*مقدمه
جامعهی ایران در یک زمان بسیار کوتاه، دگرگونیها و تغییرات بسیار گسترده و عمیقی را تجربه کرده است. در سدهی گذشته جامعهی ایران با سرعت بسیار زیاد در کنار صنعتی شدن، با ورود مدرنیته و ابزارهای مدرن، با رشد و افزایش زیاد جمعیت، دولت مدرن، دیوانسالاری، گسترش شهرنشینی، رشد فرهنگ، آموزش و سواد، ارتباطات، رشد بهداشت و درمان و بسیاری تغییرات و دگرگونیهای گوناگون دیگری مواجه بوده است. در ضمن در این دوره ما با انقلابهای متعدد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مواجه بودهایم که موجب بههمریختگی و از بین رفتن طبقات اجتماعی و تولد طبقات جدیدی شدهاند. این تغییرات در دورههای مختلف موجب به وجود آمدن و رشد الگوهای فرهنگی و اجتماعی متفاوت و گاه متناقض در فضاهای عمومی و خصوصی در زندگی مردم و به ویژه در میان نسل نوجوان و جوان کشور شده است. در این نوشته تلاش میکنیم در عرصههای مربوط به جوانان و سبکهای زندگی و پدیدهی مد در میان آنان را مورد بررسی قرار دهیم.
*انقلاب 57 و تاثیر آن در میان نسل جوان
از انجام انقلاب در سال 57 و تغییر رژیم گذشته، بیش از چهار دهه میگذرد و جامعه ایران ظرف این چهل سال تغییر و تحولات بسیار زیادی را پشت سر گذاشته است. بیشترین نیرویی كه تحت تاثیر این تغییرات و دگرگونیها قرار گرفتهاند، نوجوانان و جوانان میباشند. این اصلی اساسی است که نیروی جوان را در جوامع متمدن امروزی به عنوان یکی از معیارهای مهم برای سنجش سیر پیشرفت و تكامل هر كشوری در نظر میگیرند. زیرا که نیروی جوان، پتانسیل اصلی حركت، رشد و پیشرفت یك جامعه محسوب میشود و بدین ترتیب توجه به خواستها و تمایلات این نیروی بزرگ اجتماعی بسیار حائز اهمیت است. اگر نیرو و انرژی نسل جوان مورد بهرهبرداری و هدایت مناسب قرار گیرد و به آن اعتماد شود، و برایش امكانات آموزشی، شغلی، رفاهی، تفریحی مناسبی فراهم گردد، در آن صورت میشود تا حدودی از بیگانگی جوانان با جامعه جلوگیری کرد.
*جوانان در جمهوری اسلامی ایران
در جمهوری اسلامی غالباً با جوانان با سوظن، نگرانی و عدم اعتماد برخورد میشود. از مقطع انقلاب تا امروز، هنوز حکومت نتوانسته است جایگاه مناسبی برای جوانان كشور فراهم كند و در این سالها هر تصویری كه حكومت، از خود برای جوانان ساخته و پرداخته است، عموم جوانان آن را پس زدهاند. یكی از دلایلی كه باعث ایجاد بیگانگی جوانان از حكومت و جامعه شده، این است كه به خواستها و الگوهای زندگی آنان اصلاً توجه نشده است. در این سالها همواره برای آنان بدون حضور و نظر خودشان برنامه و طرح ریختهاند و به آنها گفتهاند كه چگونه فكر و زندگی كنند. هیچگاه از جوانان پرسش نشده كه چگونه میخواهند باشند و زندگی كنند. در این سالها همواره با آنان با ستیز برخورد شده و حتی دقیقاً با گروهی از آنان به عنوان حاملین فرهنگ "فاسد غربی" مقابلهی خشونت آمیزی انجام گرفته و میگیرد. آنها از این برخوردها و روشهای خشن سرکوب سالهاست که خسته شدهاند و این نوع برخوردها را بر نمیتابند و خواهان استقلال، آزادی و كنترل بر شیوه و شرایط زندگی خود میباشند. آنها آرزوها، رویاها و آرمانهای دیگری در سر دارند كه باید به آنها توجه صورت گیرد و این موارد از معضلات اصلی حكومت و جامعه با نسل جوان کشور میباشد.
بسیاری از گزارشات و مقالاتی که در عرصهی مسائل مربوط به جوانان انتشار یافته نشان میدهند که در جامعهی کنونی جوانان تجارب گوناگونی از زندگی را در دسترس دارند. کاهش فرصتهای شغلی، اشتغال نیمه یا پاره وقت، گسترش علاقمندیها و فرصتهای آموزشی و تحصیلی برای نسل جوان، وابستگی بیشتر جوانان به خانوادههای خویش بدلیل وضعیت اقتصادی، توجه بسیار زیاد به تنوع در اوقات فراغت و جوانی کردن از جمله موضوعات مهمی هستند که بر ارزشها و سبک های متفاوت زندگی جوانان اثر گذاشتهاند. در واقع زندگی جوان امروز متفاوت از آن جوانی است که در گذشته و در نسلهای پیشین وجود داشت. روشن است که سبکهای زندگی امروز جوانان علاوه بر پاسخ به نیازهای فردی، نشان دهندهی هویت، نظام ارزشی، هنجارهای درونی، جایگاه و موقعیت اجتماعی آنان نیز میباشد. سبک زندگی با مفهوم "مصرف" که دیگر تنها معنای اقتصادی ندارد و با مسایل مختلف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در ارتباط می باشد، گره خورده است و از این طریق است که آنها به اعمال قدرت در جامعه و در خیابان علیه قرائتهای حکومتی از فرهنگ و مد و ... میپردازند. زیرا حکومت بر این اعتقاد است که فضای عمومی و مشخصاً خیابان میبایست کاملاً متعلق به طبقات و نیروهای سیاسی خودی حاکم باشد و هیچ نیروی دیگری خارج از این دایره قدرت حق استفاده از خیابان برای طرح مطالبات و خواستههایش را ندارد و اگر کسی یا نیرویی این قاعده را رعایت نکند می بایست سریع سرکوب شود.
سالهاست که دیگر صحبت از مسائل و مشكلات جوانان بدون فراهم ساختن آزادیهای اولیه اجتماعی برای آنان، امكانپذیر نیست. این موضوع را میبایست قبول كرد كه نسل جوان كشور باید این دوران را پشت سر بگذارد تا بلكه بدین طریق با كسب تجربه بتواند در فضاهای مناسبی كه جامعه برایش ایجاد میكند به شناخت درستی از خود و پیرامونش برسد. جوانان خارج از تفاوتهایی كه در میانشان از جنبه طبقاتی، فرهنگی، قومی و غیره وجود دارد، علاقمندند به شیوهی، سبک خود و امروزی زندگی كنند. امروز در كشورمان این نیروی وسیع دارای خواستههای مشخص اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.
*مطالبات نسل جوان
جوانان خواستار یک نوع فضای باز اجتماعی هستند كه بتوانند به دلخواه خود در آن فضا زندگی و جوانی كنند. در اصل نسل جوان بیشتر خواستار آزادیهای مدنی در كادر یک زندگی بهتر و شادتر است. نسل جوان ایران در عصری زندگی میكند كه امروزش با دیروز میتواند بسیار متفاوت باشد. آنها دیگر علاقمند نیستند كه با علایق و خواستهای نسلهای پیشین جامعه، زندگی كنند بلكه دائماً در تكاپوی یافتن پدیدههای تازهای هستند. آنها در عصر ماهواره، اینترنت، موبایل، تكنیک و رشد ارتباطها و… زندگی میكنند كه مدام در حال تغییر و تحول است. در نتیجه نسل جوان هرگز نخواهد توانست در برابر رویدادهای عصر حاضر بیتفاوت باشد.
تنوع سبکهای زندگی همشیه و حتی در اعضای یک طبقهی اجتماعی وجود دارد. تلاش برای ایجاد یک سبک زندگی و یکسان کردن جامعه تلاش بیهوده و عبثی است که حکومت اسلامی ایران ظرف چهل سال گذشته به آن عمل کرده است و بیشترین نیرویی که در تقابل با این نحوهی نگرش مقاومت و اعتراض شجاعانه کرده و حکومت را در همه عرصههای اجتماعی و مشخصاً در خیابان به چالش کشیده قشر نوجوان و جوان کشور بوده است.
این نسل بطور روزمره با فرهنگ، قوانین و دیگر محدودویتهای جامعه درگیر میشود زیرا كه آن فرهنگ و "ارزشها" میراث نسلهای پیشین است. حاكمیت و بخشی از جامعه از آنها میخواهند كه میراثدار مذهب و سنن گذشتگان باشند. در حالی كه سنت در زندگی روزمرهی جوان ایرانی چندان جایگاه محكمی ندارد. واقعیتهای موجود در ایران گویای این حقیقت است كه در عرصه الگوهای اجتماعی شكاف بین نسل امروز با دو نسل بعد از انقلاب که همچنان در قدرت هستند روز به روز بیشتر و عمیقتر میشوند. در جوامع مختلف راههای مختلفی مانند دمکراتیزه کردن فرهنگ و آموزش و در دسترس قرار دادن عادلانهی آن به همهی اقشار و طبقات اجتماعی با توجه به تنوع و هویتهای منطقهای و اقلیتهای زبانی و قومی را تجربه کردهاند. در این بین نهادهای آموزشی مانند مدرسه توانستهاند با تکیه به معلمین، کارشناسان و متخصصین آموزشی و فرهنگی، نخبگان و دانش آموزان با فرهنگ دمکراتیک و متنوعتری آشنا شوند که در آن امکان حق زیستن تفاوتها و تنوعات فراهم شود و از این طریق مشارکت، توسعه فرهنگی و اجتماعی برای همه فراهم شود. اما واقعیات کشورمان نشان میدهد که حكومت اسلامی ایران تاكنون نتوانسته چارهای برای غلبه بر این فاصله رو به افزایش بیابد و فقط بر تبلیغ و ترویج فرهنگ اسلامی(البته مدل حکومتی آن) تاکید داشته و این سیاست و روش جز شکست حاصلی برایش نداشته است و جامعه از جنبه اجتماعی، روانی و سلامتی در وضعیتی مناسب بسر نمیبرد و جوانان بیشترین آسیبها را در این عرصه میبینند
* پدیدهی مد به عنوان یک سبک زندگی در ایران
مد یکی از پدیدههای اجتماعی است كه همواره بخشی از زندگی روزمرهی انسانها را به خود اختصاص میدهد. پویایی اجتماعی مد و سرعت گسترش و گذرا بودن آن، ویژگیهایی است که میبایست در تعریف آن به آن توجه نشان داد. پدیدهی مد میتواند اقشار مختلف جامعه و به ویژه نوجوانان و جوانان كشور را به شكلهای گوناگون مورد تاثیر خود قرار دهد. در ضمن مد پدیدهای است كه نوآوری و به روز بودن و نوجوئی را در بر دارد. روشن است كه تمامی این صفات با مسئلهی جوانی سازگار است. جوان علاقمند است كه خود را بهتر، تازهتر، قویتر، زیباتر، امروزیتر، نوتر و تا حد ممکن متمایز از دیگران نشان دهد. همین تمایل را در گرایش به مد بروز میدهد. نیاز به تنوع و نوگرایی به ویژه در مقطع جوانی و نوجوانی امری طبیعی محسوب میشود. البته نوع نگرش حكومت به این پدیدهی اجتماعی میتواند نقش آن را در جامعه افزایش یا كاهش دهد.
حكومت اسلامی بعد از انقلاب با سركوب تنوع، آزادیهای فردی و اجتماعی و... یك نوع نگرش انحصارطلبانه را در جامعه انتشار داد و بدین طریق انواع ممنوعیتها و محدودیتها در جامعه ایجاد شد و متخلفین به اشكال گوناگون تنبیه و سركوب شده و جوانان به لحاظ گرایش به مد و تنوع، مستقیماً در معرض حمله، سركوب و تحقیر این سیاست بودهاند.
پدیدهی مد و مدگرایی در ایران بیش از پیش در میان مردم و به ویژه نسل نوجوان و جوان نفوذ و گسترش یافت. جمهوری اسلامی در بیش از چهار دهه حكومت خود توانسته است در حوزههای رسمی با ایجاد یكسری محدودیتها و ممنوعیتها، در این عرصهها مانع ایجاد كند. اما هرگز نتوانسته در حوزهی غیر رسمی و عمومی چنین سیاستی را پیش ببرد. وقتی امکان حضور و دیده شدن جوانان در فضاهای عمومی بشکلی که جوانان خواستار آن هستند داده نمیشود افراد برای دیده شدن به اشکال گوناگون متوسل میشوند. به علاوه تاکنون تجربه نشان داده است که سرکوب سبکهای زندگی جوانان و آزار و اذیت آنها پاسخ معکوس داده است و بیشترین مخالفتها و مقاومتها توسط نوجوانان و جوانان انجام میگیرد و تشکیل انواع نهادها و گشتهای ارشاد این فضا را هر چه بیشتر برای حکومتیان و مخالفخوانی با آنها گسترش داده است.
نسل جوان و نوجوان كشور سبکهای خاصی در پوشش خود دارند. آنها میخواهند به سبک دلخواه و امروزی خود پوششهای خود را انتخاب كنند. در واقع مد تنها سبک پوشش محسوب نمیشود. بلكه جوان احساس میكند كه به روز و امروزی است. آنها خود را با نوع پوششی كه جوانان در كشورهای دیگر دارند، تنظیم می كنند. برای نسل جوان به روز بودن یک نوع لذت خاصی دارد و اعتماد به نفس را در جوانان افزایش میدهد و نگاه آنها را به زندگی تغییر میدهد. به علاوه الگوهای مد با سرعت در حال تغییر و تحول میباشند. آنقدر سبکهای متنوع وجود دارند كه هر جوانی میتواند به راحتی مدل دلخواه خود را پیدا كند. در واقع پدیدهی مد در میان جوانان یک نوع احساس شبیه بودن به "دیگران" از یک سو و در همان حال متفاوت بودن از "دیگران" از سوی دیگر به همراه دارد. در ضمن پدیدهی مد در میان نسل جوان كشور میتواند هم نشانگر تمایز طبقاتی و هم موجب همبستگی گروهی نیز محسوب شود.
پدیده مد در تمام جوامع و نیز در میان گروههای اجتماعی از درجهای از اهمیت برخوردار است. اما در ایران به دلیل جوانی جمعیت كشور، مصرفكنندگانش هم جوان هستند. مدلهای جدید لباس در شهرهای بزرگ كشور، گویای پیچیدگیهایی است كه زندگی مدرن با خود به سطح جامعه میآورد. مد به عنوان پدیدهای در تمایز اجتماعی و تمایز طبقاتی و در عین حال نیرویی برای تحول اجتماعی و محصول دورهی مدرن است. پس مد پدیدهای است كه در جامعهی مدرن قوت و شدت میگیرد. در اصل پدیدهی مد و مدگرایی در میان نوجوانان و جوانان نوعی تلاش و كوشش برای باز تولید فردیت از دست رفته در سطح خیابان و نیز بیانگر تفاوت جوان با "دیگری" است. نیاز سنی، تجربه و پرسش برای یافتن هویت فردی و اجتماعی برای مقبول واقع شدن نزد دیگران و دهها مورد دیگر، میتواند از علل گرایش جوانان به مد باشد. نوجویی، نیاز نوجوانان و جوانان میباشد. آنها میخواهند قالبهای خود را بشكنند و یک فرد نو و امروزی باشند. آنها این موضوع را در شیوهی لباس پوشیدن، طرز تفكر، در به كار بردن لغات و اصطلاحات مخصوص و افكار و نگرشهای خود نشان میدهند.
در جوامع مختلف پدیدهی مد همواره توسط طبقات بالا یا ثروتمند به جامعه عرضه میشود و سپس به طبقهی متوسط انتقال یا سرایت میكند. اما در ایران پدیدهی مد یک كالا و رفتار عام شده است كه همهی طبقات اجتماعی به شكلی خود را از طریق مد از دیگران متمایز میكنند. معمولاً درعرصهی جهانی مصرفكنندگان مد طبقات پایین ولی ابداع كنندگانشان طبقات بالا میباشند. در كشور ما این وضعیت بسیار پیچیده و به هم ریخته است. در ایران طبقات بالا چندان نفوذ فرهنگی به این معنا ندارند و در حوزهی اقتصاد و افزایش ثروت، بیشتر فعالند. در واقع طبقات بالا در جامعه به لحاظ فرهنگی جنبه حاشیهای دارند و میشود گفت كه چندان تاثیر گذار نیستند. در خصوص مسائل فرهنگی عموماً طبقات متوسط و در درجهی بعد هم طبقات پایین جامعه تاثیرگذاری بیشتری دارند. با این حساب در این شرایط طبقات بالا مصرف كننده و طبقات متوسط سازنده مد میباشند. مد لباس از معدود پدیدههای اجتماعی جامعه ما میباشد كه مرجع، منبع، و دم و دستگاهی آن را تولید یا تشویق نمیكند و نیز رسماً رسانهای در كشور نیست كه برای آن تبلیغ كند. اما ساخته میشود، شناسایی میشود و گسترش مییابد. و ظهور شبکههای اجتماعی باعث دمکراتیزه شدن مد و در دسترس قرار دادن آن به همه اقشار و طبقات اجتماعی شده است. در كشمكش میان جوانان و مردمی كه به دنبال پیروی از پدیدههای تازه هستند و مسئولانی كه برای كنترل، هدایت و سرکوب این پدیدهها نقشه طراحی میكنند. در واقع پدیدهی مد غیر قابل حذف و نسبتاً عمومی است كه برخورد با آن نباید به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح شود و نمیتوان با بخشنامه، قوانین تحمیلی یا اجباری و دستور العمل به راحتی برآن مسلط شد.
واقعیت این است كه پیشرفت تكنولوژی و به وجود آمدن شبكههای اجتماعی و ارتباطی، تاثیر خود را در تمام زوایای زندگی افراد گذاشته است. همهی شواهد حاكی از این میباشد كه پدیدههایی مثل ماهواره، اینترنت و موبایل تاثیر بسیار زیادی در زندگی مردم از نوع لباس پوشیدن گرفته تا آداب و معاشرت داشته است و همهی اینها باعث میشود فاصلهی دو نسل جدید و قدیم روز به روز در کشور عمیقتر شود. مدهای جدید، نیازها و الگوهای جدیدی برای افراد ایجاد میكنند. متاسفانه در ایران هنگامی كه صحبت از مد و مدگرایی میشود برداشتهای منفی و خصمانه توسط حكومت از آن صورت میگیرد و بیشتر سعی میشود كه آن را تخریب كنند. در صورتی كه پیروی از مد همیشه نمیتواند بد محسوب شود و میتواند جوانان را از لحاظ روحی ارضا كند و حتی در پیشرفت جامعه نیز مفید واقع شود. پدیدهی مد به عنوان بخشی از فرهنگ جامعه محسوب میشود، زیرا با مرور، علاقه به مد در میان مردم جامعه به صورت عادت در آمده است. و وقتی به شکل عادت در میآید این پدیدهی اجتماعی در جامعه مستقر میشود.
همهی شواهد در جامعه نشانگر این است كه حكومت اسلامی ایران در ارائهی الگوهای فرهنگی، بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب، هنوز ناموفق بوده است. امروزه گرایش نسل جوان كشور روز به روز به مدهای جدید لباس، مدل و رفتارهای تقلیدی گروههای موزیک رپ، تكنو، پاپ، راک و... هنرمندان و ورزشكاران خارجی بخصوص از نوع غربی و آمریكایی، افزایش بیش از حد یافته است. تشكیل انواع گروههای رپ، تكنو، متال و... به اشكال پنهانی و علنی و تكثیر آنها بر روی اینترنت و سی - دی، و استقبال نسل جوان از این تولیدات بسیار قابل توجه است. روشن است كه چنین گرایشاتی در میان عموم جوانان و نوجوانان صرف نظر از تعلقات اجتماعی- طبقاتی آنان درعرصه مطالبات اجتماعی و آزادیهای مدنی برای یک زندگی بهتر و آزادتر، نقاط اشتراک زیادی وجود دارد. آنها در این سالهای اخیر با ارتباط با یكدیگر و تبادل امكانات، روابط گسترده میان خود برقرار كردهاند. نسل جوان كشورمان با وسائلی چون ماهواره، اینترنت، پوسترها، لباس و شلوارهای جین با مارکهای غربی، تحت تاثیر تغییرات و شرایط زندگی جوانان دیگر كشورها قرار دارند و به اشكال گوناگون از خود عكس العمل نشان میدهند و چنان كه میبینیم مد در زندگی آنها نقش مهم و اساسی بازی میكند. جوانها ساعتها پای اینترنت و ماهواره مینشینند تا جدیدترین مدلها را بیابند و خود را شبیه فلان خواننده یا هنرپیشهی مورد علاقهشان كنند. تقلید از مد میتواند نتایج مثبتی برای مردم و نسل جوان كشور داشته باشد. به عنوان نمونه شادی، نشاط و نوگرایی، زندگی انسانها را از یكنواختی خارج میكند و احساس تازه شدن به آنها میدهد. و حكومت نمیخواهد بپذیرد كه جامعهی ما الگو بردار نیست و بیشتر تنوع طلب است. مراجعه به كانالهای موسیقی از طریق آنتنهای ماهوارهای به شدت در نسل جوان كشور رایج است. بسیار دیده شده كه نسل سوم كشور لباسهایی با نوشته یا مارکهای معروف را میپوشند تا بلكه بدین طریق با این نوع پوشش اعتراض خود را به وضع موجود جامعه با تمام محدودیتها و ممنوعیتهایش، ابراز كند و این برخورد آنها در واقع میتوان نوعی تجددخواهی و نوگرایی به حساب آورد. این روشها و برخوردها به عبارتی نوعی دفاع از حقوق انسانی و انتخاب فردی جوانان در جامعه و اجتماع است و از این زاویه مترقی میباشد و میبایست از آن حمایت همه جانبه صورت گیرد.
علی صمد
افزودن دیدگاه جدید