رفتن به محتوای اصلی

گزارش تحقیق ویژه در بارۀ کار کودک و تغییرات اقلیمی بخش چهارم

گزارش تحقیق ویژه در بارۀ کار کودک و تغییرات اقلیمی بخش چهارم
شعبه اصول و حقوق اساسی کار سازمان بین المللی کار، برنامۀ مشاغل سبز
  1. تغییرات اقلیمی و کار کودک: مجاری تأثیرات کلیدی - ادامه

           3. بارآوری کشاورزی

بخش کشاورزی بیشترین سهم را از کار کودکان به خود اختصاص داده است. تخمین زده می شود که 112 میلیون کودک کار در بخش کشاورزی به کار اشتغال دارند. این رقم 70 درصد کل کودکان کار را تشکیل می دهد. بخش کشاورزی همچنین آسیب پذیرترین بخش اقتصاد در برابر تغییرات اقلیمی است. بنابراین، برای بررسی گسترده تر و عمیقتر تأثیرات متقابل بین کار کودک و تغییرات اقلیمی، بخش کشاورزی اهمیت ویژه ای دارد.

به طور کلی، تنش گرمایی بر گیاهان و جانوران، الگوهای بارندگی اصلاح شده، و همچنین رویدادهای شدید اقلیمی مانند خشکسالی، طوفان و سیل، تغییرات مستقیمی در پدیده شناسی (Phenology: دانش مطالعهٔ رویدادهای چرخه زیستی جانوران و گیاهان دوره‌ای و چگونگی تاثیرپذیری آنها از تغییرات اقلیمی فصلی و میان‌سالی در بازه چندین سال) و عملکرد محصولات کشاورزی ایجاد می‌کنند. کاهش و فرسایش خاک، کمبود آب، تغییر در شوری، بیابان‌زایی و سایر اثرات مرتبط با اقلیم بر زمین و شرایط جغرافیایی، نیز مانع از بارآوری مطلوب در کشاورزی می شوند. حرکت مداوم آفات جاندار و بیجان گیاهی به مناطق مختلف جغرافیایی با آب و هوای گرم، غالباً موجب تأثیر بیشتری بر تولید محصولات کشاورزی در مناطق جدیدی می شود، که پیشتر با این آفات درگیر نبوده اند.

بیشترین شواهد تجربی ناظر بر تأثیرات تغییرات اقلیمی بر کار کودکان بر تغییرات بارندگی در مناطق کشاورزی دیم، که از زمره عوامل تعیین‌کننده کلیدی بارآوری کشاورزی است، و تغییرات ناشی از آنها در میزان حضور کودکان در بازار کار کودک و آتار این حضور در امر تحصیل تمرکز دارند.

در بیشتر نوشته های مربوطه، افزایش بارندگی باعث افزایش کار کودکان می شود، زیرا در این حالت بارآوری کشاورزی افزایش می یابد. برای مثال، بارندگی بیشتر از حد متوسط ​​در ویتنام ارتباط مستقیمی با افزایش تعداد کودکانی که وارد کار کشاورزی می شوند، و نیز با تعداد کودکانی که به کار خانگی کشیده می شوند، داشته است. در تانزانیا نیز، افزایش بارندگی منجر به افزایش کار کودکان در سنین 6 تا 13 سال حدود پنج روز در سال شده، در حالی که کاهش بارندگی تأثیری در کاهش کار کودکان نداشته است. نکته مهم این است که به نظر می‌رسد اگر مزارع کوچک خانوادگی به بازار کار محلی دسترسی داشه باشند - تا به جای تکیه بر کودکان خانواده برای تأمین درآمد بیشتر،  کارگران دستمزدی بزرگسال را استخدام کنند – در این صورت افزایش کار کودک محدودتر است. این یافته نشان می دهد که تأمین دسترسی بهتر به بازار کار و حمایت از همسان سازی کارگران موقت کشاورزی می تواند نیاز به کودکان را در کشاورزی کاهش دهد.

یک تحقیق بلندمدت و بزرگ در هند نیز نشان داد زمانی که بارندگی زیاد است، کودکان 5 تا 16 ساله مدرسه را ترک می‌کنند و وارد بازار کار می‌شوند. این تحقیق دوباره نشان داد "شوک مثبت در تولید کار کودکان را افزایش و پیشرفت تحصیلی را کاهش می‌دهد"، زیرا کار کودکان در مزرعه ارزش بیشتری پیدا می‌کند و بنابراین تقاضا برای آن افزایش می‌یابد. نتیجۀ عددی این مطالعۀ طولانی‌مدت چنین بود: به ازای هر سال که بخش کشاورزی در معرض "شوک مثبت  بارندگی" بوده است، کودکان 11 تا 13 ساله بزرگسالان 0.2 سال از مدت اشتغال آنان به تحصیل کاسته شده است.

در مقابل این مشاهدات، این نیز دیده شده که در برخی اوقات در نتیجه کاهش بارآوری کشاورزی مرتبط با دوره‌های خشکسالی، کار کودکان در کشاورزی کاهش داشته است. برای مثال، در همان مطالعۀ انجام یافته در هند، دیده شد احتمال کار کودکان در کشاورزی در زمانهای خشکسالی 20 درصد کمتر است و در قیاس با سالهای با بارندگی بسیار، احتمال بیشتری دارد که به تحصیل رو آورند.

با این حال، مطالعات دیگر نشان می دهند که چنین کاهشی در کار کودکان در بخش کشاورزی منجر به کاهش کلی کار کودکان مگر در کوتاه مدت نمی شود، بلکه قاعدتاً به جابجایی کار کودکان از کشاورزی به سایر بخش های اقتصاد غیرکشاورزی مانند معدن می شود. مثلاً در بورکینافاسو، بدتر شدن شرایط اقتصادی در بخش کشاورزی، با "هجوم طلا" همراه شد و خانواده ها را تشویق کرد تا به دنبال فرصتهای درآمدی جدید باشند و منجر به کار کودکان در شرایط خطرناک در معادن طلا شد؛ فعالیتی که بخودی خود بسیار مخرب است. همچنین در نپال و پرو، با کاهش بارآوری کشاورزی، خانواده های بیشتری فرزندان خود را برای کار در واحدهای تولیدی مانند کوره های آجرپزی فرستاده اند.

تغییرات اقلیمی و تأثیر آن بر بارآوری کشاورزی همچنین منجر به تغییراتی در الگوهای کاربری زمین می‌شود که باز هم پیامدهای بالقوه مهمی برای کار کودکان دارد. در برخی زمینه‌ها، از آنجایی که کشاورزان انتخاب کاشت خود را با تغییر دما و الگوهای بارندگی تطبیق می‌دهند، کشت محصولات "کار کودک بر" مانند کاکائو، قهوه و پنبه به زمینها و مناطقی منتقل می شود که این محصولات پیشتر در آنها کشت نشده‌اند. این تغییر می‌تواند خطرات بیشتری را برای کار کودکان در مکان‌های جدید ایجاد کند، به‌ویژه جاهایی که اقدامات نظارتی و سیاستهای ناظر بر ی کاهش کارکودک هماهنگ نبوده اند.

تغییرات در الگوهای کاربری زمین مرتبط با تغییرات اقلیمی احتمالاً رقابتهای جدیدی را نیز در نقاط مختلف دنیا موجب شود. احتمالاً کشورهای نیمکره شمالی طولانی شدن فصل "داشت" [در کشاورزی] را تجربه کنند و با افزایش گرمایش جهانی مناطقی که قبلاً برای مقاصد کشاورزی نامناسب بودند، حاصلخیزتر و مولدتر شوند و طرفهای جدیدی برای رقابت با اقتصادهای نوظهور، که به درآمدهای نقدی محصولات صادراتی متکی اند، به میدان آیند.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید