دومین سالگرد انقلاب تاریخی مدرن و دمکراتیک زن، زندگی، آزادی در حالی فرا می رسد، کە تلاشهای سرکوبگرانە فاشیستی رژیم مستبد و واپسگرای ولایی نە تنها موفق بە از بین بردن دستادوردهای تا کنونی آن نشدە، بلکە در عمل ناچار بە تغییراتی تاکتیکی در شیوە حکمروایی خود شدە است.
شکست دولت یکدست علی خامنەای کە سالها برای تشکیل آن وقت و هزینە صرف کردە بود و تن دادن ناگریز وی بە شریک کردن اصلاح طلبان محافظە کار درقدرت، همچنین امتناع اکثریت مردم از شرکت در انتخابات فرمایشی از تاثیرات سیاسی این جنبش انقلابی و همین خود نشانە حیات و پویندگی آن است. باز گرداندان اصلاح طلبان بە قدرت نیز از صدقە سر همین جنبش است.
در ایران قبل از انقلاب زن، زندگی، آزادی دو انقلاب بزرگ رخ دادە است، انقلاب مشروطە و انقلاب ضد سلطنتی و ضد دیکتاتوری ٥٧. اما هر دو در بیشتر اهداف خود شکست خوردەاند. انقلاب مشروطە هیچگاە بە غیر از دوران کوتاە نخست وزیری مصدق، نتوانست رژیم مشروطە را مستقر کند. انقلاب ٥٧ توانست بە رژیم سلطنتی پایان دهد اما نظام فقاهتی و دیکتاتوری را بر جای آن نشاند کە در واقع بدتر از نظام و دیکتاتوری سلطنتی است.
در انقلاب اولی زنان نقش کمی داشتند، اما حضور زنان در انقلاب ٥٧ گستردە بود، ولی بە رغم آن زنان حق و حقوقی را کە طی نزدیک بە یک قرن بدست آوردە بودند، بعد از تشکیل جمهوری اسلامی از دست دادند.
قبل از شروع جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی و فرا روئیدن آن بە انقلاب، علاوە اعتراضات گستردە و فزایندە کارگری و تودەای، سە جنبش در سالهای ٨٨، ٩٦ و ٩٨ و قبل از آنها حرکت بزرگ جنبش دانشجویی کە در اعتراض بە بستن روزنامە های منتقد اصلاح طلب شکل گرفت کە همە ی آنها با خشونتی فاشیستی سرکوب شدند.
جنبش زن زندگی آزادی کە با قتل ژینا در مرکز استقرار نیروهای گشت ارشاد شروع شد و بە سرعتی کە نە برای مردم و نە برای حکومت قابل تصور بود سراسر کشور را در نوردید و پایە های رژیم را بە لرزە درآورد، در واقع ریشە در جنبش های نامبردە و موج اعتراضات کارگری و اجتماعی داشت و اولین جنبش بزرگی بود کە زنان و جوانان در آن نقش اصلی را در آن داشتند و خواستە های واقعی خود را بدون واسطە مطرح کردند.
جنبش اگر چە در اعتراض بە حجاب اجباری شروع شد، اما خواستە های آن آنطور کە بعدتردر شعارها و بیانیە های آن معلوم شد، علاوە بر آزادی پوشش، جنبشی تبعیض ستیز، برابری طلب، ضد استبدای، طالب آزادی و عدالت و همچنین سرنگون طلب بود. شعار مرگ بر خامنەای مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر رژیم استبدادی و سرکوبگر، زندە باد آزادی و برابری...بخشی از شعارهای آن بود.
مطالبات و شعارهای جنبش در واقع مطالباتی هستند کە اکثر مردم، گروە ها و جنبش های مختلف بە دنبال آن بودند. بهمین دلیل بود کە جنبش بە یک جنبش فراگیر تبدیل شد و بواسطە این فراگیری توانست بە یک انقلاب مترقی و مردمی فرا بروید و در مقابل سرکوبهای فاشیستی رژیم بە حیات خود ادامە دهد و بخشی از مطالبات خود را بە رژیم تحمیل کند.
با این تفاصیل می توان از انقلاب، زن، زندگی، آزادی و دست آوردهای انقلابی و فرهنگی آن بعنوان مترقیترین انقلاب در ایران سخن گفت کە قلب آن همچنان در حال تپیدن است، همچنان کابوس رژیم و امید مردم برای رهایی از بند استبداد و بی عدالتی، توسعە نایافتگی، تبعیض و نابرابری است و پیروزی آن امید اکثریت مردم است.
بزرگی گفتە است بهترین کمک بە جنبش ها و انقلابها نقد ایرادات آنهاست. هیچ حرکت و جنبشی را بعید است بتوان یافت کە از پارەای خطاهای بزرگ و کوچک در امان ماندە باشد. جنبش زن، زندگی، آزادی نیز از این لحاظ مستثنی نیست.
اولین و مهمترین ضعف این جنبش مانند هر دو جنبش ٩٦ و ٩٨ نداشتن رهبری و سازماندهی برخاستە از میان مبارزان میدانی آن بود کە البتە بواسطە جو امنیتی قابل درک بود. ولی بهر حال ضعف بود. بهمین جهت عدەای در خارج از کشور بدون اینکە نقشی در جنبش داشتە باشند سعی کردند از فراز سر جنبش برای جنبش رهبری بتراشند و آن را مصادرە بە میل نمایند کە موفق نشدند. امکان و ظرفیت سازماندهی و ایجاد رهبری هم اینجور نبود کە وجود نداشت. کما اینکە بواسطە حضور سازمانهای نیرومند سیاسی و مدنی در کردستان و در اثر سازماندهی اعتراضات توسط آنها جنبش در کردستان نسبت بە سایر مناطق قوی تر عمل کرد. برگزاری دو اعتصاب عمومی موفق و مقاومت و حمایتی کە از جنبش در شهرهای کردستان بە رغم حضور وسیع نیروهای سرکوبگر انجام گرفت اهمیت سازماندهی و رهبری را بخوبی اثبات می کند. بی گمان نقشی کە کردستان و بلوچستان در حمایت از جنبش انجام دادند در کامیابی های آن نقش اساسی داشت و بە تداوم آن کمک کرد. رژیم در واکنش نسبت بە نقش کردستان در انقلاب بود کە برای گرفتن انتقام محل استقرار سکونت خانوادەهای احزاب کرد تبعیدی در اقلیم کردستان را بمب و موشک باران کرد و بیشترین کشتار انتقامجویانە را با کشتار مردم در زاهدان انجام داد.
دومین ضعف جنبش بی توجە ای بە نارضایتی های گستردە معیشتی و بها ندادن بە آنها بود. در شرایطی کە مشکلات اقتصادی شدید است نمی شود تمرکز جنبش را محدود بە مطالبات و شعارهای صرف سیاسی کرد.
تشکلهای کارگری بە رغم اینکە زیر سرکوب شدید قرار داشتند از جنبش و مطالبات آن حمایت کردند. بویژە کانون هماهنگی صنفی فرهنگیان ایران، تشکل اصلی معلمان در حمایت از جنبش سنگ تمام گذاشت و هزینە سنگینی بابت آن پرداخت با این وجود مرعوب فشار سنگینی کە بە رهبران این تشکل می آمد نشدند. مدت کمی بعد از شروع جنبش ٢٠ تشکل کارگری و مدنی از جملە کانون هماهنگی صنفی فرهنگیان ایران با انتشار منشور ١٢ مادەای حرکت تازەای را برای گسترش پایگاە اجتماعی جنبش و پیوند زدن مطالبات سیاسی با اقتصادی و مطالبات ملیتها و اقوام و دیگر گروەهای تحت ستم و تبعیض منتشر کردند کە بە سهم خود نقش قابل توجهی در گسترش پایگاە جنبش داشت. مطالبات طرح شدە در منشور در واقع همان مطالباتی است کە در اعتراضات همە روزە کارگران و مزد و حقوق بگیران شاغل و بازنشستە و سایر عدالت خواهان و ستم دیدگان طلب می شود. جریانات راست غیر حکومتی در جریان اعتراضات تلاش کردند خواست جنبش انقلابی را در حجاب خلاصە کنند و مطالبات عدالتخواهانە جنبش را از آن بگیرند، اما موفق نشدند. رمز پایداری و تداوم انقلاب زن، زندگی، آزادی در پایبندی بە بە تنوع مطالباتی و حامیان آن است.
انقلاب بر خلاف تصور عدەای شکست نخوردە است. در عمق جامعە ما نفوذ کردە است و تا زمانی کە مطالبات آن تحقق پیدا نکردە اند، اگر چە با افت و خیزهایی کە جزء طبیعت بیشتر انقلاب هاست با اتخاذ تاکتیک هایی مناسب شرایط ادامە پیدا خواهد کرد. تشدید سرکوب و فشارها و اعدامها در واقع بە دلیل ناکامی رژیم در سرکوب این انقلاب و از وحشت فعال شدن آن است. بە استقبال گرامی داشت دومین سال انقلاب زن، زندگی، آزادی بشتابیم، یاد جانباختگان مبارز آن را عزیز بداریم، تلاشهایمان برای آزادی زندانیان سیاسی را عمق و گسترش ببخشیم و همدوش با آسیب دیدگان و خانوادەهای دادخواە جانباختگان برای ادامە ادامە انقلاب و پیروزی آن همراە و هم پیمان شویم.
افزودن دیدگاه جدید