چکیده
در این نوشته، نابرابری جنسیتی به معنای برخورد متفاوت با افراد به دلیل جنسیت آنها تعریف شده است. در این بررسی، مشخص شده است که نابرابری جنسیتی در محیط کار به طور گستردهای رایج است، از جمله شیوع آزار جنسی، دسترسی آسانتر مردان نسبت به زنان به فرصتهای ارتقاء، تفاوتهای ناهنجار در سن بازنشستگی میان زنان و مردان که میتوانند پیامدهای منفی برای کارکنان، شرکتها و جامعه داشته باشند. این امر نشان میدهد که نابرابری جنسیتی همچنان یک چالش مهم در ایجاد محیط کاری ایمن و حمایتگر است. علاوه بر این، اهمیت مطالعه نابرابری جنسیتی در محیط کار مورد بحث قرار گرفته است تا توجه بیشتری به این مسئله جلب شود. همچنین، علل اصلی این پدیدهها، از جمله جنسیتگرایی، تأثیر پدرسالاری و فرهنگ سنتی، و فقدان آموزش مورد بررسی قرار گرفتهاند. در نهایت، مقاله به راهحلهای ممکن برای رفع این مشکل پرداخته است؛ از جمله توانمندسازی زنان، وضع و کاربست قوانین مناسب و آموزش برای افزایش آگاهی زنان نسبت به حقوق و کرامت انسانی شان.
مقدمه
2.1 تعریف نابرابری جنسیتی
نابرابری جنسیتی در سراسر جهان وجود دارد و مطالعات مختلف تعاریف متفاوتی از آن ارائه دادهاند. سن (Sen) نابرابری جنسیتی را پدیدهای همگن نمیداند، بلکه مجموعهای از مسائل مختلف و بههمپیوسته تعریف میکند. آرورا (Arora) در مطالعه خود، نابرابری جنسیتی را به عنوان نابرابری در دسترسی زنان به آموزش و بهداشت تعریف کرده است. در نوشته حاضر نابرابری جنسیتی به معنای برخورد نابرابر با افراد به دلیل جنسیت آنها در نظر گرفته شده است؛ به این معنا که افراد نمیتوانند از حقوق و فرصتهای برابر در تمامی حوزهها، از جمله اجتماعی، اقتصادی و آموزشی برخوردار شوند.
2.2 کارکرد نابرابری جنسیتی در محیط کار
در محیطهای کاری موقت، موارد متعددی از نابرابری جنسیتی مشاهده میشود. نخست، زنان غالباً در محیط کار مورد آزار جنسی قرار میگیرند. فیتزجرالد (Fitzgerald) بیان کرده است که آزار جنسی از زمانی که زنان برای نخستین بار نیروی کار خود را به بازار عرضه کردند، به بخشی ثابت از زندگی کاری آنان تبدیل شده است. علاوه بر این، زمانی که زنان به عنوان قربانی مورد آزار جنسی قرار میگیرند، به جای برخورداری از همدردی و حمایت، بیشتر مورد انتقاد قرار میگیرند. این مسئله نشان میدهد که عدم توجه کافی به حقوق زنان، زمینهساز این نوع آزارها است. در مقابل، مردان بهندرت توسط همکاران یا کارفرمایان شان مورد آزار قرار میگیرند.
مردان نسبت به زنان فرصتهای ارتقای شغلی بیشتری دارند. همچنین، زنان برای ورود به سطوح مدیریت ارشد با مشکلات بیشتری مواجه اند. ون (Van) نابرابری جنسیتی را به یک اژدهای هفتسر که در حوزههای مختلف آکادمیک چهرههای گوناگونی دارد، تشبیه کرده است. او همچنین اشاره دارد که کمبود حضور زنان در موقعیتهای ارشد دانشگاهی همچنان در سطح بینالمللی یک واقعیت عمومی است. مطالعۀ حاضر نشان میدهد که تواناییهای زنان به اندازه تواناییهای مردان ارزشگزاری نمیشود، و شرکتها در تصمیمگیریهای مربوط به ارتقای شغلی، درباره زنان تأمل و سختگیری بیشتری دارند. این مسئله به این باور عمومی بازمیگردد که زنان برای انجام امور خانه بهتر، و مردان برای کار خارج از خانه و تأمین هزینههای خانواده مناسبتر اند.
سرانجام این که سن بازنشستگی برای مردان و زنان در سراسر جهان متفاوت است. معمولاً مردان دیرتر از زنان بازنشسته میشوند. پان (Pan) مطالعهای انجام داده که در آن 172 کشور و منطقه مورد بررسی قرار گرفتهاند. به استثنای هفت کشور و منطقه، که سن بازنشستگی در آنها مشخص نشده، در 67 کشور و منطقه، سن بازنشستگی زنان پایینتر از مردان است. این تعداد شامل 15 کشور در آسیا (به شمول خاورمیانه) و شمال آفریقا، 8 کشور در آفریقای جنوب صحرایی، 24 کشور در اروپای شرقی و جمهوریهای سابق شوروی، 12 کشور در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب، 7 کشور در اروپا و آمریکای شمالی، و 1 کشور در اقیانوسیه میشود. با این حال، همه مردان تمایل ندارند که دیرتر بازنشسته شوند. آنها ممکن است بخواهند زودتر بازنشسته شوند تا بتوانند بیشتر استراحت کنند. از سوی دیگر زنان نیز ممکن است بخواهند مانند مردان به کار خود ادامه دهند. بااینحال، سن بازنشستگی زودهنگام آنها را محدود میکند. این وضعیت برای هر دو جنس، نوعی نابرابری محسوب میشود.
افزودن دیدگاه جدید