رفتن به محتوای اصلی

راە احقاق حق دخیل بستن بە مدیران دولتی نیست

راە احقاق حق دخیل بستن بە مدیران دولتی نیست

سمیە گلپور رئیس انجمن های صنفی کارگری دولتی، نسبت بە بی جواب گذاشتە شدن نامەاش بە سالاری مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی اعتراض کردە وگفتە است:
"وقتی تصویری از عکس یادگاری آقای سالاری، مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی، منتشر می‌شود، بلافاصله یاد مشکلات بیمه‌ای، درمانی، بهداشتی، بازنشستگی، ناکارآمدی‌ها، کسری‌ها می‌افتیم که تاوانش را کارگران و بازنشستگان که سهامداران واقعی و اصلی تأمین اجتماعی هستند، می‌دهند..." 
خانم گلپور البتە توضیحی راجع بە محتوی نامە اش کە با گذشت پنج ماە بی جواب ماندە ندادە است کە بشود سبب جواب ندادن مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی بە آن را حدس زد، ولی اینکە اصولا مدیران ارشد دولتی خود را مقید بە دادن جواب حتی بە تشکلهایی کە یک جوری پارە تن خودشان هستند نمی بینند یک پدیدە ناشناختە نیست. 
سبب نگرفتن جواب برای خانم گلپورهم نباید  ناشناختە باشد. ایشان خوب می داند کە مدیران وزارت کار چند و چون تشکیل انجمن های صنفی دولتی را بهتر از گلپور می دانند، توقع ندارند کە روسای منصوب انجمن های صنفی ولو تحت فشار اعتراضات کارگران از مدیران انتظاری بیشتر از گرفتن عکس یادگاری طلب کنند. انتظار آقای سالاری مدیر عامل تامین اجتماعی از روسای انجمن های صنفی این است کە در هنگام اوج گیری اعتراضات سعی کنند فتیلە آنرا پایین بکشند و نە با نوشتن نامە بە بالا بردن توقع کارگران کمک کنند. 
خانم گلپور هم باید این واقعیت مسلم را پذیرفتە باشد، کە هیچ مدیر دولتی در رژیم اسلامی انتقاد از سیاستهای خود را کە در واقع برگرفتە شدە از سیاست سیستم هستند، ولو اینکە توسط هواخواهان رژیم مطرح بشود بر نخواهد تافت. بیرون کردن علی خدایی از شورای عالی کار کە مخالف افزایش دستمزد پنجاە درصد کمتر از نرخ تورم رسمی بود، بازتاب سیاست صاحبان قدرت و ثروت است کە روسای تشکلهای حکومتی در استقرار آن، خواستە یا ناخواستە نقش داشتەاند. بقول معروف خود کردە را تدبیرنیست. خیلی بە عقب بر نگردیم مگر همین روسای خانە کارگر و شوراهای اسلامی نبودند کە برای پزشکیان ستادهای انتخاباتی در تهران و اصفهان برپا کردند؟
مگر این جماعت نبودند کە برای حمایت از وزیر شدن میدری و حتی برای مدیر شدن سالاری تبلیغ کردند و هورا کشیدند، عکس یادگاری گرفتند و برای گرفتن پست در ادارە تامین اجتماعی با هم مسابقە گذاشتند؟مگر علیرضا محجوب دبیر کل خانە کارگر برای جلب رضایت و اطمینان مسئولین حکومتی خانە کارگر را بە کلاس قرآن و دارلقران تبدیل نکرد و در اوج اعتراضات کارگران بجای حمایت از اعتراضات، مسابقە قرائت قرآن برگزار می کرد؟ با این همە خوش خدمتی مدیران دولتی پیشیزی برای نصایح اش قائل شدند؟ شوراهای اسلامی او را کاندیدای وزارت کار کردند، بیچارە خودش هم بە معاونت وزارت راضی شد، ولی دست رد بە سینەاش زدند. این است نگاە دولتمردان بە تشکلهای پوشالی کە خودشان سرهم بندی کردەاند. هر جا هم یکی دو نفر هنگام تشکیل انجمن ها و شوراهای اسلامی بە نقش وزارت کار در گزینش کاندیداها اعتراض کردند، خیلی راحت آنها را از مقام شان خلع کردند. 
یکی از خواستە های انجمن های کارگران ساختمانی بە موضوع امتناع مدیریت وزارت کار و تامین اجتماعی از بیمە کردن کارگران ساختمانی بر می گردد. نیجە نامە نویسی روسای این انجمن ها بە مدیران ارشد تا کنون نە تنها سودی برای کارگران زحمتکش ساختمانی در بر نداشتە، بلکە بە گواە آمارهایی کە خود روسای انجمن ها دادەاند، تعداد زیادی از کارگرانی کە بیمە شدە بودند نیزبیمە شان لغو شدە است.
لغو بیمە هم دقیقا از طرق مجلس و دولت و مجاری بە اصطلاح قانونی انجام گرفتە است. مدیر تامین اجتماعی و دیگر مدیران ارشد دولتی نیز از بین کسانی کە سیستم اطمینان داشتە مطیع و فرمانبردار هستند گزینە شدە اند. بنا بر این با نوشتن نامە فدایت شوم بە چنین مدیرانی تغییری در نگاە و تصمیم آنها بوجود نخواهد آمد و بفرض محال اگر یک شیر پاک خوردەای بین مدیران حکومتی پیدا شود کە بخواهد بە اینطور مسائل توجە کند، بدون درنگ از کار برکنارش می کنند!
بهر حال راە کار بیمە کردن کارگران ساختمانی وجود تشکلهای مستقل کارگری است. وجود تشکلهای فرمایشی نە تنها کمکی بە کارگران برای احقاق حق نکردە و نمی کند، بلکە، حقوقی را کە آنها قبلا کسب کردە بودند، از آنها پس گرفتە است. در دو سە سال بعد از انقلاب چند سندیکا رشتەای در کارهای ساختمانی تشکیل شدە بود کە با تلاش زندە یادان مظاهری و گلرنگ، با پیوستن آنها بە هم یک اتحادیە بوجود آمدە بود. یکی از کارهای پرثمر و موفق آن اتحادیە پر تلاش بیمە کردن هزاران تن از کارگران ساختمانی در همان مدت کوتاه قبل از یورش بە سندیکاها و شوراهای کارگری مستقل برای تصاحب و تعطیل کردن آنها بە بهانە اسلامی نبودن سندیکا و شورای غیر اسلامی بود کە مانند شوراها و انجمن های دولتی مرز مسلمان و بهایی و یهودی و ارمنی برای عضویت نداشتند. من بە چشمان خودم شاهد بودم کە شوراهای اسلامی بە رهبری همین آقای محجوب، ربیعی و حسین کمالی نقش پیشقراول را در سرکوب تشکلهای غیر حکومتی داشتند. با مصیبت های کە در طول دهە های گذشتە بر سر کارگر آوردند، نقش این تشکلها بیشتر قابل فهم است. 
اینکە الان نیز بە کارگران اجازە تشکیل سندیکا نمی دهند، بخاطر همین تجربە است. بهمین جهت تشکیل سندیکا و تغییرو بهبود وضعیت کارگران و زحمتکشان تا وقتی استبداد و این حکومت وجود دارد ممکن نیست. اصولا در هر نظام سیاسی حق تشکل و وجود آزادی های اساسی حرف اول را برای احقاق حق می زند. بنا بر این باید تلاشها را در این سمت سوق داد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید