزرگ تاریخ چپ ایران و جهان میکوشد. وجود فداییان خلق در نام حزب چپ ایران، نشانهای است که تاریخمندی و حافظه جمعی و تداوم مبارزه چپ را در بر دارد. این پرانتز را مدتی دیگر ممکن است حذف کرد. ولی حزب چپ ایران از تاریخ فدایی و چپ در ایران فصلکردنی نیست.
حزب چپ ایران (فداییان خلق)، به چه نحلهای از چپ نزدیک است؟ چپ سنتی؟ سوسیال دموکرات؟ چپ نوین؟
این حزب، نه بر سوسیالیسم مارکسیستی لنینیستی مانده است و نه به سوسیال دموکراسی پیوسته است. هم این و هم آن تاریخی دارند. تلاشهایی با افت و خیز، با حسن و خطاهای کوچک و عظیم را از سر گذراندهاند. دستاوردهایی داشتهاند، اما در راه نفی بهرهکشی انسان از انسان و ایجاد جهانی که شرایط تکامل فرد و جمع را تامین کند، به شکستهای سختی کشیده شدهاند. در جهان بیش از پیش بهم پیوسته و تحت سیطره راستترین نوع سرمایهداری یعنی نئولیبرالیسم، درسآموزی از گذشته و درک چیستی و چگونگی سوسیالیسم مورد تحقیق و گفتگو در بین چپهای اکادمیک و چپهای کنشگر و حزبی است. تلاشهایی بیوقفه ادامه یافته است و ادامه دارد. به باور من، بنا به اسناد اولین کنگره حزب چپ ایران (فداییان خلق)، این حزب، به این تلاشها امیدوار و در آن خود را شریک میداند. این حزب، سوسیالیسم و دموکراسی را در جهانی امروزی، نوسازی شده میجوید و هدف میشناسد.
حزب چپ ایران (فداییان خلق)، از وحدت سه جریان تشکیل شده است. نسبت این حزب، با سازمان فداییان خلق ایران – اکثریت چه میشود که یکی از نیروهای وحدت بوده، ولی موجودیت مستقل خود را بعد از وحدت حفظ کرده است؟
حزب چپ ایران (فداییان خلق)، اراده و عزم خود را برای پاسخ به انتظارات جامعه تشنه ما برای آزادی، برابری، عدالت و دموکراسی نشان خواهد داد. بحران سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دیپلماتیک، اثرات عمیقی را بر زندگی مردم پیر و جوان جامعه ما به جا گذاشته و خطرات مهیبی را ایجاد کرده است. جمهوری اسلامی و در درجه نخست مقامات درجه اول رهبری و نظامی و دولتی ناتوانی و عدم کارآیی، فساد و خودسری را آشکار و عریان ساختهاند. بحرانهای بیشتری از طریق دخالتهای سران نظامی امنیتی، کشور ما و مردم ایران را تهدید میکنند. حزب چپ ایران (فداییان خلق)، در چنین شرایط خطیری، بر ضرورت اندیشه و اقدام متحدانه بیش از هر زمانی تاکید خواهد کرد و اطمینان دارم که اراده ایرانیان مردمدوست و مسئول راه همراهی و همگرایی را هموار خواهد ساخت همراهی و همگرایی که ابزار فعالیت سیاسی معقول و موثر میباشد.
بقای سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت بعد از وحدت و ایجاد تشکل متحد، محصول تصمیمی بوده است مربوط به حدود 18 ماه پیش از اعلام این حزب. در آنزمان، در درون این سازمان، برای گذار از تشکل موجودشان به تشکلی متحد، عدهای از اعضای این سازمان، تضمینی را جستجو میکردند برای موفقیت تشکل متحد. این سازمان، برای اطمینان دادن به تعدادی از اعضای خود، فرصتی را تحت عنوان دوره گذار از تشکل موجود به تشکل متحد تصویب کرد. تا بگذارد که آنها تشکل متحد را در عمل مورد قضاوت قرار دهند و داوطلبانه به آن بپیوندند یا نپیوندند. برای بسیاری چنین دوره گذاری ضروری نبود و با حفظ انتقاد نسبت به آن، آن را برای مدتی محدود پذیرفتند. بنظر میرسد ضرورت این دوره، کم و باز هم کمتر خواهد شد. سازمان فداییان خلق ایران-اکثریت در این مورد تصمیم خود را در آینده خواهد گرفت.
آیا ایجاد حزب چپ ایران (فداییان)، یک تغییر فرم صرف و بدون درونمایه نیست؟ نسبت به این ادعا که میگوید حزب چپ ایران (فداییان خلق)، همان سازمان فداییان خلق ایران - اکثریت بعلاوه کادرهایی از جریانات دیگر است چه میتوان گفت؟
راه طی شده برای وحدت و ایجاد حزب چپ ایران (فداییان خلق)، راهی ده ساله است. جریاناتی با کادرهای پرسابقه و با تجارب مختلف با هم این راه را طی کردند. مذاکره کردند، مبارزه کردند، همدیگر را نقد کردند، نکات منفی را گوشزد نمودند، نکات مشترک را شناختند، نکات مکمل همدیگر را پذیرفتند، اختلافات خود را نیز شناختند. همه اینها نیز عمدتا بشکل علنی در برابر افکار عمومی صورت گرفت. کنفرانسها، جلسات و سمینارهای متعددی برگزار شد. حدود یکصد مقاله نوشته شد که برخی از آنها در سه مجلد چند صد صفحهای آنلاین منتشر شدند. دهها مقاله در مورد چپ، استراتژی سیاسی، ارزشها و روشها، الگوی حزبی در سایت «به پیش!» و دیگر سایتها منتشر شدند. مصاحبههای متعدد صوتی، صوتی - تصویری و نوشتاری با دستاندرکاران صورت گرفت و در اختیار عموم قرار گرفت. اسناد پیشنهادی برای کنگره، منشورها و اساسنامه و ائیننامه و نامهای پیشنهادی برای حزب، توسط گروههای کاری پروژه وحدت و تدارک کننده کنگره مشترک تهیه و بصورت علنی و قبل از کنگره منتشر شدند و مورد نقد و بررسی قرار گرفته و پیشنهادات متعددی دریافت شد. این نقدها و پیشنهادات مورد بهرهبرداری توسط گروههای کار تدارک کننده برای کنگره واقع شدند. تلاشهای سالیان دراز، به سنتزی رسید که با مواضع اولیه هیچیک از جریانات یکی نیست. هر وجدان آگاه و منصفی میتواند به این حقایق شهادت دهد. این همه اگر یک تغییر فرم صرف معرفی شود، راست نیست. چنین ادعایی، بیخبری اگر نباشد، عوامفریبی است. چنین ناراستیای را اقکار عمومی نمیپذیرد، و بیانصافی خواهد دانست. درونمایه حزب چپ ایران (فداییان خلق)، محصول تلاش صادقانه و پیگیرانه جمعی است بسیار وسیعتر از حزب چپ ایران (فداییان خلق)، که برای آبادی و آزادی ایران و جهانی بهتر همت مستمر کردهاند. طی این روند بود که بمرور این تمایل میان برخی فعالین وحدت بروز کرد که خود را هم اکثریتی، هم اتحاد فدایی و هم کنشگر چپ میدانستند. وحدتی دموکراتیک بمرور و با افت و خیز و با زحمت فراهم شد. بنیاد فکری، سیاسی، تشکیلاتی این وحدت در درون ایجاد کنندگان با تغییرات عمیق ایدئولوژیک، تئوریک، سیاسی و سازمانی و طی سالها و بر پایه تجارب و تاملات ساخته شده است. کار ساختن دشوار بوده است. بدون تردید این کار و این همت کاستیهایی دارد. میتوان این کاستیها را مورد نقد قرار داد. ولی افکار عمومی قضاوت خواهد کرد آنان را که ساختند و تلاش خود را ادامه میدهند و آنانی که این ساخته را تحت عناوینی بی پایه و اساس تخریب و تحریف میکنند از جمله مخدوش کردن حزب چپ ایران (فداییان خلق)، با سازمان فدائیان خلق ایران - اکثریت. ساخت این حزب یک بیلان است، آیا عدهای میخواهند تخریب این حزب بیلان آنها باشد؟
نسبت به نفی کلیت نظام جمهوری اسلامی ایران و ضرورت سرنگونی آن و نسبت به اصلاحناپذیری رژیم ایران و عدم همکاری با اصلاحطلبانِ حکومتی، موضع حزب چپ ایران (فداییان خلق) چیست؟
حزب چپ ایران(فداییان خلق)، نظام جمهوری اسلامی ایران را نظامی ارتجاعی، استبدادی، تبعیضآمیز، مخرب و خطرناک برای کشور ما میداند، نفی کلیت آن از بن و اساس، گذار از آن به دموکراسی را هدف و ایجاد جمهوریای دموکراتیک و سکولار را خواهان است. این حزب بر امر اثباتی گذار به دموکراسی اولویت میدهد. اولویت به سرنگونی، برخوردی سلبی که اهداف اثباتی را به حاشیه میراند، میتواند به نیروهای دستساخت ارتجاع داخلی و خارجی خدمت کند، علیرغم میل و نیت اولویت دهندگان.
هر گذاری و هر فروپاشیای را بصرف سرنگونی جمهوری اسلامی نمیتوان مطلوب دانست. هر سرنگونیای به دموکراسی و ازادی و عدالت نمیرسد. بدین دلیل، برای حزب چپ ایران، الویت گذار به دموکراسی است و به هر تغییر و تحولی در رژیم و خارج رژیم از زاویه منافع تودههای محروم و دموکراسی نگاه میکند. پاسخهای ساده به پرسشهای ساده نظیر اصلاحناپذیری رژیم ایران آری یا نه؟، وجود ندارند. رژیم ایران اصلاحناپذیر است با این باندهای حاکم، با این قانون اساسی، با این تلفیق دین و دولت، هیچ معجزی نمیتواند این رژیم را به رژیم مردمی و برای مردم تبدیل کند. این رژیم باید عوض شود. در این راستا، جنبشهای اجتماعی با رشد و سازمانیافتگی خود، رژیم را از مواضع غارتگرانه و ستمگرانهاش به عقبنشینی مجبور کرده و خواهند کرد و در صورت مقاومت ارتجاع، طبعا تا سرنگونی آن، مبارزه ادامه مییابد. بنا به تجارب موج سوم گذار به دموکراسی، با رشد جنبش اجتماعی و سیاسی و عقب نشاندن و ترساندن رژیم از سرنگونی، اصلاحطلبان حکومتی نقشی را میتوانند بازی کنند. در چنین شرایطی، وجود اپوزیسیون دموکراتیک صاحب نفوذ در میان مردم و مستقل از تمامی جناحهای حکومتی نقش تعیین کننده دارد.
حزب چپ ایران (فداییان خلق)، بر گذار به دموکراسی و به گذار مسالمتآمیز، یعنی تکیه بر جنبشهای اجتماعی، تغییر توازن قوا، ایجاد ائتلافهای بزرگ از میان نیروهای اپوزیسیون جمهوریخواه و دموکراسیطلب، عقب راندن رژیم در مبارزات مدنی و با گفتگو و آشتی و سازش سیاسی، با انتخابات آزاد و... سر و کار خواهد داشت. پوشیده نیست که این استراتژی با غایتگرایی سرنگونی رژیم و اصلاحناپذیری رژیم، ضمن فصل مشترک، اختلافات سیاسی و تجربی و حزبی و بخصوص عملی عظیمی خواهد داشت. حزب چپ ایران با جناحهای رژیم و نیروهایی در برون آن که از بقای این رژیم نفع میبرند و خواستار ادامه آن هستند، هیچ همکاری نداشته و مبارزه خواهد کرد.
مبارزه برای دموکراسی، آزادی، عدالت، توسعه، جدایی دین و دولت، تامین حقوق ملی، جنسیتی، فرهنگی، و مبارزه برای سوسیالیسم از نظر حزب چپ ایران (فداییان خلق) چه رابطهای دارند؟
دو گرایش را میتوان مطرح کرد که در این زمینه حزب چپ ایران (فداییان خلق)، با آنها مرزبندی دارد. گرایشی که سوسیالیسم را مسئله مربوط به نسلهای بعدی ایران و بنابراین آن را موضوعی خارج از دستور میداند و گرایش دیگر که تاکید بر مبارزه از امروز برای سوسیالیسم در ایران میکند، خواه مدعی آلترناتیو سوسیالیستی بعد از جمهوری اسلامی باشد یا نباشد. هر دو گرایش راست و چپ یک فصل مشترک دارند. اینها سوسیالیسم را امر ایران یعنی امری ملی و نه امری جهانی میدانند. این در حالی است که نظریه ایجاد سوسیالیسم در یک کشور و آن هم ایران، خود جای بحث زیادی دارد. بخشی از گرایش چپ در این مورد، که سوسیالیسم را بعنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی مطرح نمیکند، حرف کلی خود یعنی مبارزه برای سوسیالیسم از امروز را باید توضیح دهد و بگوید چه میخواهد در این باره از امروز در ایران بکند که واقعا سوسیالیستی باشد؟
در شرایط جهان کنونی که با ایدئولوژی نئولیبرالیسم هدایت میشود و تمامی عوارض تبعیضآمیز، بهرهکشانه، ضد دموکراتیک، ضد صلح و ضد اکولوژیستی آن را شاهدیم، حزب چپ ایران(فداییان خلق)، خود را بخشی از جنبش جهانی چپ، علیه سرمایهداری و برای سوسیالیسم میداند. بنا به برداشت من، حزب چپ ایران، در زمینه اندیشه سوسیالیستی، از کارهای مراجع چپ جهانی و ایرانی بهره میگیرد، از میان آنها انتخاب میکند و مروج آنان است. جنبش ضد نئولیبرالیستی و جنبش سوسیالیستی، هم در اندیشه و هم در عمل، جنبشی جهانی است و نه ملی، همانگونه که سرمایهداری و جنبش سوسیالیستی در زمان مارکس مطرح شده است. این جنبش جهانی در عرصه ملی شکل خاص خود را مییابد. بدین سبب، مبارزه با سیاستهای نئولیبرالیستی در داخل کشور، بخشی از مبارزات حزب چپ ایران (فداییان خلق) خواهد بود. تغییر تناسب قوا در سطح جهان علیه ایدئولوژی نئولیبرالیسم و جایگزینی آن نیز به نظر من تلاش این حزب در جهت سوسیالیسم خواهد بود. در عین حال مبارزه برای گذار به دموکراسی، آزادی، عدالت، توسعه، جدایی دین و دولت، تامین حقوق ملی، جنیسیتی، فرهنگی الویت سیاسی و برنامهای برای حزب چپ ایران خواهند داشت.
تمایز حزب چپ ایران (فداییان خلق)، با نظامی که تا قبل از شکست معروف به "سوسیالیسم واقعا موجود" و یا چپ سنتی بود، کدام است؟
«سوسیالیسم واقعا موجود» که به چپ سنتی نیز معروف شده است، ساخت و پرداخت نظامی متکی بر اندیشهای سیاسی بود که در شرایطی خاص از جهان با انقلاب اکتبر 1917 در روسیه تزاری پی گرفته شد و زیر توطئهها و فشارهای قدرتهای بزرگ سرمایهداری آن زمان ادامه یافت و به عملی کردن برنامههای صنعتیسازی و سوسیالیستیسازی متمرکز و ضد دموکراتیک منجر شد و بالاخره سقوط نمود. درسآموزی از این تجربه عظیم و شکست آن، موضوعی است که از دید هیچ انسان آزادیخواه، عدالتخواه و سوسیالیست نمیتواند پوشیده بماند.
دنیای امروز دنیای آغاز و حتی انتهای قرن بیستم نیست. دنیا، با مسائل بغرنج بسیاری روبرو شده است. دنیای ما دنیای آستانه انقلاب صنعتی سوم است با تغییرات عظیم دیجیتالی، اطلاعاتی و انرژی که تمامی سلولهای زندگی اجتماعی را دستخوش دگرگونی میسازند. جنبش فدائی در کشور ما، با تکیه به خود و استقلال نظری از قطبهای سوسیالیستی زاده شد. این گرایش کماکان چراغ راهنمای حزب چپ ایران (فداییان خلق) خواهد بود. برای کادرهای حزب چپ ایران(فداییان خلق)، اندیشه مستقل با بهرهگیری از نظریهپردازان چپ و پیشرو بخصوص نظریهپردازان و دانشگاهیان ایرانی ارزش و روش کار است. بدین سبب است که تا کنون سایت «به پیش!»، که رسانهای برای تدارک کنگره مشترک بوده، تحقیقات برخی از دانشگاهیان ایرانی نظیر یرواند آبراهامیان، سعید رهنما، حسین بشیریه، را رواج داده است که در زمینههای دموکراسی و سوسیالیسم، نگاه نو و نقد راجع به چپ سنتی را نشان میدهند. در آینده، بهرهگیری از آثار محققین گرانقدر کشورمان که خوشبختانه بسیارند، به موازات بهرهگیری از اندیشهپردازان چپ و مترقی دنیا، برای نوسازی اندیشه چپ، ادامه خواهد یافت.
حزب چپ ایران (فداییان خلق)، با فرقهگرایی و با پراکندگی و بحران اجماع چگونه برخورد میکند؟
حزب چپ ایران (فداییان خلق)، بیلان تشکیلدهندگان آن را نسبت به فرقهگرایی به نمایش گذاشته است. بدیهی است تمام پراکندگیها میان چپ با ایجاد این حزب از میان نرفته است. نتیجه تلاشهای ده ساله وحدت، محدود به تشکیلدهندگان حزب چپ ایران است، و همراهان نیمهراه را در بر نگرفت. تلاشها برای وحدت در آغاز، حتی محدود به تشکیلدهندگان حزب و همراهان نیمهراه نبود. احزاب و سازمانهای دیگری هم مورد مراجعه قرار گرفتند که آمادگی برای وحدت در این پروژه را نداشتند. البته اینان، تا کنون نیز خود، بیلانی قابل ارائه برای وحدت نداشتهاند. واقعیت این است که حزب چپ ایران، از همه این گرایشات تشکیل نیافته است. با این همه بیلان تشکیلدهندگان حزب چپ ایران (فداییان خلق) در مورد فرقهگرایی نکته بسیار پر اهمیتی را دارد. این نکته این هم نیست که در جو مسمومی که تیرها به سوی یکی از سازمانهای شرکت کننده در وحدت شلیک میشد، این تلاش با جسارت شروع شد و به نتیجه رسید. این امر نشان داد که نیرویی درون چپ بوجود امده است که نه بر خودمحوری، و پناه بردن به اشتباهات گذشته دیگران برای توجیه خود، که بر راهجویی جمع کردن نیروهای درسآموخته از حسن و خطاها میپردازد. نه بر سهمخواهی که بر وحدت اندیشه و عمل میکند. فراتر از این، نکته پر اهمیت این است که این پروژه بر اشتراکات تاکید کرد و نه بر اختلافات. اکنون نظرات و منشوری در حزب چپ مبناست که اشتراکات زیادی را در خود دارد و گرایشات دیگری نیز در حزب هستند که منشورهای دیگری را پیشنهاد کرده و هریک از تعداد خوبی آرا برخوردارند. حزب چپ ایران (فداییان خلق)، تجسم آزادی در نظر، سعی در توافق و بالاخره اراده واحد در عمل است. حزب چپ ایران (فداییان خلق)، حزبی متحد و متنوع است. اگر سهمخواهی و خودمحوری و ماندن بر اشتباهات گذشته دیگران و خود ستایی را، تشکیلدهندگان این حزب دور نزده بودند، یعنی اگر فرقهگرایی ادامه داشت، حزب چپ ایران (فداییان خلق) نمیتوانست ایجاد شود. این حزب با همین روحیه باز، دموکراتیک، تاکید بر اشتراک، تاکید بر آزادی نظر و وحدت در عمل، برای وحدتهای بزرگتر پیشتاز خواهد ماند. از این فراتر این حزب برای ایجاد ائتلاف بزرگی میان اپوزیسیون دموکراتیک ایران، ظرفیت و توان و ابتکار عمل را از خود بروز خواهد داد.
در باره حزب چپ ایران (فداییان خلق)، از نقش کم زنان و عدم حضور جوانان صحبت شده است. در این مورد چه میتوان گفت؟
هم از کمیت و کیفیت حزب، هم از مسن بودن تشکیلدهندگان حزب با توجه به ترکیب کنگره و نیز از کم و کسری حضور زنان سخن رفته که بیان واقعیتهایی هستند. اما اگر غیر از این بود غیر طبیعی بود. این کاستیها کاملا طبیعی هستند. نیروهای تشکیلدهنده حزب چپ ایران (فداییان خلق) را جمهوری اسلامی بعد از قتل عام و سرکوب و زندان، سالهاست از صحنه جامعه حذف کرده است. شکست استراتژیک و ایدئولوژیک بر سر این نیروها خراب شده است. چرا کسی در چنین شرایطی میباید به این نیروها میپیوست و از کجا؟ شکست همواره یتیم است. بعلاوه شکست و تبعید دست و پای این نیروها را که در آرزوی تماس و گفتگو با مردم خود و زندگی میان آنان بودهاند بسته است. مسائل مهاجرت و عواقب فعالیت تشکیلاتی دور از صحنه اصلی عملا نیروهای تشکیلدهنده را با دشواریهای فرسایندهای روبرو ساخته است. دوران سخت و بحرانهای بسیاری طی شده است. از خاکستر این نیروها، به همت اینها، حزب چپ ایران (فداییان خلق)، سر بر آورده است. با اندیشهای نوسازی شده و با ارادهای برای حضور در سپهر سیاسی ایران. کمیت و کیفیت، حضور پر رنگ زنان، و مشارکت و دخالت جوانان و نه تنها جوانان، کارگران و زحمتکشان و روشنفکران و دیگر اقشار را در آینده و بر اساس بیلانی که دوران جدید فعالیت این حزب میسازد باید محاسبه کرد. حزب چپ ایران (فداییان خلق) با امید به کامیابی مبارزات اجتماعی کشور و تمامی نیروهای آزادیخواه دموکراسیخواه و برابریخواه، عزم آن دارد به مسئولیت خود به نحو شایستهای عمل کند.
نکته آخر
اعلام حزب چپ ایران (فداییان خلق)، کارنامه تلاشی است که صورت گرفته است و کمیها و کاستیهایی دارد که بر من و بر بسیاری پوشیده نیستند. توضیحات بالا در صدد پوشیدن این کاستی و بینقص و عیب نمایاندن این حزب نبوده است. نوشتجات مخالفین حزب چپ ایران، خردهگیریهای بهجا و در بسیاری موارد نابجا و خودمحورانه هستند که با فراغ بال منتشر شدهاند . دشواری بزرگ فراروی این حزب این خرده گیریهای نیستند. دشواری بزرگ فرا روی حزب چپ ایران (فداییان خلق)، در انتقادات و شماتتهای منتقدین تقریبا ناگفته مانده و برای بسیاری از این مخالفین ناشناخته است. مسائلی کهنه و حل نشده که مقابل تمامی دوستان و مخالفین حزب چپ ایران(فداییان خلق)، نیز قرار دارد. برخی از مخالفین حزب ما با تحریف، تخریب، تبدیل حزب ما به سازمان اکثریت، تبدیل اکثریت به این یا آن فرد، پراکندگی و بیاثری اپوزیسیون دموکراتیک کشور را نادیده گرفته و عملا طبیعی دانسته و تداوم میبخشند. اینها ناتوانی خود را در درک مسئله اصلی و میدان اصلی مبارزه و در ارائه یک پروژه و بیلان بروز میدهند و از پروژه در مقابل پروژه و بیلان در مقابل بیلان بازمانده، پس خود را به تخریب حزب ما مشغول کردهاند.
گذار به برآمد چپ و اپوزیسیون دموکراتیک در سپهر سیاسی کشور و به شکست کشاندن جمهوری اسلامی در تداوم حذف اپوزیسیون از صحنه سیاسی چالش بزرگی است که مقابل همگان قرار دارد. این مهم تنها با ایجاد تشکلی متحد، تصمیمگیر و معطوف به اقدام و عمل سیاسی، شایستهسالار و همبسته، شانسی برای موفقیت پیدا میکند، آزمونی سخت که حزب چپ ایران (فداییان خلق)، در پیش روی خود دارد. حزب چپ ایران (فداییان خلق) را مورد انتقاد قرار دهید، از انتقادات بهجا بهرهگیری خواهد کرد. افکار عمومی و بخصوص نیروهای خواهان تغییر وضع کشور، با چشمان باز قضاوت خواهند کرد.
دیدگاهها
سوال ها حقیقتا بسیار اساسی و…
سوال ها حقیقتا بسیار اساسی و مشغله ذهنی چپ ها و دموکرات های ایران است، متاسفانه جوابی روشن داده نشده و اکثر جواب ها کلی یا تبلیغی از نوع قدیم است.
1- اگر تحولی صورت پذیرفته و به چپ دموکرات ارتقا پیدا گرده ایم روش های استالینیستی را کنار بگذاریم. حمله به افراد ناشناسی که "خود را به تخریب حزب ما مشغول کرده اند" یعنی چه؟ هدف بستن راه انتقاد است؟ اگر مورد قابل توجهی هست که لازم به طرح است، بهتر نیست صادقانه و صریح گفته شود که آموزشی برای تخریب کننده هم گردد؟
2- اینکه رفقا 10 سال تلاش برای وحدت کرده و مایوس نشده اند نشانه بسیار خوبی است، ولی در نهایت نتیجه کار مهم است. دوستی داشتیم با سالهای مردودی بسیار. در مصاحبه ای در جواب مدرک تحصیلی نوشته بود سابقه تحصیل زیادی دارم ! با سپاس صمیمانه از تلاش تمام رفقا اکنون در مرحله بررسی دستاورد ها هستیم.
3- در مورد باقی ماندن تشکیلات اکثریت میگوئید که: "سازمان فداییان خلق ایران-اکثریت در این مورد تصمیم خود را در آینده خواهد گرفت."
اگر این تصمیمی از پیش نیست و حقیقتا" به رای دموکراتیک اعضا بستگی دارد، در صورت رای به باقی ماندن تکلیف چیست؟
سربلند و پیروز باشید.
افزودن دیدگاه جدید