مطالبهی اقتصادی فوری در زمان بروز بلایای طبیعی، علاوه بر رسیدگی به فاجعهدیدگان، و بازسازی خانهها و شهرها، باید شامل مطالبات معیشتی نیز بشود. اهالی مناطق سیلزده، در روزهای فروکش کردن آب به شهر و روستای خود بازخواهند گشت و زندگی ادامه خواهد داشت. اما بدون کمکهای فوری که البته وظیفهی دولت است، تنها محرومیت مضاعف شامل حال سیلزدگان خواهد شد.
سال نودوهشت با اخبار بروز سیل در مناطقی از کشور آغاز شد. موج بارندگیهای سیلآسا ابتدا استانهای گلستان و مازندران را در برگرفت. در دو روز اول بروز سیل، رسانههای حکومتی سعی در محدود کردن مخابرهی اخبار وضعیت مناطق سیلزده داشتند. اما وجود شبکههای اجتماعی مجال هرگونه لاپوشانی خبری را از حکومت گرفته است. تصاویر منتشرشده از مناطق سیلزده، بهویژه در دو شهر آققلا و گمیشان، نشان میداد که بخش بزرگی از شهر به زیرآب رفته است. چارهاندیشی برای این مناطق و حضور نیروهای حکومتی، سه روز پس از بروز فاجعه، با مطالبهی افکار عمومی آغاز شد. اما باوجود گذشت بیش از یک هفته از سیل، هنوز بخشهایی از ترکمنصحرا در زیر آب است.
باران و سیل تنها به شمال کشور محدود نشد. استانهای فارس، لرستان و خوزستان نیز در ادامهی بارندگیهای سیلآسا، قربانی فاجعه شدند. کشته و زخمی شدن صدها نفر در اثر سیل و خسارات گسترده به خانهها، جادهها، مزارع کشاورزی، خودروها، و زیرساختهای کشور از عواقب این بارشهای فصلی بودند که در حال حاضر هنوز در تعدادی از شهرها و روستاها ادامهدارند و بیم آن میرود که بر خسارات جانی و مالی سیلها افزوده شود.
آنچه در سیل گذشت، تنها یک قسمت از ماجراست. مسائل منجر به سیل، و روندهایی که سیلزدگان در ماهها و سالهای آینده با آن دستبهگریبان خواهند بود، بخشهای دیگری از واقعیتِ بروز سیل است که در این متن بهاختصار به آنها پرداخته خواهد شد.
اول- پوشش گیاهی، مهمترین مانع طبیعی بروز سیل است. بهطور مشخص در مناطق پر بارندگی مانند قسمتهای شمالی ایران، این وجود جنگل است که از جاری شدن سیل جلوگیری میکند. اما جنگلزدایی گسترده در شمال، برای ویلا سازی، ایجاد زمینهای کشاورزی و همچنین فروش چوب، این موانع طبیعی بروز سیل را از میان برداشته است.
دوم- در طول سال گذشته، دهها تجمع اعتراضی توسط کشاورزان مناطق مختلف کشور، در اعتراض به بیآبی انجام شد. درحالیکه از دو سال پیش، بارندگیهای گسترده و سیلاب را در استانهای مختلف شاهد بودهایم. درنتیجه مشکل، نه خشکسالی و کمبود منابع آب، که ضعف در مدیریت منابع آب کشور است. سدسازیهای بیمنطق در دورهی سازندگی، باهدف نمایش اقتدار مهندسی دولت موجب به هم ریختن نظم اکولوژیک کشور شد. از سوی دیگر، هزاران چاه عمیق در مناطق مختلف باهدف توسعهی کشاورزی ایجادشده است. چاه عمیق با تخلیهی آبهای زیرسطحی، منابع آب را با بحران مواجه میکند و عملاً هم قابلیت پر شدن دوباره ندارد. تمام این امور سبب شده است حتی باوجود بارندگیهای سالهای اخیر، کشور دچار خشکسالی باشد.
سوم- اما فاجعهی اصلی پس از سیل رخ میدهد. سیل سال نودوشش در آذربایجان و ایلام، زمینهای کشاورزی را دچار چنان آسیبهایی کرد که حداقل تا دو سال دیگر قابل بهرهبرداری نیستند.
استان گلستان و بهویژه مناطق ترکمنستان این استان، ازنظر زیرساختهای شهری و همچنین صنعتی، جزو مناطق محروم کشور به شمار میآید. کشاورزی و فعالیت در بازارچههای مرزی، دو زمینهی اقتصادی بااهمیت در مناطق ترکمن نشین استان گلستان است. بازارچههای مرزی این استان به بندر ترکمن و بندر گز وابسته هستند. بندرهایی که پس از سیل بهشدت تخریبشدهاند. کشاورزی استان نیز که عموماً بر تولید پنبه تمرکز دارد، در سیل اخیر چنان آسیبدیدهاند که در دو سال پیش رو قابلکشت نیستند. و دولت با این بهانه که زمینها بیمهی سیل نداشتهاند، از پرداخت خسارت به کشاورزان طفره میرود.
آسیب دیدن باغات و زمینهای کشاورزی در بخشهای مختلف کشور، علاوه بر صدمه به بخش کشاورزی و ایجاد فشار بر معیشت کشاورزان، موجب افزایش مضاعف قیمت محصولات کشاورزی خواهد شد. صنایع وابسته به کشاورزی در مازندران، قربانی دیگر سیل اخیر خواهند شد.
مطالبهی اقتصادی فوری در زمان بروز بلایای طبیعی، علاوه بر رسیدگی به فاجعه دیدگان، و بازسازی خانهها و شهرها، باید شامل مطالبات معیشتی نیز بشود. اهالی مناطق سیلزده، در روزهای فروکش کردن آب به شهر و روستای خود بازخواهند گشت و زندگی ادامه خواهد داشت. اما بدون کمکهای فوری که البته وظیفهی دولت است، تنها محرومیت مضاعف شامل حال سیلزدگان خواهد شد.
افزودن دیدگاه جدید