چنگیز احمدی فرزند شایسته وآزاده قره داغ درسالهای میانی دهه بیست بدنیا آمد، تحصیلات ابتدائی ومتوسطه را در تبریز بپایان رساند ودرسال 49 دردانشکده حقوق دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد.دربدو ورود بدانشگاه فعالیت سیاسی خودرا آغاز کردوبعلت برخورداری از دانش سیاسی وتوانایی سازماندهی که با خصوصیات صداقت وصمیمیت او همراه بود ، درمیان دانشجویان بویژه دانشجویان آذربایجانی به چهره ای محبوب تبدیل گردید، تسلط چنگیز برموسیقی اذری و ویرسر گذاشتن کلاه پاپاخی نشاگر دلبستگی او به فرهنگ ادربایجان بود او همواره تلاش میکرد تا دانشجویان آذری را سازماندهی کند ازاینرو برنامه های کوهنوردی ترتیب میداد وبهنگام کوه نوردی آهنگهای انقلابی اذری وترانه های عاشیقلارها را دسته جمعی میخواندند، چنگیز درسال 50 دستگیر شد ومدت یکسال درزندان بود پس از آزادی اززندان باتجربه ا ی بیشتر ومصمم تر فعالیت خودرا در ابعاد گسترده تری ادامه داد وهمچنان درمیان دانشجویان بعنوان چهره ای مقاوم وفعال شناخته میشد.
چنگیز در فروردین 53 دوباره درارتباط با گروه "رازلیق" دستگیرشد؛ این گروه که نام خودرا از یکی از روستاهای سراب آذربایجان بنام "رازلیق" اخذ کرده بود یک گروه مخفی بود که دراواسط دهه 40 تشکیل شدو تاکید شان بیشتر به جنبش های روستائی بود وتحقیقاتی را در روستاهها اغاز کرده بودند که اولین آن "رازلیق "بود انتخاب "رازلیق"باین علت بود که چندسال پیش دراین روستا دهقانان شورش کرده بودند این گروه پس از تشکیل سازمان چریکهای فدائی خلق، توسل باسلحه را در دفاع از خود پذیرفتند و برای اینکه زنده دستگیر نشوند در مواقع حساس و قرارها با خود کپسول سیانور حمل میکردند، بیشتر اعضای گروه رازلیق دستگیر شدند وهمگی چهره ای مقاوم ازخود نشان دادند از اعضای این گروه میتوان از سیامک ستوده، رضا بدیعی،ابراهیم دین خواه و ابوالفضل محققی نام برد ، چنگیز بهنگام دستگیری در خیابان مولوی تهران باشعار مرگ برشاه وزنده باد کارگر، سیانور را دردهان خرد میکند اما اورا بلافاصله به بیمارستان میرسانند و مانع از مرگ او میشوند وسپس اورا برای دومین بار بزیر شکنجه میبرند واین بار بمراتب وحشیانه تر اورا شکنجه میدهند اما فرزند دلاور قره داغ پس از ماهها شکنجه باردیگر عشق عمیق خودرا به توده های گرسنه وپابرهنه باثبات میرساند چنگیز به 10 سال زندان محکوم میشود و درسوم آبان سال57 که یکهزار زندانی با دستهای توانای مردم از زندان آزاد شدند چنگیز نیز آزاد شد، پس از انقلاب او به سازمان راه کارگر پیوست در ابتدا در تبریزفعالیت میکرد اما بعد به مسئولیت استان فازس برگزیده شد وبه شیراز رفت و در پوشش یک دکان خوار بار فروشی به فعالیت پرداخت. درشیراز با زنده یاد خدیجه ارفع ازدواج کرد اما دیری نپائید که باتفاق همسرش دستگیر شد و بار دیگر شلاق بود و اراده پولادین چنگیز، اورا پس از ماهها شکنجه های توانفرسا به اوین منتقل کردند و باردیگر نیز این فرزند دلیر آذربایجان در اوین بزیر شکنجه رفت این بار هم سرفراز تردرزیر شکنجه ها پیمان خودرا با ستمدیدگان نگسست چنگیز دربیدادگاههای دشمنان آزادی به اعدام محکوم شد. یکی از زندانیان شاهد بود که چنگیز بهنگام شنیدن حکم اعدام هیچگونه تزلزلی در روحیه خلل نا پذیر ش بوجود نیامده بود عاقبت درسال 62 بهمراه همسرش بجوخه اعدام سپرده شدند کسانی حکم اعدام چنگیز را صادر کردند که در زمانی که چنگیز برعلیه دیکتاتوری مبارزه میکرد انها درحجره ها خرافات وجهل میاموختند یا در منابر برای سلامتی شاه دعا میکردند، نام والای چنگیز این فرزند مبارز قره داغ برفراز قره داغ ماندگار خواهد ماند.
افزودن دیدگاه جدید